جلوه هايي نو از داستان ليلي و مجنون در آثارعطار نيشابوري (2)

10-حکايات مربوط به زشتي چهره ي ليلي در اکثر آثارشعرا يافت مي شود و هر کدام برداشتي خاص از اين موضوع کرده اند از جمله مولوي (17) بيداري در عشق و بي توجهي به خود را از لوازم عشق مي داند، وحشي بافقي (18) با برداشتي ديگر نگرش و نگاه عاشق را اصل مي داند.اميرحسين غوري (19) نير در برداشتي شبيه نظر وحشي بافقي دارد.اما عطار در مصيبت نامه دو حکايت پيرامون زشتي جمال ليلي نقل مي کند.و مي گويد:هارون خواستار آن شد که ليلي را ببيند و علت اين همه عشق و دل باختگي مجنون را درک کند.
يکشنبه، 14 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلوه هايي نو از داستان ليلي و مجنون در آثارعطار نيشابوري (2)

جلوه هايي نو از داستان ليلي و مجنون در آثارعطار نيشابوري (2)
جلوه هايي نو از داستان ليلي و مجنون در آثارعطار نيشابوري (2)


 

نويسنده:دکتر مهدي ستوديان*




 

10-حکايات مربوط به زشتي چهره ي ليلي در اکثر آثارشعرا يافت مي شود و هر کدام برداشتي خاص از اين موضوع کرده اند از جمله مولوي (17) بيداري در عشق و بي توجهي به خود را از لوازم عشق مي داند، وحشي بافقي (18) با برداشتي ديگر نگرش و نگاه عاشق را اصل مي داند.اميرحسين غوري (19) نير در برداشتي شبيه نظر وحشي بافقي دارد.اما عطار در مصيبت نامه دو حکايت پيرامون زشتي جمال ليلي نقل مي کند.و مي گويد:هارون خواستار آن شد که ليلي را ببيند و علت اين همه عشق و دل باختگي مجنون را درک کند.

خواند ليلي را و چون کردش نگاه
سهل آمد روي او در چشم شاه

خواند مجنون را و گفت اي بي خبر
نيست ليلي را جمالي بيش تر

تو چنين مست جمال او شدي
وز جنوني در جوال او شدي

ترک او گير و مدارش نيز دوست
زان که بر هر نيم ترکي صد چو اوست

و مجنون پاسخ مي دهد :

تا نيايد عشق مجنوني پديد
کي شود ليلي به خاتوني پديد

گر به چشم من ببيني روي او
تو نياسايي ز خاک کوي او

زشت بادا روي ليلي در جهان
تا بماند خوبيش اندر نهان

زشت اگرننمايد او اي پادشاه
پس شود خلق جهان مجنون راه (20)

اين برداشت متفاوت با نگرش شاعران ديگر است.عطار دربخشي از مصيبت نامه نقل مي کند که:روزي پادشاهي مجنون را نزد خود فرا خواند و گفت : با اين همه زيباروياني که از ليلي زيباترند.تو چرا عاشق ليلي شده اي.بعد تعدادي از زيبارويان را حاضر مي کند و به مجنون مي گويد به آنها نگاه کن تا عشق ليلي از سرت بيرون شود و مشکلت حل شود. مجنون مي گويد:

گفت شاها عشق ليلي سر فراز
درميان جانم استاده ست باز

پس گرفته برهنه تيغي به دست
مي خورد سوگند کاي مغرور مست

گر به غيرماکني يک دم نظر
خون جان خود بريزي بي خبر (21)

نکته ي قابل تامل اين است که در تمامي ليلي و مجنون ها ليلي مظهر زيبايي و تناسب اندام معرفي شده است و اين ديگران هستند که بدون توجه به منابع عربي داستان و تنها از روي حدس و گمان و شايد جهت نشان دادن ارزش معنوي عشق مجنون، چهره ي ليلي را زيبا تصور نمي کنند. نظامي زيبايي جمالي ليلي را اين گونه توصيف مي کند:

آراسته لعبتي چو ماهي
چون سرو سهي نظاره گاهي

شوخي که به غمزه اي کميته
سفتي نه يکي هزار سفته

آهو چشمي که هر زماني
کشتي به کرشمه اي جهاني

ماه عربي به رخ نمودن
ترک عجمي به دل ربودن

زلفش چو شبي رخش چو باغي
يا مشعله اي به چنگ زاغي (22)

عبدالرحمن جامي نيز از زيبايي ليلي دم مي زند:

درحله ي ناز ديد سروي
چون کبک دري روان تذوري

رويي زحساب وصف بيرون
گلگونه نکرده ليک گلگون

جبهه چو کشيده لوح سيمي
ني ني ز مه تمام نيمي

ابروش کمان عنبرين توز
مژگانش ز مشک نيز دل دوز

آهو چشمي که گويي آهو
چشمش به نظاره دوخت در رو (23)

11- عطار در مصيبت نامه (24) داستاني نقل مي کند که در يک روز سرد مجنون در بيابان در کنار آتشي نشسته بود که:

از بر ليلي يکي آمد فراز
گفت اي از يار خود افتاده باز

چه خبر داري ز ليلي بازگوي
من نيم بيگانه با من راز گوي

گفت اين دارم خبر کان سيم بر
هست از جان کندن من بي خبر

اين بگفت و دست در اخگر گرفت
تا که اخگر جمله خاکستر گرفت

12- در الهي نامه (25) حکايتي نقل شده است که شخصي از سن مجنون سوال کرد. مجنون گفت:

جوابش داد آن شوريده احوال
که سن من هزار است و چهل سال

بدو گفتا چه مي گويي تو غافل
مگر ديوانه تر گشتي تو جاهل

پس او گفتار هزار آن وقت بوده است
که ليلي يک نفس رويم نموده است

چهل عمر من است و آن زيان است
ولي عمر هزار آن يک زمان است

چو اين چل سال من با خويش بودم
ز نقد عمر خويش درويش بودم

ولي آن يک زمان سالي هزار است
که با ليلي مرا خود بي شمار است

13-گاهي اوقات ديوانگي و يا خود را ديوانه نشان دادن مي تواند راهي براي رسيدن به مقصودي باشد که در حالت عقل و شعور نمي توان به آن رسيد.دراين مورد عطاردرمصيبت نامه داستاني نقل مي کند که:

گفت با مجنون شبي ليلي به راز
کاي به عشق من ز عقل افتاده باز

تا تواني با خرد بيگانه باش
عقل را غارت کن و ديوانه باش

زانک گرتو عاقل آيي سوي من
زخم بسياري خوري در کوي من

ليک اگر ديوانه آيي در شمار
هيچ کس را با تو نبود هيچ کار (26)

14- عطار در الهي نامه (27)از قول مجنون نقل مي کند که وي گفت: تنها يک نفر درباره ي ليلي حرف درستي زد و بر خلاف ديگران که مرا سرزنش مي کردند،در عشق ليلي محق دانست:

زني پيش من آمد گفت يک روز
کنارم پر ز خون بر سينه پر سوز

مرا گفتار ز بهر چه چنيني
که غرق خون خاکستر نشيني

بدو گفتم چو ليلي را بديدم
بدادم عقل و رسوايي خريدم

ز عشق روي ليليم چنين من
که از عشقش نه دل دارم نه دين من

مرا زن گفت اي شوريده مجنون
من از نزديک ليلي آيم اکنون

اگر آن است نيکويي که او راست
نخواهد گشت هرگز کار تو راست

بتر زين بايدت بود اين چه باشد
ببايد مرد دل غمگين چه باشد

15- دليلي و مجنون (28) جامي داستاني نقل شده است که مجنون به کمک چوپان قبيله ي ليلي و با پوشيدن پوست گوسفند به ديدارليلي رفت. اين موضوع با برداشتي خاص در منطق الطير(29) عطار آمده است.عطار نقل مي کند. که : قبيله ي ليلي،مجنون را به قبيله راه نمي داند، مجنون از چوپاني که در آن صحرا بود پوستي گرفت و بر کشيد و...

آن شبان را گفت بهر کردگار
در ميان گوسفند انم گذار

سوي ليلي ران رمه من در ميان
تا بيابم بوي ليلي يک زمان

تا نهان از دوست زير پوست من
بهره گيرم ساعتي از دوست من

عاقبت مجنون چو زير پوست شد
در رمه پنهان به کوي دوست شد

مجنون با ديدن جمالي ليلي،حالش دگرگون مي شود و چوپان او را به صحرا برده، آرامش مي کند. پس از مدتي، شخصي مجنون را در حالي مي بيند که پوششي بر تن ندارد.ازاو مي پرسيد چه لباسي دوست داري تا برايت آماده کنم؟ مي گويد:

گفت هرجامه سزاي دوست نيست
هيچ جامه بهترم از پوست نيست

پوستي خواهم از آن گوسفند
چشم بد را نيز مي سوزم سپند

اطلس و اکسون مجنون پوست است
پوست خواهد هر که ليلي دوست است

برده ام در پوست بوي دوست من
کي ستانم جامه اي جز پوست من

16- حکايتي عجيب در الهي نامه آمده است که مجنون خود را به خري پير تشبيه مي کند:

يکي پرسيد از مجنون که چوني
که بس بيچاره اي و بس زبوني

چنين گفت او که من هستم خري پير
بدن سوراخ از بار گلوگير

تنم گر چه نزار و ناتوان است
همه روزي همه بارش گران است

و گرآسايشي را بعد صد غم
ز پشتم جامه بر گيرند يک دم

هزاران خرمگس آيند گزنده
همه در ريش من نيش افکنده

که گويم کاش اين بيچاره هرگز
نديدي از چنين آسايشي عز (30)

17-تلاش مجنون براي يافتن ليلي، در منطق الطير (31) عطار به گونه اي خاص بيان مي شود.

ديد مجنون را عزيزي دردناک
کاو ميان ره گذر مي بيخت خاک

گفت اي مجنون چه مي جويي چنين
گفت ليلي را همي جويم يقين

گفت ليلي را کجا يابي ز خاک
کي بود در خاک شاعر در پاک

گفت من مي جويمش هر جا که هست
بود که جايي يک دمش آرام به دست

18-وفات ليلي و عکس العمل مجنون در برابر اين حادثه ي تلخ در شعر شاعران زيادي تاثيرگذاشته است.عطار در الهي نامه و مصيبت نامه به نحوي ديگر به اين حادثه مي نگرد. درالهي نامه آمده است که:

رفيقي گفت با مجنون گمراه
که ليلي مرد گفت الحمدلله

چنين گفت او که اي شوريده دين تو
چو مي سوزي چرا گويي چنين تو

چنين گفت او چو که من بهره از اين ماه
نديدم تا نبيند هيچ بدخواه (32)

در مصيبت نامه نقل شده است که پس از آگاهي مجنون از مرگ ليلي در پاسخ دوستي که مي خواهد قبر ليلي را به او نشان دهد مي گويد:

گفت حاجت نيست اين با من بگوي
زان که من آن خاک بشناسم به بوي

اين بگفت و راه گورستان گرفت
نعره زن شد شيوه ي مستان گرفت

خاک مي بوييد و در ره مي شتافت
تا که گورليلي آخر باز يافت

ماتم آن ماه را تاوان بداند
ساعتي بي خود شد آخر جان بداد

چون به پاکي زو برآمد جان پاک
در بر او دفن کردنش به خاک (33)

در مورد شالوده عشق ليلي و مجنون، برخي اين عشق را از نوع عشق عذري (34) مي دانند که هدف عاشق وصال معشوق نيست و گروهي نيز آن را عشقي مجازي دانسته که به خاطر مخالفت پدر ليلي به وصال نينجاميده است برخي از شاعران نيز رنگي عرفاني به اين عشق بخشيده،معتقدند که :

هان تا نبري گمان که مجنون
بر حسن مجاز بود مفتون

در اول اگر چه داشت ميلي
با جرعه کشي ز جام ليلي

مستيش ز باده بود نه از جام
از جام رهيده شد سرانجام (35)

عطار نيشابوري نگرشي شبيه عبدالرحمن جامي دارد و او نيز عشق اين دو را وراي عشق مجازي تصور مي کند حکاياتي که در اين مقاله از عطار نيشابوري نقل شده است تا حدودي اين فکر و نظر را تاييد مي کند. اتحاد عاشق و معشوق،درهمه جا بودن معشوق،کنار گذاشتن خود جهت رسيدن به معشوق و... مي تواند مويد اين نظر باشد، هر چند اثبات اين مدعي نيازمند مجالي ديگر است.
 

پی نوشت ها :
 

*گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد
1- قيس بن ملوح،ديوان مجنون ليلي، شرح زکي درويش، دار صادر، بيروت، 1994.
2- اصفهاني، ابوالفرج، الاغاني؛ ترجمه مشايخ فريدني،شرکت انتشارات علمي و فرهنگي تهران، 1368.
3- ابن قتيبه،الشعر و الشعرا، تحقيق احمد محمد شاعر، دارلمعارف مصر، قاهره، 1967.
4- سراج فاري،احمد بن حسين، مصارع العشاق، دارصادر،بيروت، 1958.
5- انطاکي،داوود، تزيين الاسواق به تفصيل العشاق،چاپ مصر، قاهره، 1291.
6- ستوديان،مهدي،سابقه ي داستان ليلي و مجنون و مقايسه ي ليلي و مجنون نظامي و جامي،پايان نامه دکتري زبان و ادبيات فارسي،دانشگاه فردوسي،مشهد،1383، ص 289.
7- عطار نيشابوري،فريدالدين،مصيبت نامه، تصحيح نوراني وصال،زوار، تهران، 1365، ص69 و 70.
8- ــــــــ، ـــــــ، الهي نامه، تصحيح فواد روحاني،زوار،تهران، 1351، ص258.
9- ماخذ قبلي،ص69.
10- ماخذ قبلي،ص258.
11- عطار نيشابوري، فريدالدين، مصيبت نامه، ص352.
12- ماخذ قبلي، ص 135.
13- عطار نيشابوري، فريدالدين، الهي نامه، ص 235 و 236.
14- ماخذ قبلي، ص87.
15- عطار نيشابوري، فريدالدين، مصيبت نامه،ص135.
16- ماخذ قبلي،ص69.
17- مولوي، جلال الدين محمد، مثنوي معنوي،تصحيح نيکلسن،انتشارات پژوهش، تهران،1381، دفتر اول ادبيات 407تا 410.
18- وحشي بافقي، فرهاد و شيرين، گزيده اشعار،به کوشش احمد رنجبر، اميرکبير،تهران 1362،ص14.
19-غوري هروي،اميرحسين، نزه الارواح، تصحيح نجيب مايل هروي، ص 90 و 91.
20- عطار نيشابوري، فريد الدين، مصيبت نامه، ص 138 و 139.
21- ماخذ قبلي، ص 279 و 280.
22- نظامي گنجه اي، الياس بن يوسف، ليلي و مجنون،تصحيح بهروز ثروتيان، توس، تهران، 1363، ص86.
23- جامي،عبدالرحمن، هفت اورنگ، تصحيح آقامرتضي مدرس گيلاني، چ2، سعدي، تهران 1366، ص 169.
24- عطار نيشابوري، فريد الدين، مصيبت نامه، ص 291.
25- ــــــــ، ـــــــ، الهي نامه، ص 157 و 158.
26- ـــــــ، ـــــ، مصيبت نامه، ص 182.
27- ـــــــ، ــــــ، الهي نامه، ص 182.
28- جامي، عبدالرحمن، هفت اورنگ، ص188.
29- عطار نيشابوري، فريد الدين، منطق الطير،تصحيح سيد صادق گوهرين، انتشارات علمي و فرهنگي ، چ6، تهران، 1368، ص 188 و 189.
30- ــــ، ــــــ، الهي نامه، ص239 و 240.
31- ــــ، ــــــ، منطق الطير، ص183.
32- ــــ، ـــــ، الهي نامه، ص109.
33- ـــ، ـــــ، مصيبت نامه، ص272.
34- ستوديان، مهدي، عشق عذري و شعر عذري، مجله ي دانشکده ي ادبيات و علوم انساني مشهد، شماره 144.
35- جامي ،عبدالرحمن، همان کتاب، ص896.
 

 

منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 20.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط