اي كاش اينجا نبوديد: اثرات ويرانگر استعمار جديد

غذا را يكي از سلاح هاي جديد دهه هاي آينده مي دانند. بروز بحران غذايي چند سال پيش و به همراه آن افرايش شديد قيمت مواد غذايي در سطح جهان، از يك طرف باعث محروم تر شدن طبقات محروم شد و از طرف ديگر امنيت غذايي بسياري از كشورهاي مرفه را مختل كرد. اين وضعيت باعث رواج پديده اي در چند سال اخير شده است كه از
سه‌شنبه، 11 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي كاش اينجا نبوديد: اثرات ويرانگر استعمار جديد

اي كاش اينجا نبوديد: اثرات ويرانگر استعمار جديد
اي كاش اينجا نبوديد: اثرات ويرانگر استعمار جديد


 

نويسنده:**پل واللي




 

چكيده:
 

غذا را يكي از سلاح هاي جديد دهه هاي آينده مي دانند. بروز بحران غذايي چند سال پيش و به همراه آن افرايش شديد قيمت مواد غذايي در سطح جهان، از يك طرف باعث محروم تر شدن طبقات محروم شد و از طرف ديگر امنيت غذايي بسياري از كشورهاي مرفه را مختل كرد. اين وضعيت باعث رواج پديده اي در چند سال اخير شده است كه از آن تحت عنوان «استعمار جديد» ياد مي كنند. بر اين اساس كشورهاي متمول جهان شروع به خريد يا اجاره دراز مدت اراضي كشاورزي كشورهاي فقرتر جهان، به منظور كشت مواد غذايي و سپس حمل آنها به كشورهاي خود كرده اند. اين پديده اثرات سياسي، انساني و زيست محيطي گسترده اي داردكه در اين مقاله به گوشه هايي از آن پرداخته مي شود.
هزاران تظاهر كننده در حالي كه پرچم هاي نارنجي رنگ جناح اپوزيسيون را تكان مي دادند به خيابان ها ريختند. چپاول از مدت ها پيش آغاز شده بود و ساختمان ها طعمه حريق مي شدند. اما نقطه عطف زماني فرا رسيد كه گروهي از جمعيت تظاهر كننده، از ميدان اصلي به طرف كاخ رياست جمهوري به حركت درآمدند. در ميان آن سردرگمي، يك نفر وحشت زده شد و به سربازان نگهبان كاخ دستور شليك داد. تعداد زيادي كشته شدند. رهبران ارتش به اين نتيجه رسيدند كه به اندازه كافي صبر كرده اند و توانايي لازم را براي انجام اين كار دارند. در نتيجه به طرف كاخ يورش بردند و باعث فرار رئيس جمهور شدند.
آنچه خوانديد نمونه اي از يك كودتاي آفريقايي است. بي ترديد ادعاهايي مبني بر فساد در سطوح بالا وجود داشته است. رئيس جمهور يك هواپيماي جت شخصي را ـ از يكي از اعضاي خانواده ديزني ـ براي استفاده شخصي خود خريداري كرده بود. او متهم به اسراف كاري و سوء مديريت در بودجه دولتي و اشتباه گرفتن منافع خود با منافع كشور شده بود. اما آنچه كه چند ماه پيش اعتراض كنندگان را در آنتاناريوو، پايتخت ماداگاسكار به تلاطم درآورد چيز ديگري بود. در نتيجه اين تلاطم ها دولت مارك راوالومانانا در مستعمره پيشين فرانسه سرنگون شد.
جمعيت شهري فقير اين کشور از افزايش قيمت مواد غذايي که از زمان ترقي شديد قيمت هاي جهاني گندم و برنج در سال قبل بالا مانده بود، به خشم آمدند. افزايش قيمت مواد غذايي وضعيت فقرا را وخيم تر از بقيه کرده بود، چون آنها دو سوم درآمدشان را صرف خريد مواد غذايي مي کردند. اما آنچه که آنها را به طغيان واداشت، خبر معامله اي بود که دولت به تازگي با شرکت چند مليتي کره اي دوو به امضا رسانده و براساس آن 3/1 ميليون هکتار از اراضي مزروعي ـ مساحتي قريب اندازه کشور بلژيک و حدود نيمي از کل مجموعه اراضي مزروعي خود اين جزيره ـ به اجاره 99 ساله اين شرکت خارجي در مي آمد. دوو طرح هاي خود را براي کشت ذرت و روغن نخل ـ و ارسال کليه محصول برداشت شده به کره جنوبي ـ اعلام کرده بود.
