واقعيت يافتن رمان 1984 اورول در امريكاي امروزي
نويسنده :مايكل پين (1)
چكيده:
در رمان كلاسيك اورول ، «1984» مي توان شباهت هاي خيره كننده اي را بين كشور خيالي اقيانوسيه و امريكاي امروزي مشاهده كرد.رمان اول اورول نگاهي دارد به آينده اي كه در آن اقيانوسيه (كه گمان مي شود بريتانيا باشد) ، اور آسيا (روسيه) و ايست آسيا (چين) درگير جنگي هميشي براي سلطه بر جهان هستند.
در اين سناريو ،تنها كاري كه بايد انجام دهيم اين است كه جاي بريتانيا را با امريكا عوض كنيم تا تصويري دقيق از دنياي امروزين خود به دست آوريم.
در اين رمان كه در سال 1949 منتشر شده است ،اقيانوسيه به عنوان كشوري با جنگ هاي هميشگي ،با دولتي همه جا حاضر و ناظر ، كنترل كننده افكار عمومي و سلب كننده حقوق مدني به تصوير كشيده مي شود .آيا اين توصيف را نمي توان با امريكاي امروزي منطبق دانست؟ هرچه باشد ،دريك نكته ترديدي نيست؛اگرهم امريكا هنوز به اين نقطه نرسيده باشد، به نظر مي رسد كه دقيقاً در همين جهت در حال حركت است.
درست است كه امريكا داراي «وزارت حقيقت» ،«وزارت صلح» (در «1984» جنگ ، صلح قلمداد مي شود) ، «وزارت فراواني» يا «وزارت عشق» (به معناي عشق يا برادر بزرگه و «حزب») نيست يا دست كم هنوز نيست ، اما برداشت اورول از جهاني با جنگ هاي هميشگي ،دولت همه جا حاضر و ناظر ، كنترل افكارعمومي و سلب حقوق مدني را بررسي كنيد و ببينيد كه اين برداشت تا چه اندازه با امريكاي امروزي انطباق دارد.بعد اين سؤال را مطرح كنيد: آيا امريكا در حال تبديل شدن به نمونه اي زنده از شاهكار ژورناليستي اورول نيست؟
جنگ هميشگي : كه بايد آن را يك بي فكري محض دانست. از پايان جنگ جهاني دوم ، ايالات متحده جنگ ها و عمليات هاي نظامي متعددي را دراين مناطق به راه انداخته است: جنگ كره ،جنگ ويتنام ، گرانادا ، پاناما، بوسني ، سومالي ، عراق ، افغانستان و پاكستان.اگر اين جنگ هميشگي نيست ، پس چيست؟
شايد ما به زودي شاهد اقدام نظامي در يمن و سومالي نيز باشيم ، اما اميدواريم شاهد جنگ با ايران نباشيم . ايالات متحده و اسرائيل ،اين پليس مجري اوامر امريكا و برخوردار از كمك هاي مالي سخاوتمندانه امريكا در خاورميانه ، به جنگ كلامي خطرناك خود با ايران ادامه مي دهند. اين رجز خواني هاي همراه با تهديدات مكرر ،بي وقفه و تقريباً به طور روزانه تداوم دارد. اين وضعيت به شدت ناپديدار ، مي تواند هر آن به يك جنگ تمام عيار در خاورميانه تبديل شود.
به نظر مي رسد كه پرزيدنت اوباما يكي از عناصر كليدي اين رمان را كه «تفكر دوگانه » است ، به كار گرفته است . اين كلمه به معناي «قدرت در سر داشتن دو باور به كلي متضاد با يكديگر و پذيرش همزمان آنها» است. ما شاهد بوده ايم كه همزمان با دريافت جايزه صلح نوبل از سوي آقاي اوباما ، او در حالي به پيش بردن دو جنگ نيز بوده است ؛ وي اندكي پس از دريافت جايزه خود ،گام هايي را براي گسترش دامنه جنگ در افغانستان و آغاز جنگي اعلام نشده در پاكستان برداشت . اين نمونه اي كلاسيك از «تفكر دوگانه» است كه در اين مورد ، بايد آن را تحت عنوان «جنگ صلح است» تعريف كرد.
بنابراين آيا ايالات متحده را مي توان در قالب تعريفي جاي داد كه در «1984» از كشوري درگير در جنگ هايي هميشگي توصيف شده است؟ متاسفانه بايد گفت كه اين كشور به پوشيدن اين كسوت بسيار بسيار نزديك شده است؟
كنترل افكار عمومي . اين ايده كه ما تمام اين جنگ ها را براي تضمين آزادي ها و دمكراسي خود به راه انداخته ايم و از اين رو جنگ هايي «عادلانه» هستند ،در طول چندين دهه هم از سوي دولت ما و هم رسانه هاي سرسپرده و تحت كنترل شركتي ملي ما در اذهان امريكاييان جا انداخته شده است.
بعد از حملات يازده سپتامبر به مركز تجارت جهاني ، مردم امريكا با سيلابي مهيب از هشدارهاي مربوط به تروريست هايي كه آماده حمله دوباره به امريكا در هر زماني بودند رو به رو شدند و تسليم اين هشدارها گرديدند. «جنگ با ترور» توسط محفل دو نفره بازهاي جنگي ، يعني بوش/ چني براي تعبيه هراس و تشويش در دل آمريكايي ها به راه انداخته شد . رسانه هاي ملي ما كه هر روز انباشته بودند از هشدارهاي موحش ، اخبار فوري درباره تهديدات بالقوه و گزارش هاي اجتماعي توسط كارشناسان نظامي بازنشسته و مواجب بگيري كه با زيركي با بذر هراس بيشتري را در دل مردم امريكا مي كاشتند، آنها و اين ايده آنها را تقويت كردند.
به اين ترتيب بود كه اكثريتي از امريكايي ها تحت تأثير اين تبليغات قرار گرفتند ،گمراه شدند و اين دروغ ها را راست پنداشتند.گفته شد كه بعد از حملات يازده سپتامبر ،امريكا ديگر هرگز آن امريكايي كه تا قبل از اين حملات بود، نخواهد شد. گفته شد ما چيزي را تجربه كرده ايم كه هرگز همانندي در تاريخ ما نداشته است و بايد اين حادثه را در لحظه لحظه زندگي مان به ياد آوريم ،يك يادآور هميشگي براي مسيري كه بايد بپيماييم. اما به لطف خدا ، دست كم ما بوش و چني را داشتيم كه از ما در برابر تروريست ها محافظت كنند.
دولت همه جا حاضر و ناظر و سلب حقوق مدني :كاشته اين هراس در دل امريكاييان ،آنچه را كه به دنبال آن آمد سهل الوصول كرد، يعني وضع قوانين جديد به منظور محافظت از امريكايي ها در مقابل تروريست هايي كه براي به زانو در آوردن بزرگ ترين قدرت نظامي جهان در تمام طول تاريخ قدرت لازم را داشتند. به اين ترتيب بود كه قوه مجريه و كنگره امريكا وارد عمل شدند و پيامد آن ،وضع قوانيني بود كه محدوديت هاي تازه اي را بر مردم امريكا تحميل كرد كه تا قبل از آن هرگز در تاريخ كشورمان شاهد نبوديم ،اين محدوديت ها را در «قانون پاتريوت» و متمم هايي كه بر «قانون FISA» سال 1978 زده شد،مي توان مشاهده كرد.
تصويب قانون پاتريوت علاوه بر آنكه تخلفي آشكار از قانون اساسي است ،دهه ها تلاش براي تثبيت حمايت هاي لازم در برابر دست درازي هاي دولت درحقوق شهروندان امريكايي را خدشه دار مي كند و اختيارات سازمان هاي مجري قانون را براي شنود تلفن ها و كنترل ايميل ها و سوابق پزشكي و مالي و ديگر سوابق شخصي بسط مي دهد.
بندهاي قانون پاتريوت و قانون FISA (قانون نظارت بر اطلاعات خارجي ) در مجموع ، تخلفي آشكار از متمم چهارم قانون اساسي امريكا است كه اشعار مي دارد:«حقوق مردم در امور شخصي ، خانه ها و مدارك آنها در برابر تجسس و ضبط غيرقانوني تضمين مي شود ،جز به حكم قانون.»
قانون FISA ، رويه هايي را براي نظارت فيزيكي و الكترونيكي و گردآوري «اطلاعات خارجي » بين «قدرت هاي خارجي» و «عوامل قدرتهاي خارجي» (كه مي تواند شامل شهروندان امريكايي و افراد مقيم دائمي كه مظنون به دست داشتن در جاسوسي و تخلف از قوانين ايالات متحده در قلمروهاي تحت كنترل امريكا هستند نيز شود) تجويز مي كند . اين قانون در جولاي سال 2008 به اجرا گذاشته شد واجراي آن نيز به سازمان امنيت ملي واگذار شد كه اختيارات لازم را براي جاسوسي بر تماس هاي تلفني بين المللي و ايميل هاي شهروندان امريكايي بدون اخطار و فقط با نظارت محدود قضايي مي دهد.
زماني كه امريكا به نقطه اي برسد كه قوانين كشور به سازمان دهي دولتي
اجازه بدهند ، مكالمات تلفني را استراق سمع كنند،ايميل ها و پيام هاي كوتاه و مطالب فيس بوك يا هر شكل ديگر ارتباطات شهروندان را كنترل كنند ،دراين صورت ما وارد دوران «برادر بزرگه» شده ايم .بنابراين ما به زودي به شاهدي زنده از انديشه هاي پيشگويانه اورول تبديل خواهيم شد.عبارت «برادر بزرگه داره تماشا مي كنه» هميشه به عنوان يك شوخي مطرح مي شد ، اما بايد گفت كه ديگر شوخي نيست ، اين امر در امريكا در حال تبديل شدن به يك واقعيت است . بنابراين زماني كه داريد نقطه نظراتتان را در ايميل ها ، مكالمات تلفني يا فيس بوك مطرح مي كنيد ، مراقب باشيد كه چه مي گوييد ، چون كسي در جايي دارد به حرف هايتان گوش مي كند و از روي آنها يادداشت بر مي دارد.
پي نوشت ها:
1ـ Michael Payne، مايكل پين در نوشته هايش عمده تلاش خود را بر روي مسائل اجتماعي و سياست داخلي ، سياست هاي خارجي امريكا و تغييرات آب و هوايي متمركز كرده است .مقالات او در «آنلاين جورنال» ، «اينفورميشن كليرينگ هاوس» ، «پيك اويل» ، «گوگل نيوز» و بسياري سايت هاي ديگر منتشر مي شود.
منبع :http://www.opednews.com/articles/Orwell-s-1984-becoming-a-by-michael-payne-100429-640.html
/ن