خط تعلیق
نوعی خط تودرتو و پیچیده، بر گرفته از خط توقیع و رِقاع است.
علیق در لغت به معنای در آویختن چیزی به چیزی است و اطلاق نام تعلیق به این خط ناشی از پیچیدگی در نگارش حروف و روانی حروف آن است که گویا بر روی کاغذ معلق اند.(مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، ج۱، ص۲۵۷.)
برخی محققان برآناند که نَسخِ شیوة ایرانی یا خط تحریری که تحت تأثیر خط پهلوی و اوستایی نوشته میشد (پهلوی، زبان و ادبیات) در شکل گیری خط تعلیق مؤثر بوده است.(، فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۴۰۴ـ ۴۰۵، ۴۱۹.)
خط تعلیق که از خطوط اختراعی ایرانی و اسلامی است، خطی است قوسدار و بیتکلیف که خاص ایرانیان بوده است. دربارۀ وجه تسمیه خط تعلیق در فرهنگ نفیسی آمده است:(تعلیق مأخوذ از تازی، نوعی خطی است که از رقاع و توقیع برآمده و به معنای آویختگی، تعلیقه، ضمیمه، تتمّه، حاشیه، فهرست، دفتر و مکتوبی که از جانب شخص بزرگی نوشته شده باشد، اطلاق میگردد).
خط استاد حبیب الله فضایلی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران / شاخه هنری: خوشنویسی، خط تعلیق
ویژگیهای خط تعلیق
در تعلیق، علاوه بر متصل نوشتن حروف منفصل، گاه چندین کلمه را پیوسته مینویسند. این شیوه را، که به ضرورت تندنویسی ایجاد شده است، شکستة تعلیق میگویند. نظم و ترتیب و تناسب اجزای حروف و کلمات، که در خطوط دیگر معمول است، در تعلیق و فروع آن (ترسل و دیوانی) رعایت نمیشود؛ چنانکه کلمات و حروف آن یکنواخت نیست و گاه درشت و گاه ریز نوشته میشود. قطِّ (برشِ) قلمِ تعلیق هم بین «تحریف» (ارتفاع بیشتر نیش راستِ قلم از نیشِ چپ) و «مستوی» (قلمی که برش آن تَخت و بین صفر تا ده درجه باشد) است (مانند خط نستعلیق)، و هم «محرّف» (قلمی که زاویة برش آن تُند و در حدود ۳۵ تا ۴۵ درجه باشد) است. حرکات قلم در این خط نرم و تقریباً «دور» (گردش حروف که در دایره های معکوس و مستقیم مانند «ح» و «ق» و گِردی سَرِ «ف» و «ق» و «و» و مانند آن به وجود میآید) است.(قلیچ خانی، فرهنگ واژگان و اصطلاحات، ج۱، ص۳۳،۱۶۱ .)
خط استاد حبیب الله فضایلی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران / شاخه هنری: خوشنویسی، خط تعلیق
شکسته تعلیق
شکسته تعلیق خطی است متداخل و پیچیده که به دلیل سرعت در کتابت، به هم پیوستن حروف منفصل به یکدیگر در آن مرسوم است و گاه چندین کلمه را به صورت پیوسته می نویسند. حروف و کلمات آن از نظر درشتی و ریزی و فربهی و لاغری، یکدست و یکنواخت نیست از این رو هماهنگی اجزاء در آن حالتی دیگر دارد و با ترتیب و تناسب ملحوظ در خطوط دیگر متفاوت است. خط تعلیق را یک دانگ سطح و پنج دانگ دور تعیین نمودهاند.
خط استاد حبیب الله فضایلی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران / شاخه هنری: خوشنویسی، خط تعلیق
کاربرد خط تعلیق
خط تعلیق، در آغاز برای کتابت مراسلات دولتی و تنظیم احکام حکومتی به کار میرفت و کاتبانِ این خط ملزم بودند خطوط دیوانی، چپ (وارونه نویسی)، سیاق و طغرایی را هم خوب بنویسند.
این نوع کاربرد و نیز طرز نگارش تعلیق، آن را به «خط ترسل» نیز معروف ساخت.(ایرانی، کتاب پیدایش خط و خطاطان، ج۱، ص۱۵۵.)(یوسفی، یادداشتهایی در زمینة فرهنگ و تاریخ، ج۱، ص۳۸ـ۳۹.)
پیشینه خط تعلیق
محققان زمینه های پیدایی خط تعلیق را بین قرن چهارم تا ششم تخمین زده اند اما کهنترین نمونه های به جا مانده از تعلیق و شکستة تعلیق در ایران، سندی متعلق به قرن هشتم (یرلیغ امیرتالش، ۷۲۶) و سند دیگری متعلق به سدة نهم است.(محمودبن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۷۵۴ـ ۷۶۱.)
واضع خط تعلیغ
در بارة واضع این خط اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی، واضعِ آن را خواجه ابوالعال معرفی کرده اند و بعضی دیگر، واضعِ آن را حسن بن حسین فارسی (قرن چهارم)، از کاتبان دربار دیلمیان، دانسته و گفتهاند که وی آن را از خطوط نسخ و ثلث و رقاع استخراج کرد. معروفترین نظر آن است که خواجه تاج سلیمانی یا سلمانی (متوفی ۸۹۷) واضع این خط بوده است، لیکن به دلیل آثار به جا مانده از خط تعلیق از قرون پیشتر، این مطلب صحیح به نظر نمیرسد و ظاهراً وی نخستین کسی بوده که تلاشهای مؤثری برای شکوفایی و گسترش این خط کرده است. (سپهر، تذکرة خوشنویسان، ج۱، ص۵۲.)
پس از وی خواجه عبدالحی منشی استرآبادی (متوفی ۹۰۷)، نویسندة فرمانهای سلطان ابوسعید گورکان، با قاعده مند کردن تعلیق، بیشترین سهم را در شکوفایی آن داشت و منشیان آق قوینلو (حک: ح ۸۰۰ ـ ۹۰۸) دنباله رو سنّت وی بودند.(حبیب اصفهانی، تذکرة خط و خطاطان، ج۱، ص۱۷۳.)
تعلیق و رقاع و توقیع
قاضی میراحمد منشی قمی گفته است: (خط تعلیق از رقاع و توقیع مأخوذ گشته و خواجه تاج سلمان اصفهانی واضع آن است، وی که قبل از آن یک چند شکسته مینوشته، و خط درستِ تعلیق در میان نبوده، او درست کرده و به نزاکت و رعنای درآورده؛ چون نوبت به خواجه عبدالحی منشی رسید، قاعده و نزاکت و اسلوب پیدا کرد و سلسله تعلیقنویسان و شجرۀ ایشان به این دو استاد میرسد) (منشی قمی، 42:1359).
رواج خط تعلیق
اسناد متعدد به جا مانده از قرن دهم و تدوین رساله های مربوط به قواعد نگارش تعلیق در آن قرن، نشان میدهد که خط تعلیق در قرن دهم رواج بسیار داشته است. خوش نویسان ایرانی که در اواخر عمر شاه طهماسب صفوی (متوفی ۹۸۴) به عثمانی مهاجرت کردند، خط تعلیق را بتدریج در این نواحی و نیز در مصر رواج دادند. عثمانیان بنا به ذوق و سلیقة خود در آن تصرفاتی کردند؛ در تعلیق عثمانی نیم دایره های آخر حروفِ مدور، فراختر است.
به گفتة ایرانی، کاتبان عثمانی شیوة خود را «دیوانی» نامیدند. این شیوه هنوز به دو صورت «خفی» و «جلی» در کشورهای عربی معمول است.
برخی از تعلیق نویسان معروف عثمانی این اشخاص بوده اند: محمود طوپخانَوی در قرن یازدهم؛ ابراهیم فائق و اسماعیل عاصم و سیدمحمد مجیدی اخرس و محمد اسعد در قرن دوازدهم؛ و مصطفی جودت در قرن چهاردهم.(فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص ۴۱۰)
خط تعلیق در ایران، زمینه ساز پیدایی خط نستعلیق و شکستة نستعلیق شد و با رواج و رونق این دو خط، کاربرد تعلیق کم شد.(یوسفی، یادداشتهایی در زمینة فرهنگ و تاریخ، ج۱، ص۴۱.)
معروفترین تعلیق نویسان ایرانی
برخی از معروفترین خوش نویسان تعلیق در ایران این اشخاص بوده اند:
احمدبن علی شیرازی در قرن هشتم؛ منصوربن محمد بهبهانی در قرن هشتم و نهم؛ سلطانعلی مشهدی و درویش عبداللّه منشی بلخی و نجم الدین مسعود ساوی و شهاب الدین عبداللّه مروارید کرمانی (بیانی کرمانی) در قرن نهم؛ محمد اسفزاری و ابراهیم استرآبادی و خواجه اختیارالدین منشی (اختیار منشی) در قرن نهم و دهم؛ حسنعلی بیگ و خواجه میرک منشی کرمانی در قرن دهم؛ اسکندربیگ منشی در قرن یازدهم؛ محمدکاظم واله اصفهانی و لطفعلی معروف به صدرالافاضل در قرن سیزدهم و چهاردهم. (فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۴۰۶ـ۴۰۹، ۴۱۸.)
امروزه معدودی از خوش نویسان ایرانی با شیوة نگارش تعلیق آشنایی دارند که آنها نیز از سر تنوع بدان میپردازند. برخی از آثاری که در دورة معاصر به این خط نوشته شده عبارتاند از: آثار حبیب اللّه فضائلی ، و بیست رباعی کتیبه های آرامگاه خیام که مرتضی عبدالرسولی در ۱۳۳۹ ش به خط شکستة تعلیق نگاشته است. (حسین بحرالعلومی، کارنامة انجمن آثار ملّی، ج۱، ص۳۰۷، تهران ۱۳۵۵ ش)
از دیگر استادان برجستۀ خط تعلیق میتوان خواجه اختیار الدین منشی گنابادی(متوفی در 990 هـ ق) و محمد کاظم واله اصفهانی(متوفی در 1229هـ ق) را نام برد.
دوران رونق و رواج خط تعلیق در ایران از آغاز پیدایش تا اوایل قرن دهم هجری بود و پس از پیدایش خط نستعلیق و شکسته نستعلیق، از قرن دهم هجری قمری به بعد رو به ضعف گذاشت و کمتر از آن استفاده شد. این خط نزد خوشنویسان دولت عثمانی و مصریها به خط دیوانی معروف گردید و آنان با تغییراتی که در خط تعلیق به وجود آوردند، آن خط را به دیوانی مبدل کردند.
خط استاد حبیب الله فضایلی / تهیه و تنظیم: ابوالفضل رنجبران / شاخه هنری: خوشنویسی، خط تعلیق
خط تَعلیق عربی به فارسی آویختن یا تَرَسُّل اولین شیوه از خوشنویسی فارسی است که خاص ایرانیان پدید آمده است. به نظر میرسد این شیوه از خوشنویسی در اواسط سدهٔ هفتم هجری قَمری از ترکیب و توسعهٔ دو خط توقیع و رِقاع و تحت تأثیر خطوط ایرانی پیش از اسلام و با توجه به ذوق و روحیه ایرانی بهوجود آمده باشد. خط تعلیق را میتوان نخستین خط کاملاً ایرانی دانست. درواقع این شیوه اولین نوع خوشنویسی بود که برای خط پارسی که از عربی منشعب شده بود، ابداع گشت و در آن علامتهای زیر و زبر و پیش بهکار نمیرفت. تعلیق خطی تودرتو و متصل بههم است و کلمات و حروف در آن یکنواخت نوشته نمیشوند، یعنی گاهی بزرگ و گاهی ریزند. خط تعلیق دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت فراوان در ارائهٔ ترکیبهای متنوع را دارد. به همین سبب بیشتر در بین افرادی رواج داشت که از نظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی بودهاند.(مجله اینترنتی هفت سنگ)
از آن جایی که این خط ویژه کاتبان دربارها و دیوانهای حکومتی بوده امروزه به تدریج کاربرد خود را از دست داده است. این خط حدود صد سال رواج کامل داشت و پس از آن رفته رفته با پیدایش نستعلیق و سپس شکسته نستعلیق از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد. عدهای ابداع این خط را به خواجه تاج سلمانی اصفهانی نسبت میدهند. اما در واقع او این خط را قانونمند ساخت و بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استرآبادی برای آن قواعد و اصول بیشتری بهوجود آمد.(وبگاه زرقلم)
خط تعلیق، زمینهساز پیدایش دو خط دیگر ایرانی یعنی نستعلیق و شکسته نستعلیق بود. رواج و رونق این دو خط از کاربرد تعلیق کاست تا جایی که تقریباً به بوتهٔ فراموشی سپرده شد.(یوسفی، ص ۴۱)
میتوان اذعان داشت که دو سبک بسیار جدی و مهم در خط تعلیق باز میگردد به دو قلهٔ رفیع این خط یکی اختیار منشی گنابادی دیگری والهٔ اصفهانی میباشد. در دههٔ اخیر، گروهی از استادان به احیای این خط دست زدند و با انتشار کتاب خواجه اختیار منشی گنابادی (نشر پیکره، ۱۳۹۶)، علاقهمندان بسیاری به نگارش این خط پرداختند.