شرايط معامله در ابتدا علني نشد. اما بعدا اخبار مربوط به اين معامله از طريق فاينشنال تايمز در لندن درزکرد و معلوم شد که اين شرکت هيچ مبلغي را در ازاي اين قرارداد پرداخت نکرده است. دوو قول داده بود که زير ساخت هاي اين جزيره را در جهت تقويت بنيان هاي سرمايه گذاري خود بهبود خواهد بخشيد. سخنگوي دوو گفته بود: «ما با کشت اين اراضي شغل براي آنها ايجاد خواهيم کرد که به نفع ماداگاسکار است.» اما منفعت مستقيم و نقدي که نصيب ماداگاسکار مي شد صفر بود؛ کشوري که به سختي مي تواند مواد غذايي کافي براي مردم خود توليد کند و نزديک به نيمي از کودکان زير پنج سال اين جزيره دچار سوء تغذيه هستند.
دولت پرزيدنت راوالومانانا تبديل به نخستين دولت در جهان شد که در نتيجه آنچه که سازمان غذا و کشاورزي سازمان ملل آن را «زمين ربايي» توصيف مي کند، سرنگون شده است. قرارداد دوو فقط يکي از افزون بر صد معامله زمين است که بر اساس آنها در طول دوازده ماه گذشته، مقادير هنگفتي از اراضي مزروعي را در سراسر جهان به تملک کشورها و شرکت هاي متمول درآورده اند. اين پديده با نرخي هشدار دهنده در حال افزايش است و مساحتي به اندازه نيمي از اراضي مزروعي اروپا را فقط در طول شش ماه گذشته، هدف قرار داده است.
براي درک خشم نوميدانه اي که خون کشاورزان محروم را به جوش آورده در نظر بگيريد که اگر چنين اتفاقي در بريتانيا رخ مي داد، چه واکنشي صورت مي گرفت. مشاور سياست هاي توسعه بين المللي مارک وتسون براي کمک به ما تصويري روشن از اين وضع را ارائه مي دهد. او مي گويد: «تصور کنيد اگر چين به دنبال مذاکراتي مختصر با يکي از دولت هاي انگليس که بعد از فروپاشي اقتصاد با درماندگي به پول نقد خارجي نياز دارد، کل ولز را به چين بفروشد و جاي اکثر ساکنان آن را کارگران چيني بگيرند و کل کشور به يک مزرعه برنج غول پيکر تبديل شود و کل برنج توليدي در نود و نه سال آتي به چين پس فرستاده شود، چه اتفاقي مي افتد.»
تصور کنيد که نه ولزي هاي رانده شده از زمين هاي خود و نه بقيه مردم انگليس خبر ندارند که در ازاي اين قرار داد چه گيرشان آمده است و مجبور مي شوند خود را با اين وعده هاي مبهم راضي کنند که مالکان جديد تعدادي از بنادر و جاده ها را توسعه خواهند داد و براي مردم محلي شغل ايجاد خواهند کرد.
سپس تصور کنيد که بعد از چند سال ـ با در ذهن داشتن اين که رکورد و سقوط ارزش پوند تا همان جا نيز خريد مواد غذايي از خارج را براي انگليس دشوار ساخته است ـ در نتيجه سقوط قيمت نفت يا بروز يک فاجعه زيست محيطي در يکي از بزرگ ترين کشورهاي توليد کننده غله جهان، قيمت مواد غذايي به شدت ترقي مي يابد و دسترسي به اين مواد براي بسياري از انگليسي ها ناممکن مي شود و در حالي که چيني هاي همسايه در ولز به ارسال برنج ها به چين ادامه مي دهند، انگليسي ها گرسنه و درمانده، بي يار و ياور ـ که از همان روزي به خاک سياه نشسته اند که دولتشان نيمي از زمين هاي مزروعي آنها را به فروش رسانده ـ اکنون برخي از آنها در حال ريختن نقشه دوباره و خشونت آميز دره هاي ولز هستند.
حالا نام اين کشور را تغيير دهيد و به آفريقا ببريد تا اين سناريو بسيار وخيم تر شود. اين اتفاق هم اکنون رخ داده و به همين دليل است که بسياري از افراد از جمله ژاک ديوف رئيس سازمان غذا و کشاورزي سازمان ملل هشدار داده اند که ممکن است جهان به کام يک سيستم «استعمار جديد» بلغزد. با اين که قهرمان بزرگ بازار آزاد اف تي، معامله دوو را «چپاولگرانه» توصيف کرده و هشدار داده است که اين معامله «بي شرمانه ترين نمونه يک پديده گسترده تر» است که همان قصد و تلاش کشورهاي غني براي خريد منابع طبيعي کشورهاي فقيرتر باشد.
وسعت اين استعمار جديد بسيار گسترده است. خريداران، کشورهاي ثروتمندي هستند که از توليد مواد غذايي خود ناتوان هستند. کشورهاي حوزه خليج فارس در طليعه اين سرمايه گذاري هاي جديد قرار دارند. عربستان سعودي، بحرين، کويت، عمان، قطر ـ که در مجموعه قريب چهل و پنج درصد از نفت جهان را در کنترل خود دارند ـ اراضي کشاورزي زيادي را در کشورهاي حاصلخيزي چون برزيل، روسيه، قزاقستان، اوکراين و مصر را به تصرف خود در آورده اند. اما آنها فقيرترين کشورهاي جهان نظير اتيوپي، کامرون، اوگاندا، زاميبا و کامبوج را نيز هدف خود قرار داده اند.
حجم زمين هايي که اين معاملات شامل مي شوند، تکان دهنده است. شرکت هاي کره جنوبي ششصد و نود هزار هکتار زمين را در سودان ـ کشوري که تاکنون معلوم شده دست کم شش کشور ديگر مقادير وسيعي از زمين هاي آن را تصاحب کرده اند و توليد مواد غذايي براي جمعيت بومي آن نسبت به هر کشور ديگر جهان در حداقل قرار دارد ـ خريداري کرده اند. سعودي ها در حال مذاکره براي خريد پانصد هزار هکتار از اراضي تانزاليا هستند. شرکت هايي از امارات متحده عربي سيصد و بيست و چهار هزار هکتار از زمين هاي پاکستان را به تملک خود در آورده اند.
اما آنها تنها خريداران اين بازار نيستند. کشورهايي که داراي جمعيت زيادي هستند نظير چين، کره جنوبي و حتي هند نيز مقادير زيادي از اراضي کشاورزي آفريقايي را براي توليد مواد غذايي جهت صادرات به کشورهاي خود تصاحب کرده اند. دولت هند به هشتاد شرکت پول قرض داده تا سيصد و پنجاه هزار هکتار زمين را در آفريقا خريداري کنند و اخيراً تعرفه ها را کاهش داده است تا بر اساس آن، محصولات کشاورزي توليد شده در اتيوپي بتوانند وارد هند شوند. يکي از بزرگ ترين مالکان اراضي کشاورزي در جهان شرکت کاروتوري گلوبال است که مقر آن در بنگلور است و به تازگي نواحي وسيعي از زمين هاي کشاورزي را در اتيوپي و کنيا خريداري کرده است.
مواد غذايي تنها چيزي نيست که اين نواستعمارگران به دنبال آن هستند. حدود يک پنجم از معاملات کلان جديد براي تصاحب زمين، جهت آن است که در اين زمين ها سوخت هاي بيولوژيک توليد شود. شرکت هاي انگليسي، آمريکايي و آلماني با نام هايي همچون فلورا اکوپاور، زمين هايي را در تانزاليا و اتيوپي خريداري کرده اند. کشوري که نام آن معادل با قحطي شده است، در زماني که کنسرت هاي لايو ايد داراي بيش از پنجاه قرارداد امضا شده از سوي سرمايه گذاران دارد يا ثبت نام يک سرمايه گذاري در کشت غلات سوخت بيولوژيک در خاک آن کشور هستند.
از نقطه نظر اتيوپي منطق اقتصادي اين اقدام سر راست است: اين کشور يکي از وارد کنندگان نفت است و از اين رو در برابر نوسانات قيمت در بازار جهاني آسيب پذير است. اگر اين کشور بتواند سوخت بيولوژيک توليد کند، از ميزان اين وابستگي خود خواهد کاست. اما اين کار بدون هزينه نيست. براي شادمان ساختن شرکت هاي خارجي توليد کننده سوخت بيولوژيک، دولت اين کشور آنها را وادار به انجام ارزيابي هاي اثرات زيست محيطي طرح هاي خود نکرده است. فعالات محلي ادعا مي کنند که هفتاد و پنج درصد از اراضي تخصيص داده شده به شرکت هاي خارجي توليد کننده سوخت بيولوژيک، پوشيده از جنگل هايي هستند که بايد درختان آنها بريده شوند.
نگراني بزرگ تر طرحي است که توسط يک شرکت نروژي توليد کنند سوخت بيولوژيک براي ايجاد «بزرگ ترين تاسيسات توليد جاتروفا در جهان» از طريق جنگل زدايي نواحي وسيعي از اراضي در شمال غنا اجرا مي شود. جاتروفا که مي توان آن را در اراضي فقير هم کاشت کرد دانه هايي روغني توليد مي کند که مي توان از آنها سوخت بيولوژيک به دست آورد. يک فعال محلي به نام باکاري نيازي از «شبکه تنوع زيستي آفريقا» اين شرکت را به «استفاده از شيوه هايي متهم کرده است که تيره ترين روزهاي استعمار را به ياد آورد.» از جمله فريفتن يک رئيس قبيله بي سواد براي امضاي واگذاري سي و هشت هزار هکتار زمين با زدن اثر انگشت خود. اين شرکت ادعا مي کند که اين طرح شغل ايجاد مي کند، اما جنگل زدايي گسترده که نتيجه اجراي اين طرح است، باعث محروم شدن مردم محلي از منبع درآمد سنتي خود از طريق گردآوري محصولات جنگلي نظير دانه هاي خوراکي خواهد شد.
قرارداد زمين شکست خورده دوو در ماداگاسکار را شايد بتوان بزرگ ترين زمين ربايي برنامه ريزي شده تا اين تاريخ دانست، اما اهداف پشت پرده بسيار فراتر از اين مي روند.
دليل به راه افتادن اين موج ناگهاني تصاحب زمين در سطح جهان چيست؟ ريشه هاي اين پديده را بايد در بحران غذايي سال 2007 دانست که طي آن قيمت برنج، گندم و ساير غلات به شکلي سرسام آور در سطح جهان افزايش يافت و موجب بروز شورش هايي از هاييتي تا سنگال شد. اين افزايش قيمت همچنين کشورهاي توليدي کننده مواد غذايي را به طرف افزايش دادن تعرفه هاي صادراتي غلات اساسي، به منظور به حداقل رساندن مقدار موادي که از اين کشورها خارج مي شود سوق داد. اين امر عرضه اين مواد را سخت تر از پيش کرد که به معناي افزايش بيشتر قيمت مواد غذايي بود که بيشتر در اثر وضعيت کميابي ايجاد شده بر اثر اين سياست ها اتفاق مي افتاد تا مکانيسم عرضه و تقاضا.
اين وضعيت همچنين بسياري از کشورهاي ثروتمند را که به واردات مقادير هنگفتي واردات مواد غذايي وارداتي اتکا داشتند، وداشت تا يکي از بنيان هاي اقتصاد جهاني را زير سئوال ببرند: اين ايده که هر کشوري بايد بر بهترين توليدات خود و سپس تجارت تمرکز کند. ديگر مقادير بي معناي پول نقد ناشي از نفت، براي تضمين اين امر کافي نبود که شما کل نياز خود به مواد غذايي را مي توانيد از طريق واردات تأمين کنيد. شيوخ نفتي کشورهاي خليج فارس دريافتندکه هزينه مواد غذايي وارداتي آنها در طور کمتر از پنج سال گذشته، دو برابر شده است. در آينده اوضاع از آن هم مي توانست وخيم تر شود. آنها به اين نتيجه رسيدند که ديگر نمي توان بر بازارهاي منطقه اي و جهاني اتکا داشت. در نتيجه هجوم براي تصرف زمين آغاز شد.
منطق پشت اين عمل روشن بود. کره جنوبي پر جمعيت، چهارمين وارد کننده بزرگ ذرت در جهان است. يکي از سخنگويان دوو لاف زنان گفته است قرارداد مادگاسکار جايگزين حدود نيمي از واردات ذرت کره جنوبي مي شود. کشورهاي حوزه خليج فارس نيز به همين نتيجه رسيدند: کنترل بر اراضي مزروعي خارجي نه تنها تامين مواد غذايي آنها را تضمين خواهد کرد، بلکه افزايش قيمت به وجود آمده در نتيجه وجود واسطه ها را از بين خواهد برد و هزينه هاي واردات مواد غذايي آنها را بيشتر از بيست درصد کاهش خواهد داد.
منافع اين اقدام نيز مي تواند افزايش يابد. شرايط بيناديني که منجر به بروز بحران مواد غذايي در جهان شد تغيير نکرده اند و به سادگي امکان وخيم تر شدن آنها وجود دارد. سازمان ملل پيش بيني مي کند که تا سال 2050 جمعيت جهان تا پنجاه درصد افزايش خواهد يافت. توليد مواد غذايي براي سير کردن نه ميليارد نفر فشار سنگيني را متوجه کره زمين خواهد کرد، خاک را دچار فرسايش مي کند، از ميزان جنگل ها مي کاهد و از مقدار آب رودخانه ها کم مي کند. تغييرات آب وهوايي نيز تمام اين موارد را وخيم تر مي کند. قيمت نفت همچنان افزايش خواهد يافت و به همراه آن هزينه کود شيميايي و سوخت ماشين آلات کشاورزي نيز افزايش مي يابد. تقاضا براي سوخت هاي بيولوژيک از مقدار زمين هاي موجود براي کاشت غلات خوراکي کم خواهد کرد. افزايش قيمت هاي سال 2007 را مي توان صرفا يک پيش بيني از رخدادي وخيم تر دانست. روزگار فراواني اکنون سپري شده است. پس ديگر مواد غذايي کافي براي همگان، حتي آنان که پول فراواني دارند وجود نخواهد داشت.
ما تاکنون واقعا متوجه اين موضوع نشده بوديم، چون به نظر مي رسد که انگليس نيز همچون امريکا هنوز به شکلي غريزي نسبت به توانايي بازار براي تامين مواد غذايي خود، ايماني نامحدود دارند. اما ساير کشورها شروع به تدبير کردن يک واکنش راهبردي دراز مدت را آغاز کرده اند.
آيا راه ديگري پيش روي ما هست؟ مؤسسه تحقيقات سياستگذاري هاي غذايي بين المللي که مقر آن در واشنگتن قرار دارد، معتقد است که بله. اين موسسه اخيراً گزارشي را تهيه کرده است که حاوي توصيه هايي براي تهيه يک آيين نامه رفتاري براي تبليغ چيزي است که ژاپن، بزرگ ترين وارد کننده مواد غذايي در جهان در اجلاس گروه 8 در ايتاليا خواستار آن گرديد: سرمايه گذاري خارجي مسئولانه در امر کشاورزي در مقايسه با زمين ربايي از سر وحشت کنوني.
اين کشور خواهان تدوين يک آيين نامه «دندان دار» براي تضمين اين شد که زمين داران کوچکي که از زمين هاي خود جا کن مي شوند، بتوانند بر سر منافع دو جانبه با صاحبان سرمايه هاي خارجي و چند مليتي مذاکره کنند. اين کشور خواستار تهميداتي براي تضمين کليه توافق ها شد، از قبيل مشاغل وعده داده شده، سطوح دستمزدها يا تأسيسات محلي که از تحقق وعده هاي خود قصور مي ورزند. اين کشور خواهان شفافيت و اقدام قانوني عليه مؤسساتي شد که در کشورهاي زادگاه خود به جاي اتکا بر پيگردهاي قضايي در جهان سوم، مبادرت به استفاده از رشوه مي کنند. اين کشور خواهان احترام به حقوق مربوط به اراضي موجود است، نه تنها حقوقي که روي کاغذ آمده اند، بلکه آن دسته از حقوقي که بر اساس رسوم و سنت هاي هر کشور وجود دارند. اين کشور خواستار تقسيم اجباري منافع شده است، به طوري که مدارس و بيمارستان ها ساخته شوند و کساني که در مناطق زمين هاي خريداري شده زندگي مي کنند، به نحو شايسته تغذيه مي شوند. اين کشور خواهان اجاره هاي کوتاه مدت تر به منظور ارائه يک درآمد منظم به کشاورزاني که زمين هاي خود را در اختيار اين شرکت ها قرار مي دهند، شده است.
هيچ کس آن قدر احمق نيست که بينديشد انجام اين کارها به سادگي ميسر است. نخبگان محلي در کشورهاي در حال توسعه، در پيشنهاد قرار دادهاي اغوا کننده ذي نفع هستند.دولت کامبوج به طور گسترده فروش زمين را تبليغ کرده است و از اين واقعيت بهره برده که بسياري از اسناد مالکيت هاي ارضي در دوران وحشت خمرهاي سرخ نابود شده است. موزامبيک يک معامله دو ميليارد دلاري را به امضا رسانده است که بر اساس آن ده هزار «ساکن» چيني در اراضي آن مستقر شوند و در مقابل يک کمک سه ميليون دلاري نظامي از پکن دريافت کند. ملاحظات راهبردي اين اقدامات روشن است. آن طور که هونگ جونگ وان يکي از مديران دوو مي گويد: «غذا مي تواند در اين دنيا به يک اسلحه تبديل شود».
اما مسائل از طرف ديگر نيز در حال وخيم تر شدن هستند. اين زمين ربايي ها به قول کنستانتزه فون اوپلن از آژانس بزرگ توسعه آلماني ولتونگرهيلف، يکي از برجسته ترين شرکت ها در اين حوزه، «تخلفي خوفناک از حق انسان به دسترسي به مواد غذايي» محسوب مي شود. او از طرف عده بسياري از کساني سخن مي گويد که در سطح جهاني تريبوني ندارند صداي خود را به گوش ديگران برسانند؛ هر چند که در کشورهاي خود به خوبي حضور خود را نشان مي دهند. يک فرياد عمومي بلند در اوگاندا زماني برخاست که دولت اين کشور شروع به مذاکره با وزير کشاورزي مصر براي اجازه حدود يک مليون هکتاز از مين هاي اين کشور به شرکت هاي مصري براي توليد گندم و ذرت جهت ارسال به قاهره کرد. مردم موامبيک نيز به همين ترتيب در برابر اقامت هزاران کارگر کشاورزي چيني در زمين هاي اجاره شده توسط اين کشور مقاومت کردند.کمي پيشتر در سال جاري، فيليپيني هاي خشمگين با موفقيت مانع از عقد يک قرارداد دولت فيليپين با چين بر سر تملک يا صد و بيست و چهار هزار هکتار زمين هاي مزروعي اين کشور شدند. ماه گذشته نيز همين فعالان فاش کردند که آنها خواستار علني شدن يک «پيمان کشاوزي محرمانه» بين دولت آنها با کشور بحرين شده اند. اين فعالان مي گويد در حالي که هشتاد درصد از نود ميليون جمعيت اين کشور فاقد زمين هستند، چنين قراردادي «غيرقانوني و غير اخلاقي» است.
غذا به چيزي بسيار ژرف در روان انسان مرتبط است. انتظار نداشته باشيد که هر يک از اين طرفين بدون نزاع و درگيري دست از مواضع خود بردارند.
(Paul Vallely، اقتصاد دان و نويسنده)**
منبع: سياحت غرب، ش77



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.