قرآن و مثبت نگري به رفتار ديگران

آدمي همواره نسبت به كارهاي خود خوش‌بين است و با توجه به نيت و ‏آگاهي از‏‎ ‎خود به آساني با رفتارها و كردارهايش كنار مي‌آيد. اگر اصل ‏توجيه‌گري و عذرتراشي را‏‎ ‎ناديده بگيريم كه هر كسي مي‌كوشد رفتار ‏ناهنجار خويش را توجيه كند، شخص، خود را‎ ‎متهم نمي‌سازد و هيچ گمان ‏بد به خود نمي‌برد. اما هنگامي كه به ديگري مي‌رسد اين‎ ‎نگرش به
سه‌شنبه، 28 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن و مثبت نگري به رفتار ديگران

 قرآن و مثبت نگري به رفتار ديگران
قرآن و مثبت نگري به رفتار ديگران


 

نويسنده:منصور جواهري




 
آدمي همواره نسبت به كارهاي خود خوش‌بين است و با توجه به نيت و ‏آگاهي از‏‎ ‎خود به آساني با رفتارها و كردارهايش كنار مي‌آيد. اگر اصل ‏توجيه‌گري و عذرتراشي را‏‎ ‎ناديده بگيريم كه هر كسي مي‌كوشد رفتار ‏ناهنجار خويش را توجيه كند، شخص، خود را‎ ‎متهم نمي‌سازد و هيچ گمان ‏بد به خود نمي‌برد. اما هنگامي كه به ديگري مي‌رسد اين‎ ‎نگرش به كلي ‏متفاوت مي‌شود. هر كار ديگري با هزاران اما و اگر روبه رو مي‌شود و او‎ ‎به ‏آساني درستي كار ديگران را نمي‌پذيرد. با آن كه بسيار گفته و شنيده ‏است كه آن چه‎ ‎بر خود نمي‌پسندي بر ديگران مپسند؛ ولي در مقام عمل ‏به اين دستور وقعي نمي‌نهند و‎ ‎گوش دل بدان نمي‌سپارد‎. ‎
مؤمن در پيشگاه ‏خداوند‎ ‎از منزلت و جايگاهي والا برخوردار است و آبروي او از جمله سه ‏گانه‌هايي("جان" و "مال" و ‏‏"عِرضش[آبرو]") است كه‏‎ ‎نمي‌توان متعرض آن شد
در آموزه‌هاي وحياني كه بر پايه فطرت سالم قرار داده شده است به اين ‏مسئله‎ ‎از زواياي مختلف و ابعاد متنوع آن پرداخته شده است. از اين رو ‏قاعده‌اي در‏‎ ‎آموزه‌هاي وحياني اسلام پديدار شده كه به "اصل صحت" يا ‏‏"حمل بر صحت" شهرت يافته است‏‎. ‎
اصل صحت در حوزه قانون گذاري و حقوق فردي و اجتماعي مورد توجه ‏قانونگذار‎ ‎اسلامي بوده است. چنان كه در حوزه اخلاق و هنجارهاي ‏شخصي و اجتماعي نيز به عنوان‏‎ ‎اصل حاكم مورد تاييد و تأكيد قرار گرفته ‏است. در اين نوشتار تلاش شده است نگرش‎ ‎اسلام و آموزه‌هاي وحياني ‏نسبت به اين اصل واكاوي شده و مباحث و مسايل آن از جهات‎ ‎مختلف ‏بازخواني شود‏‎. ‎

گسترش معنايي اصالت صحت‏‎
 

‏"اصل صحت" از قواعدي است كه در كتاب‌هاي "اصول فقه" كه مباني و ‏روش استنباط‎ ‎احكام ديني را از منابع اصلي كتاب و سنت بيان مي‌كند، ‏مورد بحث قرار گرفته است. اين‎ ‎اصل به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره ‏گفتار و كردار و عقايد ديگران (بدون توجه‎ ‎به دين آنان) مربوط مي‌شود‎. ‎
برخي از اصولي‌ها بر اين باورند كه اين اصل در دو معنا و اصطلاح مختلف ‏به‎ ‎كار مي‌رود: ‏
‏1- به معناي حمل عمل مؤمن بر وجه صحيح و جايز در مقابل قبيح (حرام و‎ ‎ممنوع). به اين معنا كه هرگاه مردي مسلمان با زني در خلوتگاهي ديده ‏شد، بر اين حمل‎ ‎مي‌كنيم كه وي به جهتي درست و شرعي با وي خلوت ‏كرده است و گناه و حرامي را مرتكب‏‎ ‎نشده است. مثلا شايد وي از محارم ‏اوست و يا به هر عنوان درست ديگري‎ ‎اين امكان را‎ ‎داشته است تا با او ‏خلوت كند؛ زيرا "شخص مسلمان با نامحرم خلوت نمي‌كند"‏‎.‎
‏2- معناي ديگر اين است كه كار ديگران را به تمام و كامل بودن حمل كنيم ‏و‎ ‎بگوييم كه آنان كاري را به درستي انجام داده‌اند. مانند زماني كه از ‏فردي مسلمان و‏‎ ‎متشرع بخواهيم نمازي بر ميت بخواند و او چنين كند. ما ‏در اين زمان رفتارش را به‎ ‎درستي حمل كرده و مي‌گوييم وي نماز ميت را ‏به درستي و تام و كامل خوانده و چيزي را‏‎ ‎فروگذار نكرده است‎. ‎
تفاوت دو معنا در اين است كه معناي نخست مختص مسلمانان و از ‏احكام خاص‎ ‎اسلامي است و تنها نسبت به خودي يعني مسلمانان به ‏كار مي‌رود و درباره اعمال و‎ ‎رفتار غير مسلمانان چنين حكم و قضاوتي ‏نخواهيم كرد. اما معناي دوم اختصاصي به‏‎ ‎مسلمانان نداشته و نسبت به ‏هر شخص ديگري از مسلمان و غير مسلمان به كار مي‌رود. به‎ ‎اين معنا ‏كه وقتي مالي را در دست شخصي حتي كافر مي‌بينيم و يا او معامله‌اي ‏را‎ ‎انجام مي‌دهد در مقام داوري حكم مي‌كنيم كه اين معامله به صورت ‏كامل انجام شده و‎ ‎نقص ندارد. (مصباح الاصول؛ ج 3 ص 322)‏
بر اين اساس دو برداشت درباره اصل صحت وجود دارد كه برداشت ‏نخست بر پايه حسن‎ ‎ظن و گمان نيكو بناگذاري شده و اصلي از اصول ‏اخلاقي شمرده مي‌شود. بدين معنا كه اگر‎ ‎در عمل مسلمان يا مؤمني به ‏لحاظ "حكم تكليفي [احكام پنجگانه حرمت، كراهت، اباحه، استحباب و ‏وجوب]"، ترديد حاصل شد كه آنچه از گفتار و‎ ‎كردار و عقيده نمود مي‌كند، ‏حلال و مشروع و يا حرام و قبيح است، بايد عمل و كار وي‎ ‎را بر وجه مباح ‏و جايز حمل كرد؛ به عنوان نمونه اگر كسي از دور سخني گفت و شنونده‏‎ ‎شك كرد آيا سلام مي‌كند و يا ناسزا مي‌گويد يا شخصي مايعي مي‌نوشد ‏و مشخص نيست آب‎ ‎است يا نوشيدني حرام، يا مردي به همراه زني ‏مشاهده شد و هر دو به زوجيت خود اقرار‎ ‎كردند، در اين موارد و نظاير آن ‏كه در جامعه فراوان اتفاق مي‌افتد و مي‌بايست اصل‎ ‎را مورد ملاحظه قرار ‏داده و به اقتضاي آن، فعل را بر امر مباح و جايز حمل كرد و‏‎ ‎گفتار و كردار و ‏عقيده وي را بر شكل درست و نيكوي آن بار نمود‏‎. ‎
ولي بنا به برداشت دوم، اصل صحت تنها قاعده‌اي فقهي است كه در ‏كتاب‌هاي علم‏‎ ‎اصول از آن بحث مي‌شود و به مسلمانان اختصاص ندارد. از ‏اين رو اگر در فعل و كار كسي‎ ‎به لحاظ "حكم وضعي [درستي و ‏نادرستي]"، ترديد شد كه آيا آن را به صورت درست و صحيح انجام داده يا ‏نه،‎ ‎بايد عملش را بر درستي بار كرد. به عنوان نمونه اگر معامله‌اي چون ‏خريد و فروش،‎ ‎ازدوج و طلاق انجام دهد همه اين موارد بر صحت حمل ‏مي‌شود و آثار عقود يا ايقاعات بر‎ ‎آن مترتب مي‌گردد‎. ‎

قرآن و اصالت صحت‎ ‎
 

اصل صحت به عنوان يك اصل اخلاقي، اصلي عقلايي است. به اين معنا ‏كه جوامع‎ ‎انساني بر پايه اصول عقلايي نسبت به رفتار ديگران چنين ‏برخوردي را به كار مي‌گيرد‎. ‎بنابراين اگر سخن از اصل صحت در قرآن و ‏آموزه‌هاي آن به ميان مي‌آيد به معناي حكمي‎ ‎امضايي و تاييدي است و ‏اين گونه نيست كه اسلام آن را به عنوان يك اصل تأسيسي ابداع‏‎ ‎كرده و ‏براي نخستين بار به مردم سفارش داده باشد‏‎.‎
سيره عقلايي مردمان بر اين است كه در رفتار خويش نسبت به ديگران ‏اين گونه‎ ‎رفتار كنند و اصل را بر صحت قرار دهند. اين گونه است كه در ‏بسياري از دستورها و ضرب‏‎ ‎المثل‌هاي اقوام مختلف با دستورهاي مشابه ‏اصل صحت مواجه مي‌شويم‎. ‎
در دستوري از كنفوسيوس به اين مطلب برمي‌خوريم كه مي‌گويد آنچه را ‏به خود‎ ‎نمي‌پسندي بر ديگران مپسند و آن چه را براي خود مي‌خواهي ‏براي ديگران نيز بخواه‏‎. ‎
قرآن نيز اين اصل را به شيوه‌هاي مختلف تاييد كرده است. در اين جا به ‏برخي‎ ‎از شواهد اشاره مي‌شود‎. ‎
خداوند در آيه 83 سوره بقره دستور مي‌دهد كه در برخورد گفتاري با ‏ديگران اصل‎ ‎را بر گفتار نيكو و پسنديده قرار دهيد: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا. هر ‏چند كه ظاهر اين آيه‎ ‎آن است كه با مردم به نيكي سخن بگوييد و ‏گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولي‎ ‎مي‌توان با توجه به روايتي از ‏امام صادق (ع) در تفسير آيه، آن را به عنوان شاهدي بر‏‎ ‎تأييد اصل ‏عقلايي دانست‎. ‎
امام صادق (ع) با اشاره به آيه مي‌فرمايد: تا زماني كه يقين نداريد كار‏‎ ‎ديگران شر و قبيح و ناپسند است درباره آن جز داوري خير و نيكو نداشته ‏باشيد. (كافي‎ ‎ج 2 ص 164)‏
شيخ انصاري نيز در توضيح آن مي‌نويسد: شايد مراد از قول در آيه و ‏روايت، همان‏‎ ‎ظن و اعتقاد باشد، بدين ترتيب آيه كريمه به كمك روايت، به ‏حسن ظن و گمان نيكو در حق‎ ‎ديگران ترغيب و تشويق مي‌كند و ‏بدگماني را نسبت به مردم ناپسند مي‌شمارد‎.‎‏ (فرائدالاصول ج 2 ص71)‏

بدگماني گناه است‏‎ ‎
 

در سوره حجرات آيه 12 مي‌فرمايد: يا اَيُّها الذينَ آمَنوا اِجتَنِبوا كَثيراً مِن‎ ‎الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ؛ ‌اي كساني كه ايمان آورده‌ايد از گمان بسيار ‏پرهيز كنيد؛ زيرا‎ ‎برخي از گمان‌ها گناه هستند. در اين آيه مؤمنان از ‏بسياري از گمان‌ها درباره ديگران‎ ‎منع شده‌اند كه مراد، گمان سوء است؛ ‏نه گمان خير؛ زيرا در آيه 12 سوره نور قرآن به‏‎ ‎گمان خير كه همان حسن ‏ظن و گمان نيكو است، تشويق كرده است.‏
در اين آيه سخن از گمان بد نكردن درباره ديگري است و هر چند كه گمان ‏يكي از‏‎ ‎حالات چهارگانه "يقين و گمان و شك و وهم" است كه به طور غير ‏اختياري بر انسان عارض‏‎ ‎مي‌شود و نمي‌تواند مورد امر و نهي قرار گيرد ‏ولي مراد آن است كه انسان آثار گمان‏‎ ‎را نبايد بر آن بار كند و به چنين ‏گماني ترتيب اثر دهد و به گمان بدي كه در حق‏‎ ‎ديگران مي‌كند اعتنايي ‏كند‎.
‎تا زماني كه يقين نداريد كار‏‎ ‎ديگران شر و قبيح و ناپسند است درباره آن جز داوري خير و نيكو نداشته ‏باشيد
بنابراين اگر گماني بد در دل وي خطور كرد اشكالي ندارد ولي نبايد بدان ‏توجه‎ ‎كند و آثارش را بر آن مترتب سازد. ‏
در روايات آمده است كه يكي از چيزهايي كه براي‎ ‎مؤمن نيكوست و راه ‏خلاصي آن را دارد سوءظن است كه راه رهايي از آن بي‌توجهي و جامه‌ي‎ ‎عمل نپوشاندن به آن است. (وسائل الشيعه ج 8 ص 263)‏
هدف از اين كار آن است كه آبروي مؤمن حفظ شود؛ زيرا مؤمن در پيشگاه ‏خداوند‎ ‎از منزلت و جايگاهي والا برخوردار است و آبروي او از جمله سه ‏گانه‌هايي است كه‏‎ ‎نمي‌توان متعرض آن شد، مؤمن "جان" و "مال" و ‏‏"عِرضش[آبرو]" در امان است و آبرو و حفظ آن يكي از‏‎ ‎مهم‌ترين مسايلي ‏است كه نمي‌توان آن را بي ارزش كرد و با تعرض به آن شخص را به خطر‏‎ ‎انداخت‎. ‎
قرآن پيامبر (ص) را به علت آبروداري مؤمنان ستوده است. آن حضرت (ص) ‏چنان عمل‎ ‎مي‌كرد كه منافقان وي را متهم به سادگي مي‌كردند و ‏مي‌گفتند او شخص خوش باوري است. قرآن (توبه آيه 61) بيان مي‌كند ‏كه خوش باوري آن حضرت به نفع شماست كه حفظ آبروي شما را ‏مي‌كند و‎ ‎آن چه در دل داريد آشكار نمي‌سازد. زيرا اگر پيامبر (ص) ‏مي‌‌خواست،‎ ‎بي‌درنگ پرده‌ها را كنار مي‌زد و شما را رسوا مي‌ساخت و ‏مشكلات فراواني براي شما‏‎ ‎پديد مي‌آمد‎. ‎
امير مؤمنان علي (ع) مي‌فرمايد: كارهاي برادر ديني‌ات را بر بهترين وجه ‏حمل‎ ‎كن و در سخن وي براساس بدگماني داوري نكن، مگر آن كه يقين ‏به خلاف آن پيدا كني.‏‎ ‎‏(كافي؛ ج 2ص 361)‏‎ ‎
منبع:کیهان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : amirpetrucci0261
ae



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.