خط تعلیق بیشتر به عنوان خط تحریری و برای نوشتن نامهها و فرمانهای حکومتی بهکار میرفته است. بهنظر میرسد خط تعلیق در اثر نیاز به تندنویسی در امور منشیگری شکل گرفته باشد. پیوسته نوشتن کلمات و کمتر جدا کردن قلم از کاغذ در این شیوه به سرعت کاتب میافزود. افزون بر آن کلمات و حروف در خط تعلیق در هم پیچیدهاند و به طور پیوسته نگاشته میشوند از این رو تغییر و تصرف در آن کمتر ممکن است. این نکته بهویژه برای فرمانها و منشورهای حکومتی و اسناد مختلف حائز اهمیت بود.
در ابتدا مانند خط دیوانی در دربار عثمانیان، خط تعلیق برای نوشتن مکاتبات و مراسلات دولتی و تنظیم احکام حکومتی در دیوانها و دربارهای ایرانی بهکار میرفت و تعلیقنویسان اغلب ملزم بودند خطوط دیوانی، معکوس (وارونهنویسی)، سیاق و طُغرایی را هم خوب بنویسند.(حبیب اصفهانی، ص ۱۷۳؛ ایرانی، ص ۱۵۵)
کاربرد مراسلاتی و نیز طرز نگارش تعلیق، آن را به «خط تَرَسُّل» نیز معروف ساخت. بعدها از این خط برای ایجاد آثار هنری خوشنویسی هم استفاده شد.(یوسفی، ص ۳۸–۳۹)
خط تعلیق در نگاه شاعران
مولانا در دفتر ششم مثنوی آورده:
مدرسه و تعلیق و صورتهای ویچون به دانش متصل شد گشت طی
در خمسه نظامی (خردنامه) آمده:
به تعلیق آن درس پنهان نویسکه نقشی عجب بود و نقدی نفیس
عطار در غزلیاتش گفته:
درس اسرار است نقش جان تودر نه تعلیق و نه تکرار کن
قاآنی میگوید:
ای زلف تو پیچیدهتر از خط ترسلبر دامن زلف تو مرا دست توسل
ملک الشعرای بهار در غزلیاتش آورده:
به گلگشت جنان گل میفرستمبه رضوان شاخ سنبل میفرستم
به قابوس و به صابی از رعونتخط و شعر و ترسل میفرستم
از صدر اسلام تا قرن ششم هجری قمری، خط کوفی در ایران رواج داشته و ایرانیان برای کتابت قرآن مجید و کتیبهنگاری و تزئین مساجد و بناهای تاریخی آن را به کار میبردهاند. اما خطوط معمول ایرانیان برای سایر حوائج نوعی نسخ بوده که با قلم نسخ قدیم عربی(نسخی) و نسخ جدید اختلاف داشته است، و همین نوع خط بعدها اساس خط تعلیق و نستعلیق و شکسته نستعلیق قرار گرفت. و مجموعه سه گانه خطوط فارسی را پدید آورد. که در این مقاله به معرفی خط تعلیق پرداختیم. در ادامه با ما همراه باشید تا در مقاله بعدی به خط نستعلیق بپردازیم.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران