24 مهر 1389 / 8 ذیقعده 1431 / 16 اکتبر 2010 |
1) 24مهرماه سال 1322هجري شمسي: حاج آخوند ملا عباس تربتي ازروحانيان برجسته كشورمان بدرود حيات گفت. وي روحاني متديّن و مؤمني بود كه دركنارامورديني و تحقيقات خود همواره به مسائل مردم رسيدگي مي كرد و به حامي و خدمتگزار مردم شهرت داشت. |
2) به آتش كشيدن مسجد جامع كرمان توسط مزدوران رژيم پهلوي (1357 ش): در روز 24 مهر 1357 ش حدود 20 هزار نفر از مردم مسلمان كرمان به منظور بزرگداشت اربعين شهداي 17 شهريور تهران و اولين سالگرد شهادت آيتاللَّه مصطفي خميني، كليه مغازهها را تعطيل كرده و در مسجد جامع كرمان اجتماع كردند. ناگهان حدود 300 نفر از عوامل رژيم در لباس زاغهنشينان معروف به كولي با در دست داشتن چوب و ميله آهني و با شعار جاويد شاه به مسجد حمله كردند و با ميله و چوب به جان مردم افتاده و پس از ضرب و شتم، قسمتي از وسايل مسجد و ساختمان از جمله قرآنها را سوزاندند. علاوه بر آن مغازههايي را كه تصوير امام را نصب كرده بودند، غارت نموده و آسيب فراواني زدند. هدف رژيم از ايجاد اين بلوا، برهم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ايجاد رعب و وحشت آن هم به اسم مردم بود. اين حادثه موجب نفرت شديد مردم شد و امام خميني(ره) در پيامي، اين اعمال را نتيجه حملههاي جنونآميز دانستند. |
3) تعطيلي بازار تهران و شهرهاي مختلف ايران در اعتراض به جنايات رژيم پهلوي (1357ش) |
4) برگزاري مراسم باشكوه چهلم شهداي هفدهم شهريور در بهشت زهرا (1357 ش) |
5) آغاز اشغال خرمشهر توسط قواي متجاوز بعثي عراق (1359 ش) |
6) درگذشت استاد "مرتضي حنانه" آهنگ ساز معاصر ايراني (1368 ش): مرتضي حنانه (فرزند مهندس محمد حنّانه مؤسس دبيرستان ايرانشهر) پس از طي دوران ابتدايي و ورود به هنرستان موسيقي، از طرف هنرستان به چكسلواكي رفت تا آموزشهاي لازم را طي كند. با شروع جنگ جهاني دوم، اين هنرستان تعطيل شد؛ ولي مرتضي حنانه با تلاش خود و دوستانش، پايه اركستر سمفونيك تهران را بنا گذاشت. او بعدها براي تكميل تحصيلات خود در موسيقي به ايتاليا رفت و پس از بازگشت به ايران به تدريس موسيقي پرداخت. حنانه پس از مدتي اركستر سمفونيك راديو ايران را با نام فارابي تأسيس كرد و پس از افتتاح تلويزيون ايران، در سمت مشاور سرپرستي، كلاسهاي آموزش فني خوانندگان را تشكيل داد. استاد حنانه كه در سال 1350 ش موفق به اخذ نشانِ بهترين آهنگساز براي يك فيلم شده بود، اولين كسي است كه در ايران به ساخت موسيقي فيلم اقدام كرده است. گامهاي گمشده، دروازههاي متروك و مَقاصِدُ الاَلحان و... از جمله آثار استاد مرتضي حنانه ميباشد. |
7) آغاز هفته پيوند اوليا و مربيان: خانه و مدرسه زماني ميتوانند رسالت آموزشي و تربيتي خاص خود را به نحو مطلوب انجام دهند كه هر يك شناخت تربيتي كافي داشته باشند و نقش تربيتي خاص خود را با بصيرت انجام دهند. در اين راستا انجمن اوليا و مربيان، هيأتي منتخب از پدران و مادران، دانشآموزان و مربيان مدرسه است كه با هدف همكاري در جهت پيشبرد امور آموزش و پرورش دانشآموزان تشكيل ميشود. اين انجمن، پيشنهادها و طرحهاي مفيد را به مدير و مسؤولان مدرسه عرضه ميكند و در اداره بهتر امور، يار و ياور صميمي مديران محسوب ميگردد. انجمن اوليا و مربيان، مظهر همكاري خانه و مدرسه در امر تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان است. در هفته پيوند اوليا و مربيان كه از تاريخ 24 تا 30 مهرماه هر سال برگزار ميگردد، پدران و مادران به مدارس دعوت شده و درباره مسائل تربيتي بحث و تبادل نظر نموده و نمايندگان خود را در انجمن براي يك سال برميگزينند. مشاوره و برنامهريزي به منظور تحقق اهداف انجمن؛ همكاري و همفكري با مدير و مربيان مدرسه در مورد برنامههاي اوقات فراغت دانشآموزان و دعوت از اولياي علاقمند به منظور بهرهمندي از خدمات و ياريهاي آنان براي تهيه و تدارك و تكميل امكانات آموزشي - پرورشي مدرسه از جمله مهمترين وظايف انجمن اوليا و مربيان ميباشند. |
8) وفات "ابوالحسن علي بن زبير كوفي" نويسندهي مسلمان(348 ق): ابوالحسن علي بن زبير كوفي، ابتدا در محضر پدرش به فراگيري دانشهاي متداول زمان پرداخت و بعد از فوت او، ثروت به جاي مانده از پدر را در راه كسب علم و دانش و ايجاد كتابخانه و كمك به دانش پژوهان صرف كرد. او به گردآوري و نشر كتاب عشق ميورزيد و كتابهاي بسياري را به خط زيباي خويش، نسخهبرداري كرد. همين كوشش ابن زبير درزمينهي نسخهبرداري ازكتب، موجب شد كه با وجود تواناييهاي علمي بسيار، كمتر به كار تاليف بپردازد. ابن زبير، يادداشتهاي فهرست گونهاي بر برخي از كتابهاي كتابخانهاش نوشته است كه مورد استفادهي دانشمندان قرار ميگرفت. |
9) درگذشت "ابوالحسن علي بن عمر بن احمد دارقطني" محدث و فقيه(385 ق): علي بن عمر دارقُطني، پس از طي مراحل مقدماتي تحصيل، به مصر و شام سفر كرد و از محضر اساتيد مشهور آن زمان كسب فيض نمود. وي در تفسير، فقه، شعر و ادبيات نيز مهارت بسياري داشت. از جمله آثار اين دانشمند مسلمان، السُّنن دارقطني و نيز المختلف و المؤتلف نام دارند. دارقطني اكثر ديوانهاي شعر عرب را از حفظ داشت. دار قطني در جوار قبري معروف به كَرَخي در بغداد مدفون ميباشد. |
10) درگذشت "شيخ فخرالدين ابراهيم بن شهريار عراقي همداني"، شاعر بزرگ ايراني(688 ق): شيخ فخرالدين عراقي در 18 سالگي به هند رفت و در خدمت مشايخ بزرگ آن سامان، سير و سلوك را برگزيد. پس از چند سال، در قونيه به مجلس شيخ صدرالدين قونوي راه يافت و كتاب لمعات را نگاشت. عراقي در اواخر عمر به مصر و شام سفر كرد و در همان جا درگذشت و در جوار قبر محي الدين ابن عربي در دمشق مدفون گرديد. كلام عراقي، ساده، استوار و استادانه است. در غزلها، تركيبات و ترجيعهاي وي، شور و شوقي بيمانند كه نشانهي التهاب دروني اوست ديده ميشود. اين شوق، گاه با تامّل در معارف و حقايق عرفاني همراه و گاه با توصيفات بديع و كم سابقهاي از حالات سالكان و واصلان، آميخته است. |
11) رحلت فقيه و اصولي بزرگ آيتاللَّه "ملاحسين بن محمد بن جعفر فشاركي" (1353 ق): آخوند ملامحمد حسين فشاركي از علماي بزرگ شيعه، فقيه، متكلم، رجالي، اصولي و اديب در سال 1266 ق در اصفهان به دنيا آمد. وي در اصفهان از شاگردان برادر خود، ملامحمدباقر فشاركي و نيز حاج شيخ محمدباقر مسجدشاهي و در نجف از شاگردان ميرزا حبيب اللَّه رشتي و شيخ زينالعابدين مازندراني بود. او از اساتيد روايتي آيتاللَّه مرعشي نجفي است. حاشيهي رسايل و حاشيهي طهارت شيخ انصاري از تاليفات اوست. وفاتش در اصفهان روي داد. |
12) رحلت فقيه بزرگوار آيت اللَّه "ميرزا عبدالرحيم سامت" (1420 ق): آيت اللَّه ميرزا عبدالرحيم سامت در سال 1321 ق در قزوين به دنيا آمد و پس از فراگيري دروس مقدماتي در قزوين وارد اصفهان و سپس حوزهي علميهي قم گرديد. از آن پس به اصفهان و سپس به نجف رفت و خوشهچين معارف اسلامي آياتعظام سيدابوالحسن اصفهاني، آقاضياء عراقي و ميرزاي ناييني شد و به درجهي اجتهاد نايل آمد. پس از اقامت ده ساله درنجف اشرف به زادگاه خود بازگشت و بيش از نيم قرن به تدريس، تبليغ دين و اقامهي نماز جماعت پرداخت. نقش ايشان در احياي حوزهي علميهي قزوين و نيز رهبري نهضت امام خميني در قزوين بسيار ممتاز است. سرانجام اين دانشمند فرزانه در 25 بهمن 1378 ش برابر با هشتم ذيقعدهي سال 1420 ق در سن 99 سالگي دار فاني را وداع گفت و به ديدار معبود شتافت. |
13) تولد "فريدريك نيچه" فيلسوف معروف آلماني و صاحب نظريه مرد برتر (1844م): فردريك ويلْهِلْمْ نيچه، فيلسوف و نظريهپرداز آلماني در 16 اكتبر 1844م در لايْپْزيك آلمان به دنيا آمد. وي از 4 سالگي خواندن و نوشتن را فرا گرفت و پس از طي دروس متوسطه، در دانشگاه بُن ولايپزيگ تحصيل كرد. نيچه مردي فوقالعاده حساس بود و تا حدي فراوان، خودستايى ميكرد. و به عنوان نمونه ميگفت: زماني كه در مورد افلاطون، پاسكال و گوته صحبت ميكنم، حس ميكنم خونشان در رگهاي من جريان دارد. خودش آدمي ضعيف و ناتوان بود، از اينرو، قدرت وحشيانه را به صورت ديني درآورد. تمام عمرش از سر درد و چشم درد رنج ميبُرد، از اينرو دنيا را در روشني تحريف كننده جسم و روحي ناتوان ميديد. شاعر بزرگي بود كه كارش به ديوانگي كشيده بود و با خدا سرِ جنگ داشت كه چرا انسان را ضعيف و ناتوان آفريده است. نيچه همه اديان جهان را نفي و رد كرد و اصول اخلاقيِ دنياي قديم را با آوردن انديشه ابَرمرد، محكوم ساخت. ابرمرد در تفكرات نيچه، غايت وجود عنوان شده و ترتيب زندگاني و اصول اخلاقي را در مسيري عنوان ميكرد كه مرد برتر، ظهور كند. وي بر اين عقيده بود كه تقدس و شفقت با روحِ مهاجمِ مرد برتر ناسازگار است و ميگفت براي ايجاد يك مرد برتر بايد ميليونها نفر از مردم پوشالي و ناتوان را نابود كرد. اين مردِ برتر، همان بود كه نيچه خود ميخواست آنچنان باشد، زيرا خودِ نيچه يكي از آن آدمهاي پوشالي و ناتوان بود. ابرمرد در فلسفه نيچه، زاده اراده انسان و بالاتر از همه ارزشها و خوب و بدهاست و هيچگونه محدوديت اخلاقي ندارد. تنها اصول اخلاقي او، ميل به قدرت است. نيچه با تبيين نگاه انسان به ميمون به عنوان چهرهاي مسخره و نگران كننده، معتقد بود انسان نيز از ديدگاه اَبَرانسان، اين چنين است. يكي ديگر از مفاهيمي كه در فلسفه نيچه، مورد توجه قرار گرفته است، ميل به قدرت ميباشد. انگيزه محوري بشر از ديدگاه نيچه ميل به قدرت بوده و معتقد است كه انيگزههاي بنياديني كه تمامي رفتارهاي ما را باعث ميشود، همگي از اين منبع تغذيه ميشوند. نيچه در كلامي عميق ولي وحشتناك ميگويد: اگرچه طي قرون متمادي ميل به قدرت صورتهاي مختلف يافته اما سرچشمه آن هنوز آتشفشان است. به نظر نيچه آنچه را روزي براي خدا انجام ميداديم امروز براي ماديات و پول انجام ميدهيم و اين همان چيزي است كه بالاترين حس قدرت را در ما به وجود ميآورد. او با خدا و مذهب دشمن بود و نسبت به مسيح(ع) ابراز تنفر ميكرد. او مفاهيم ابدي و آن سوي جهان را ساخته و پرداخته مغز بشر و مفاهيمي پوچ و واهي ميدانست و علاوه بر پشت پا زدن به ارزشهاي اخلاقي معمول، دو نوع اخلاق زير دستان و زِبَرْ دستان را به تصوير ميكشيد. نيچه، هوش و عقل و شعور را اصل و بنياد نميدانست؛ آنچه در نظر او اصيل است، اراده و غريزه است و هوش و عقل، خادم اراده هستند و هوش و شعور و عقل براي خدمت به حيات و زندگي انسان است. او معتقد بود كه اخلاق معنا ندارد و هر كس نوعي اخلاقيات را براي نجات و پيروزي خود در اين دنيا در پيش ميگيرد. در هر حال، همه، خود را ميپرستند و اين يك قانون طبيعي است. بنابراين بشر بايد پرستش خويش را به اوج خود رساند. نيچه داراي آثار مهم و متعددي ميباشد كه افكار و حكم، مسافر و سايهاش، مردم اين بود و اراده معطوف به قدرت، از آن جمله است. وي همچنين در كتاب چنين گفت زرتشت، اغراض و عقايد خود را به صورت افسانهاي آورده كه قهرمانش زرتشت ميباشد. نيچه ميگفت، زرتشت نخستين كسي بود كه اخلاق را آفريد و هم خود اوست كه بايد از اين كار استغفار كند. نيچه در افكار فلاسفه و صاحب نظران قرن بيستم تاثير و نفوذ فراواني نهاد و ميكروب مرگبار فلسفه وي، به بسياري از به اصطلاح ابرمردهاي كذايي قرن بيستم سرايت كرد به طوري كه بسياري از ديكتاتورهاي اين قرن، از پيروان افكار نيچهاند. ده سالِ آخرِ عمر نيچه به جنون و عدم تعادل روحي سپري شد تا اينكه در 24 اوت سال 1900 ميلادي در 56 سالگي درگذشت. |
14) درگذشت "ادگار آلنپو" اديب و داستانسراي امريكايي (1849م): ادگار آلنپو نويسنده معروف امريكايى در 19 ژانويه سال 1809م از پدر و مادري كه هنرپيشه سيار بودند به دنيا آمد و دوران كودكي را به سختي و در فقر و تهيدستي گذراند. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي وارد دانشگاه شد اما تحصيل را نيمه تمام گذاشت و به شعر و ادب كه استعداد فراوان خود را در آن كشف كرده بود روي آورد. وي قصد راسخ داشت كه زندگي خود را وقف شعرسرايى كند، از اينرو به انتشار آثار خود همت گماشت و در مدت يك سال، بيش از پنجاه مقاله، داستان، منظومه و نقد نگاشت. با وجود اينْ وي نويسندهاي دائم الخمر و فقير بود و بيش از هر چيز در الكل و قمارْ، گذران عمر مينمود. با اين حال در بسياري از آثارش از ماوراءالطبيعه و عالم معنوي سخن ميگويد و ادراكي خوشبينانه از زندگي ارائه مينمايد. آلنپو را پدر سمبوليسم ناميدهاند كه مكتب سمبوليسمِ فرانسه از او تاثير پذيرفته است. در مكتب سمبوليسم، هدفْ، نمايش افكار و عواطف با اشارات غير مستقيم بود. به عبارت ديگر سمبوليستها براي اشياء، كلمات و اصوات، معاني نمادي قائل بودند و از بيان صريح و مستقيم اصطلاحات، پرهيز ميكردند. آثار شاعرانه آلن پو، جنبه تغزلي و شاعرانه دارد و درد غربت و ملال و اضطراب واقعي را به خواننده القاء ميكند. اما شهرت و پيروزي آلن پو، از محيطي سنگين و اسرارآميز مايه گرفته است. قصههاي آلن پو، غالباً وحشتانگيز، جانگداز و خيالي است و از وسوسه مرگبار نويسنده سرچشمه ميگيرد. اين داستانها را ميتوان اساس داستانهاي كارآگاهي دانست كه بعد از او رايج گرديد. نقدهاي آلنپو، در ميان آثارش، به اذعان او بيپروا و نيرومند است و در برابر نقد او، دوستان و دشمنان با هم برابرند. كلاغ، تيمور لنگ، گربه سياه، برگ سرخ و دوزخ از جمله آثار آلنپو به شمار ميروند. ادگار آلن پو سرانجام در 16 اكتبر سال 1849 در چهل سالگي در فيلادلفيا درگذشت. |
15) جايگزيني "آنكارا" به عنوان پايتخت تركيه به جاي "استانبول" (1923م) |
16) تأسيس سازمان بينالمللي خواربار و كشاورزيِ سازمان ملل متحد (1945م): كنفرانس خواروبار و كشاورزي ملل متحد درماه مه 1943م در امريكا تشكيل شد و كميسيون موقتي براي تنظيم پيشنويس اساسنامه سازمان جهاني خواروبار و كشاورزي به وجود آورد. در نهايت، اين سازمان موسوم به فائو در اكتبر 1945 در شهر رُم پايتخت ايتاليا تأسيس شد و اساسنامه آن در 16 اكتبر 1945م در كِبِك كانادا به تصويب 20 كشور حاضر رسيد. هدف از تشكيل اين سازمان، كمك به اعضاء خود براي ايجاد يك سرويس اطلاعاتي شامل حقايق و آمار مربوط به تغذيه، كشاورزي، جنگل داري، شيلات و همچنين ارزشيابي و پيشبيني توليد، توزيع و مصرف و تلاش در زمينه بهبود توليد، بازاريابي، تبديل و توزيع محصولات كشاورزي و حفظ منابع طبيعي، تعيين سياستهاي مربوط به تامين اعتبار و مبادله كالا و تضمين كمكهاي مذكور براي متقاضيان ميباشد. فائو بزرگترين مؤسسه تخصصي سازمان ملل محسوب گرديده و داراي يك كنفرانس عمومي مركب از نمايندگان 34 كشور عضو است كه هر دو سال يك بار تشكيل جلسه ميدهند. مركز فائو در شهر رم قرار دارد. اين سازمان داراي يك دبيرخانه است و مديركل آن توسط كنفرانس عمومي به عنوان رئيس اجرايي سازمان فائو انتخاب ميشود. |
17) خودكشي "هرمان گورينْگْ" جنايتكار نازي ساعاتي قبل از اجراي حكم اعدام (1946م): مارشال هِرمان گورينْگْ، فرمانده جنايتكار نيروي هوايى آلمان نازي در سال 1893 به دنيا آمد. او از جواني به ارتش آلمان پيوست و در خلباني مهارت فوقالعادهاي كسب كرد. وي در جريان جنگ جهاني اول لياقت و شايستگي خود را در بمبارانهاي اهداف دشمن نشان داد و به دريافت مدالهاي لياقت نائل آمد. گورينگ در جريان جنگ جهاني اول، به سرعت مدارج نظامي را طي كرد و به فرماندهي يك اسكادران از هواپيماهاي آلماني منصوب گرديد. وي در سال 1928م از طرف حزب نازي به عضويت رايْشتاگ، مجلس شوراي آلمان درآمد و در سال 1933م به دستور هيتلر به فرماندهي نيروي هوايى آلمان منصوب شد. مارشال گورينگ در دهه 1930 به شدت به هيتلر نزديك شد و اين نزديكي را تا پايان جنگ دوم جهاني حفظ كرد. در دوران فرماندهي گورينگ بر نيروي هوايى آلمان، در جريان جنگ جهاني دوم، بيشترين و كوبندهترين خسارات بر اكثر كشورهاي قاره اروپا و شوروي سابق وارد آمد و مردم بسياري در بمبارانهاي سهمگين آلمان به خاك و خون كشيده شدند. پس از ورود متفقين به برلين و شكست قطعي آلمان نازي، هرمان گورينگ نيز بازداشت شد و در دادگاه نورِنْبِرگْ محاكمه و به اعدام محكوم گرديد. اما وي چند ساعت قبل از اجراي حكم اعدام، با خوردن يك كپسول سيانور كه توسط يك پزشك هوادار وي، به او داده شده بود به زندگي خود در سحرگاه شانزدهم اكتبر 1946م در 53 سالگي خاتمه داد؛ با اين حال اين راز هرگز فاش نشد كه وي چگونه زهر سيانور را با همه مراقبتهاي شديدي كه در مورد زندانيان به عمل ميآمد به سلول خود برده است. هرچند گفته ميشود كه اين كپسول را همسر گورينگ در جريان ملاقات با او، به وي داده است. |
18) اجراي حكم مجازات جنايتكاران جنگي محكوم شده در دادگاه نورنبرگ (1946م): پس از پايان جنگ جهاني دوم، دادگاهي بينالمللي براي محاكمه جنايتكاران جنگيِ اين نبرد خونين، در شهر نورنبرگ آلمان برگزار شد كه اعضاي هيأت قضاوتْ، از مقامات عالي رتبه چهار كشور اشغال كننده آلمان، يعني امريكا، انگليس، شوروي و فرانسه تعيين شده بودند. رسيدگي به جرائم رهبران آلمان هيتلري، كه بيشتر آنها به جنايت عليه بشريت و مشاركت در توطئه بر ضد صلح و جنايات جنگي متهم بودند، بيش از ده ماه به طول انجاميد تا اينكه دادگاه در روز اول اكتبر سال 1946م، نظر خود را درباره 22 نفر از متهمان اعلام كرد. بر اين اساس، 12 نفر از مقامات برجسته حزب نازي، محكوم به اعدام، 7 نفر به ده سال زندان تا حبس ابد و سه نفر نيز تبرئه شدند. تقاضاي تخفيف مجازات محكوميت از طرف شوراي عالي متفقين براي نظارت بر امور آلمان رد شد و احكام صادره، در روز 16 اكتبر 1946م به اجرا درآمد. از محكومين به اعدام، هرمان گورينگ، مرد شماره دو آلمان نازي كه در جريان دادگاه، خونسردتر از همه به نظر ميرسيد، دو ساعت قبل از اعدام، با سم سيانور خودكشي كرد. رودلْفْ هِس آخرين محكوم به حبس ابد بود كه پس از چهل و دو سال، در 16 اوت 1987م در زندان خودكشي نمود. |
19) انفجار اولين بمب هستهاي چين كمونيست (1964م) |
20) آغاز تحريم نفتي كشورهاي عرب عليه حاميان رژيم صهيونيستي (1973م): به دنبال شروع جنگ چهارم اعراب و اسرائيل و حمايت امريكا و بريتانيا از رژيم صهيونيستي، كشورهاي عرب صادركننده نفت، در روز شانزدهم اكتبر 1973م، تحريم نفتي امريكا، انگليس و شركتهاي نفتي فروشنده اين ماده مهم به رژيم اسرائيل را آغاز كردند. اين امر باعث افزايش سريع قيمت نفت تا چهار برابر در سطح جهان شد كه براي كشورهاي غربي بسيار غيرمنتظره بود، به گونهاي كه از آن به شوك نفتي تعبير كردند. |
21) مرگ "موشه دايان" سياستمدار برجسته رژيم صهيونيستي (1981م): موشه دايان از نظاميان و سياست مداران مشهور رژيم اشغالگر قدس، در 20 مه 1915م در دهكدهاي يهودي نشين واقع در فلسطين اشغالي به دنيا آمد. وي در 14 سالگي به گروهكهاي تروريستي پيوست و از سال 1939م به جرم فعاليتهاي شديد صهيونيستي، به زندان انگليسيها افتاد. وي پس از آنكه دو سال بعد در 1941 از زندان رهايى يافت، در همان سال در جريان عمليات چريكي عليه نيروهاي فرانسوي مستقر در لبنان از ناحيه چشم چپ مجروح شد و بينايى آن را از دست داد. با اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي در سال 1948م، دايان از سال 1953م به مدت پنج سال رئيس ستاد ارتش و پنج سال نيز وزير كشاورزي بود. وي همچنين در جريان جنگ شش روزه بين اعراب و اسرائيل پُست وزارت دفاع را برعهده داشت و در 1977 وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي گرديد. موشهدايان كه از ستونهاي اصلي حكومت متجاوز اسرائيل محسوب ميشد سرانجام در 16 اكتبر سال 1981 بر اثر ابتلا به سرطان در 66 سالگي درگذشت. |
22) روز جهاني غذا |