سازمان همکاري شانگهاي در روند چند جانبه گرايي در نظام بين الملل (4)

با توجه به اهداف کلان دو کشور چين و روسيه در محيط بين الملل، همگرايي راهبردي چين و روسيه، سياست تدريجي گريزناپذيري است که اين دو کشور از دهه 1990 براي تعديل قدرت هژمونيک ايالات متحده ممانعت از تک قطبي ماندن (يا شدن) نظام بين الملل و ايجاد توازن در آن و نيز تنظيم مطلوب تر بخشي از جهاني شدن اتخاذ کرده اند. براين اساس
شنبه، 18 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سازمان همکاري شانگهاي در روند چند جانبه گرايي در نظام بين الملل (4)

سازمان همکاري شانگهاي در روند چند جانبه گرايي در نظام بين الملل (4)
سازمان همکاري شانگهاي در روند چند جانبه گرايي در نظام بين الملل (4)


 

نويسندگان: عنايت الله يزداني*
مجتبي تويسرکاني**




 
با توجه به اهداف کلان دو کشور چين و روسيه در محيط بين الملل، همگرايي راهبردي چين و روسيه، سياست تدريجي گريزناپذيري است که اين دو کشور از دهه 1990 براي تعديل قدرت هژمونيک ايالات متحده ممانعت از تک قطبي ماندن (يا شدن) نظام بين الملل و ايجاد توازن در آن و نيز تنظيم مطلوب تر بخشي از جهاني شدن اتخاذ کرده اند. براين اساس چنانچه اين دو کشور موفق گردند در قالب گسترش فعاليت هاي سازمان همکاري شانگهاي حوزه مشترک ظرفيت خود را توسعه داده و به تجميع و تکثير توان قدرت هاي خود در زمينه هاي مختلف نائل گردند و آنرا در چارچوب «جهان گرايي چند مرکزي» و يا منطقه گرايي و مشارکت هاي منطقه اي قرار دهند و توجيه کنند (طالبي فر و قاضي زاده،1382: 210) ؛ آنگاه تحقق سناريو«هژموني مرکب جهاني» در مقابل وضعيت «هژموني واحد جهاني» مورد نظر ايالات متحده از طريق احياي ابرقدرتي شرق، دور از انتظار نخواهد بود. ضمن اينکه چنين روندي ثبات بين المللي را نيز در بلند مدت حفظ خواهد کرد.
در خصوص احتمال شکل گيري نوعي اتحاد استراتژيک بين سه کشور روسيه، چين و هند در مقابل ايالات متحده در قالب سازمان همکاري شانگهاي، بايد گفت که با توجه به عواملي نظير اينکه هرسه اين کشورها نارضايتي و نگرانيهاي عميقي در مقابل اقدامات ايالات متحده و قدرت نظامي بسيار مغرورانه آمريکا دارند و علاقه به قدرت را براي استفاده از آن، اقدامي در نقض حاکميت دولت هاي ضعيف تر مي دانند و نيز از استفاده گزينشي و ابزاري آمريکا از استانداردهاي حقوق بشر و سلطه آمريکا بر قواعد نوظهور نظم تجاري جهاني اظهار رنجش مي کنند؛ به طور حتم اين حجم از موضوعات مي تواند اساس و بستر تشکيل يک اتحاد براي ايجاد موازنه در مقابل قدرت و نفوذ آمريکا را فراهم آورد. در اين ميان، دولتمردان هندي نيز با اينکه آمريکا را از لحاظ نظامي در آينده قابل پيش بيني، تهديدي براي اين کشور به حساب نمي آورند. اما در عين حال همگي متفق القول اند که ايالات متحده يک تهديد ديپلماتيک براي هند به شمار مي رود و سياست هاي جهاني و منطقه اي آمريکا به اشکال مختلف در تضاد با اولويت هاي راهبردي هند است و نظر به برتري قدرت آمريکا بر ساير قدرت ها؛ مديريت اين تضادها يک چالش جدي براي سياست خارجي و امنيتي هند محسوب مي گردد(صدوقي 1383: 88 و 25-24)؛ درک چنين واقعيتي از سوي سياست گذاران هندي در کنار همتايان ايشان در کشورهاي چين و روسيه باعث مي گردد تا آنها انگيزه لازم جهت مبارزه با راهبرد تک قطبي ايالات متحده وتلاش جهت ايجاد بلوکي قدرتمند در نظام بين الملل و برافراشتن نظام چند قطبي قدرت را داشته باشد.
پيوستن کامل جمهوري اسلامي ايران به سازمان همکاري شانگهاي نيز بي شک گرايش ها و اهداف ضد غربي اين سازمان را افزايش خواهد داد. کارشناسان همواره از دو مثلث اتحاد با عناوين «ايران -چين-روسيه» و يا «ايران -هند-روسيه» در کنار اتحاد سه گانه«چين- هند-روسيه» نام برده اند و چنين اتحادها و ائتلافهايي را در حقيقت سدي در مقابل سياست هاي تک محورانه ايالات متحده در منطقه آسيا و در سطحي فراتر در کل نظام بين الملل به منظور برهم زدن نظم مورد نظر آمريکا قلمداد مي کنند. هرچند به نظر هريک از اين کشورها از جهتي نمي توانند کارايي لازم را در زمينه بازدارندگي سياست هاي سلطه جويانه آمريکا داشته باشند، اما اين دولت ها با همکاري يکديگر و با رويکردي مناسب به انضمام يک دولت برتر خواهند توانست تا به ايفاي نقشي والا در منطقه و در نهايت در کل نظام بين الملل بپردازند. با اين رهيافت، سازمان شانگهاي بعنوان يک پيمان منطقه اي قوي و منسجم مي تواند مطالبات کشورهاي منطقه را هم از منظر داخلي و منطقه اي و هم از لحاظ بين الملل تامين کند(مقدم ،1384: 12)
سازمان همکاري شانگهاي صاحب قدرت بالايي است که بتدريج اين قدرت بيشتر هم مي شود چرا که با توجه به پذيرش هند، پاکستان و ايران بعنوان اعضاي ناظر، اين سازمان داراي چند قدرت اتمي دنيا مي شود، ضمن اينکه جمعيت آن نيز حدود 50 درصد جمعيت دنياست. وجود ذخاير عظيم انرژي در اين منطقه از جهان و حضور در کشور ايران و روسيه بعنوان دارندگان بزرگترين ذخاير گاز در جهان و دارابودن ديگر منابع انرژي در کنار بازار عظيمي که براي کار و توليدات اقتصادي در اختيار اعضاي اين سازمان وجود دارد،آينده روشني را براي قدرت عظيم در حال تحول شانگهاي نويد مي دهد (محمدي،1384: 2) به طور کلي تواناييها و قابليت هاي شانگهاي را که در اصل ناشي از ظرفيت تک تک اعضاي آن است مي توان در قالب پارامترهايي چون جمعيت، قدرت اقتصادي، توان نظامي، نفوذ فرهنگي و پيشرفت هاي فني و تکنولوژيکي بيان نمود که در هريک از دولت هاي عضو اين سازمان، نمونه هايي از آنرا مي توان يافت.
چين در نظام بين الملل نوين يکي از کشورهايي است که اهميت و جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داده است به گونه اي که با پي گيري سياست هاي مستقل و با توجه به قدرت نظامي و اقتصادي خود از توان تاثيرگذاري زيادي بر مسايل منطقه اي بين المللي برخوردار است. امروزه چين يکي از مقتدرترين نيروهاي مسلح دنيا را در اختيار دارد و از جمله کشورهايي است که طرح هاي آمريکا را براي ايجاد نظام نوين جهاني، زير سوال برده است. سياست خارجي چين در دوران پس از جنگ سرد با توجه به زمينه ها و تهديدهاي فراواني که اين کشور را در برگرفته است، با کشورهاي پيرامون آن و قدرت هاي تاثيرگذار بر منطقه شکل گرفته است که مهمترين آنها، مناسبات تازه پکن با مسکو است به طوري که ملاقات ها و مذاکرات اخير سران دو کشور نشان دهنده زايش مجدد و حقيقي يک پيوند ميان متحد پيشين و غول هاي جغرافيايي سياسي کنوني است.پيوند نزديکتر با روسيه براي چين در حقيقت راهي است براي مقابله با فشارهاي ايالات متحده که براي کاستن از سرعت رشد اقتصادي و نظامي چين تلاش مي کند (مهدي تبريزي،1382 :232-220)
چين از سال 1991 ظاهراً به توازن قوا در برابر ايالات متحده به آرامي ولي مستمر ادامه مي دهد و برخلاف ديگر قدرتهاي مطرح، دائماً مخارج نظامي خود را طي نيمه دوم سال هاي دهه 1990 افزايش داده است (از 14 ميليارد دلار در 1995 به 23 ميليارد دلار در سال 2000،(Stokholm,2001:html)،اين کشور در حال مدرنيزاسيون نيروي دريايي و هوايي است و بخشي از اين عمليات را با خريد سخت افزار از روسيه انجام مي دهد. همان طور که گفته شد، چين باثبات به سوي هم پيماني با روسيه پيش رفته است و هم چنين روابط مشابهي را با هند در پيش گرفته که البته موفقيت کمتري داشته است. در خصوص روسيه و اهداف اين کشور در برقراري روابط نزديک با چين و ديگر دولت هاي ناراضي از وضع موجود نيز با وجود اينکه هزينه هاي واقعي روسيه در زمينه نظامي طي سال هاي دهه 1990رو به کاهش بوده است (از 23 ميليارد دلار در سال 1996 به 18 ميليارد دلار در سال 1998)، بايد گفت که دعوت ولاديمير پوتين از سران چين براي انعقاد يک پيمان دوستي که اوج آن در جولاي 2001 به پيمان صلح و دوستي ميان دو کشور انجاميد، در واقع گام نخست اين کشور در جهت توازن قوا با آمريکا محسوب مي شود(اون ،1382 : 366-362)
چين با جمعيتي بالغ بريک ميليارد و سيصد ميليون نفر و رشد اقتصادي بالاي 9 درصدي که در عين حال هزينه هاي نظامي سالانه اش با رقمي معادل 81/48 ميليارد دلار(در سال 2005) در رتبه بعد از آمريکا قرار گرفته در کنار انگيزه هايي که جهت مقابله با هژموني واحد جهاني ايالات متحده داراست، پتانسيل هاي بالايي را نيز به منظور تحقق چنين هدفي براي خود فراهم آورده که در صورت تقويت و به فعليت رساندن زواياي نهان آن، قادر خواهد بود تا توازن قوايي را که برابر ايالات متحده آغاز نموده است به سرانجام مطلوبي برساند؛ روندي که با بهره گيري اين کشور از ظرفيت هاي موجود در پيمان شانگهاي به واسطه قدرت ساير اعضا، سهل الوصول تر نيز خواهد گشت.
روسيه نيز بعنوان کشوري گسترده در اروپاي شرقي و آسياي شمالي، با هفده ميليون وهفتاد و پنج هزار کيلومتر مربع، پهناورترين کشور جهان به شمار مي رود و با جمعيتي معادل يکصد و چهل وسه ميليون نفر، هفتمين کشور پرجمعيت دنياست.در دوران رياست جمهوري يلتسين با توجه به درگير بودن روسيه در بحران هاي اقتصادي، خطر جدايي روسيه را جدي تلقي نمي کردند و کسي انتظار نداشت رجعت روسيه به قدرت اين قدر سريع به وقوع پپيوندند. ولي مسأله نفت در اين بين بسيار مهم بود.عامل نفت اين امکان را براي روسيه فراهم آورد که باتوجه به موقعيت استثنايي و برتر خويش بعنوان يک قدرت هسته اي و نفتي مطرح باشد(روسيه و ايالات متحده 2005 :1).به طوري که توليد نفت اين کشور که همواره مقام دوم بعد از عربستان را دارا بوده، در ماه سپتامبر 2006 براي اولين بار مقام اول را به خود اختصاص داده و در اين زمينه نيز از عربستان و ساير کشورهاي نفت خيز جهان پيشي گرفته است؛ ضمن اينکه روسيه دارنده بزرگترين ذخاير شناخته شده گاز جهان نيز هست. اين درحالي است که فدراسيون روسيه بعنوان جانشين ابرقدرت شوروي همچنان دومين قدرت اتمي جهان همراه با فناوريهاي پيشرفته موشکي و جنگ الکترونيک بوده و از لحاظ سياسي نيز در کنار چين بعنوان ديگر عضو گروه شانگهاي داراي حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل متحد است.
کشور ديگر مطرح در ميان اعضاي شانگهاي ، هند است که هم اکنون بعنوان يک عضو ناظر در برخي از فعاليت هاي اين سازمان حضور دارد. هند طي سال هاي اخير به يک قدرت مهم منطقه اي و يک بازيگر کليدي جهاني در نظام بين الملل تبديل شده است و با سرعت قابل ملاحظه اي در حال تبديل شدن به يک قدرت بزرگ است. به نظر مي رسد که هند بخش قابل توجهي از مؤلفه هاي قدرت ملي که يک کشور را قادر به ايفاي نقش شکل دهنده در محيط امنيت منطقه اي و حتي جهاني مي کند؛ به دست آورده است(صدوقي، 1383: 1).اين کشور طي نيم قرن اخير به پيشرفت هاي چشم گيري در زمينه هاي مختلف علمي و فني نايل آمده است و از لحاظ چشم انداز علمي در حال حاضر با دارا بودن بيش از 273 دانشگاه معتبر و 1831 کالج و مرکز آموزش عالي و نيز 700 مرکز تحقيقات علمي از مقام نخست در ميان کشورهاي در حال توسعه و مقام پنجم در سطح جهان برخوردار است به طوري که به رغم اختلاف فاحش ميان توان اقتصادي آمريکا و هند، اين کشور طي پنجاه سال گذشته از لحاظ توسعه مراکز آموزش عالي و تحقيقات علمي، رشدي معادل ايالات متحده آمريکا داشته است؛ به گونه اي که در حال حاضر سومين قدرت تحقيقاتي جهان به شمار مي آيد که قرار گرفتن آنها در کنار توانمنديهاي نظامي و قابليت هاي هسته ايش، نشان دهنده ظريفت هاي عظيم اين کشور در نظام بين الملل است.
کشورهاي عضو سازمان همکاري شانگهاي در کنار اعضاي ناظر آن ، جمعيتي بالغ بر دو ميليارد و هشتصد ميليون نفر را دربرمي گيرند که اين رقم حدود نيمي از کل جمعيت جهان است.توليد ناخالص داخلي اين اعضا نيز بالاتر از ايالات متحده و اتحاديه اروپا قرار دارد که رقمي بيش از 15 تريليون دلار را نشان مي دهد، در حالي که تراز حساب جاري مجموع اين کشورها بيش از 246 ميليارد دلار است. ميزان توليد نفت آنها 28 ميليون بشکه در روز است که بيش از 9 ميليون بشکه آنرا صادر مي کنند و ذخاير نفتي در دسترس اين کشورها بالغ بر 253 ميليارد بشکه تخمين زده مي شود. در توليد گاز طبيعي نيز سازمان شانگهاي بالاتر از ايالات متحده و اتحاديه اروپا قرار دارد؛ بطوري که توليد روزانه آنها 770 ميليارد متر مکعب است که 147 ميليارد آن صادر مي شود و ذخاير شناخته شده گاز طبيعي در دسترس اين اعضا نيز از رقم 83 تريليون متر مکعب فراتر مي رود. از لحاظ ذخاير طلا و ارز، باز هم اين شانگهاي است که با پشتوانه 1/210 تريليون دلار دست بالا را در سطح جهاني دارد.
نيروي کاري نيز که در ميان اعضاي اين سازمان وجود دارد، ده برابر نيروي کار موجود در ايالات متحده و پنج برابر نيروي کار اتحاديه اروپاست که نويد بخش آينده درخشاني براي سازمان همکاري شانگهاي است. وضعيت شانگهاي از لحاظ تسليحات استراتژيکي و هسته اي نيز مطلوب است که وجود چهار کشور داراي سلاح هاي هسته اي و موشک هاي بالستيک و نيز ايران داراي فناوري صلح آميز هسته اي، دليلي بر اين مدعا است. همچنين وجود دو کشور داراي حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل در ميان اعضاي اين سازمان، نشان دهنده وزن بالاي پيمان شانگهاي در تعاملات سياسي بين المللي است. و اينک سرانجام دارا بودن بسياري از شاخص هاي قدرت از سوي کشورهاي عضو اين سازمان ، به سازمان همکاري شانگهاي اين توانايي را مي دهد که در صورت همگرايي بيشتر اعضا بر محور اتحادي استراتژيک ،پديد آورنده بلوکي از قدرت در مقابل نظام سلطه کنوني ايالات متحده باشد، واقعيتي که با وضعيت کنوني نظام بين الملل دور از دسترس نخواهد بود.

پي نوشت ها :
 

* استاديار روابط بين الملل گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان
** کارشناس ارشد روابط بين الملل دانشگاه اصفهان
 

منبع: فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، سال پانزدهم، دوره چهارم، شماره 57، بهار 1386
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط