جنگ رواني (2)
2- انواع جنگ رواني
2-1- جنگ رواني استراتژيك
بنابراين عاملان جنگ رواني استراتژيك بايد بكوشند تا شرايطي را فراهم كنند كه طي آن دشمن با ميل و اراده خود از آنان پيروي كند. اين نوع جنگ رواني داراي اهداف بلند مدت بوده و هدف اصلي آن، تغيير ارزش ها، عقايد، تمايلات و از بين بردن نيروي پايداري و مقاومت دشمن به وسيله نيروهاي داخلي، يعني ملت آن است. جنگ رواني استراتژيكي براي انجام مقاصد وسيع و طولاني به كار برده مي شود و با طرح ريزي استراتژيكي كلي تطبيق مي كند، و معمولاً در مقابل نيروها، جمعيت ها و مناطق بزرگ عملي مي گردد.
2-2- جنگ رواني تاكتيكي
2-3- تقسيم بندي بر حسب اثر و نتيجه
2-4- جنگ رواني مركب
3- تبليغات و جنگ رواني
كيمبال يونگ، تبليغات را به شكل زير تعريف مي كند: «بهره گيري كم و بيش عمدي، سيستماتيك و طراحي شده از سمبل ها كه به طور عمده توسط تلقين و تكنيك هاي رواني مناسب انجام مي شود و با هدف تغيير و كنترل افكار، عقايد، ارزش ها و در نهايت تغيير رفتار آشكار افراد به سوي مسير تعيين شده همراه است» (هالستي، 1373: 336).
بنابر تعاريف ارائه شده مي توان تبليغات را اينگونه تعريف كرد: «تبليغات عبارت است از خبر، عقيده يا نظري كه به منظور نفوذ در عقايد، باورها، احساسات و رفتار گروه هاي مشخص به شيوه و قالب خاص منتشر شود و مستقيماً يا غير مستقيم در جهت منافع مبلغ باشد. بنابراين تعريف تفاوت چنداني ميان جنگ رواني و تبليغات مشاهده نمي شود». البته شايد بتوان جنگ رواني را نوعي تبليغات ناسالم و تصرف حيله گرانه همراه با فريب و نيرنگ دانست.
مجري جنگ رواني براي تاثيرگذاري بيشتر تلاش مي كند تا با تبليغ موضوع مورد نظر و ايجاد اعتبار به وسيله تكرار پيام مورد نظر را به گروه هدف القاء و تفهيم كند. فعاليت هاي تبليغاتي ابزار جنگ رواني هستند، و كنش هاي افراد را براي انطباق با خواسته مجري و فرستنده تقويت مي كنند.
هر جنگي همچنان كه هدف آن است در پي ايجاد تحول ذهني، يعني تغيير اراده مقاومت به قبول رضايتمندانه شكست است. وقتي نيروهاي دشمن تحت تاثير تبليغات و جنگ رواني به اين باور برسند، كه در صورت آغاز و يا ادامه جنگ اسير و يا كشته مي شوند، ممكن است به اهدف كوچكتر قناعت كند. «اگر همان گونه كه سن تزو (2) در 2500 سال پيش گفته است اوج مهارت رزمي در آن است كه بدون جنگيدن بتوانيم حريف خود را مقهور سازيم پس بايستي نه فقط جهت كسب آمادگي مادي بلكه روي جنبه هاي رواني و اخلاقي جنگ سرمايه گذاري كلاني صورت دهيم. خلاصه آنكه بدست آوردن اطلاعات جاسوسي، فريب دادن حريف و ابزارهاي ديپلماتيك تقدم بيشتري دارند و شناخت فرهنگ، مذهب و بطور كلي ذهنيت حريف همان اهميتي را دارد كه آمادگي و كسب قدرت نظامي داراست» (Hammond, 1994: 16)
تبليغات در زمان جنگ يك هدف عمده دارد و آن عبارت است از: ايجاد تصوري خاص در ذهن مردم، نيروها و شهروندان دشمن كه اين تصور، شكست دشمن را با كمترين هزينه از نظر نيروي انساني، زمان و امكانات، امكان پذير مي سازد. براي اين كار بايد روحيه و اراده جنگيدن در دشمن را از بين برد، و اين تصور را به او القاء كرد كه، ضرر ادامه جنگ بيشتر از شكست است (Ibid: 19)
براي وادار كردن افراد به پذيرش امواج جنگ رواني مي توان سه مرحله را در نظر گرفت:
مرحله اول: تبليغ عقيده و ديدگاه مجري، كه در اين مرحله لازم است عمل تبليغ بوسيله گروه هاي تبليغي در قالب انجمن ها با سير مطالعاتي و در طول يك برنامه دراز مدت انجام گيرد. در اين زمينه مي توان به روند تبليغات ديني در مسيحيت به صورت اعزام مسيونرها و مبلغان مذهبي در قالب گروه ها و انجمن ها به ساير نقاط جهان اشاره كرد.
مرحله دوم: كار تبليغي صرف كه منظور از آن تهييج (3) افكار توده هاي مردم و جلب توجه آنها به نيازهاي مبرم خودشان است و در اين مرحله كه سعي بر باوراندن اعتقاد مجري به گروه هدف (4) است، سعي مي شود به وسيله امور تحرك كننده پيام به گروه هدف منتقل شده و زمينه هاي قبول و تاثيرگذاري ايجاد شود.
مرحله سوم: موفقيت در مراحل قبل زمينه سازماندهي گروه هدف را در راستاي مقاصد و اهداف مجري بوجود مي آورد. سازماندهي مهمترين بخش و در واقع مشكل ترين مرحله از مراحل جنگ رواني است، چرا كه در اينجا فقط فريب گروه هدف مورد نظر نيست، بلكه تبليغ مرام و مسلك مجري و نگهداري و سازماندهي منسجم و ماندگار در گروه هدف مورد نظر است.
3-1- تشابه جنگ رواني و تبليغات
ب) نياز به اقدامات و سازماندهي در هر دو از ضروريات موفقيت است.
پ) در هر دو اينها گروه هدف (جامعه انساني، هوش و خرد، انگيزه و اراده) موضوع بحث مي باشد.
ت) جنگ رواني در واقع نوعي تبليغ است، و هر دو براي تاثيرگذاري و نفوذ بيشتر تلاش مي كنند.
3-2- تفاوتهاي جنگ رواني و تبليغات
ب) در جنگ رواني فراواني اموري مانند مغالطه و سفسطه در مقايسه با تبليغات چشم گير است.
پ) در جنگ رواني بيشتر از هر چيز ديگري، احساسات و عواطف انساني مورد نظر است.
ت) جنگ رواني در واقع به علت سست بودن بنيادها، اركان، و اهداف آن در بازده زماني داراي بُرد كوتاه و غيرقابل استمراري است، چه آنكه اساساً فريب نمي تواند مدت زيادي دوام بياورد، و اگر به حوزه عقل اجتماعي برسد ديگر بي اثر خواهد بود.
ث) در تبليغات عمدتاً از رسانه ها و با روش تبليغاتي مستند و سفيد استفاده مي شود، اما در جنگ رواني از روش تبليغات سياه و خاكستري استفاده مي شود. در تبليغات سفيد منبع آشكار و مشخص است، اما در تبليغات سياه يا خاكستري، منبع پنهان و غير قابل تشخيص است. (5)
3-3- انواع تبليغات
3-3-1- تبليغات آشكار:
در اين نوع تبليغات منبع نقل خبر رسمي است و علاوه بر اين هويت منبع نيز شناخته شده است. به همين دليل آن را تبليغات سفيد مي گويند. در اين نوع از تبليغ از كليه امكانات استفاده شده و ميزان تاثيرگذاري آن بستگي به اعتماد مردم و ميزان حمايت افكار عمومي از رسانه تبليغ دارد، مانند رسانه پخش اخبار.3-3-2- تبليغات پنهان:
شامل دو دسته تبليغات سياه و خاكستري مي باشد.الف) تبليغات سياه: كه به صورت پنهان صورت مي گيرد و منبعي را غير از منبع واقعي معرفي مي كند. در واقع هويت منبع مورد استناد در اينگونه موارد دائماً كاذب و غيرقابل اعتماد است.
ب) تبليغات خاكستري: اين نوع از تبليغات نيز به طور پنهان صورت مي گيرد و هيچ هويتي از منبع مورد استناد را مشخص نمي كند. اين منبع نيز مانند منبع قبل مي باشد و هيچ هويتي از آن مشخص و روشن نيست. در اين دو مورد مي توان به پخش شب نامه ها و ريختن اوراق تسليم و شايعات توسط هواپيماها در ميدان نبرد اشاره كرد، مثال روشن آن اعمال متقابل آلمان نازي و بريتانيا در جنگ جهاني دوم است.
4- عوامل موثر در جنگ رواني
در اينجا به بررسي و تاثير چند عامل مهم در جنگ رواني مي پردازيم.
4-1- اطلاعات در جنگ رواني
نيازمنديهاي جنگ در عصر اطلاعات (6) با دوران پيش از آن كاملاً متفاوت است. اين انديشه جديدي نيست كه هر تمدن راه خاص خود را براي برپا كردن جنگ را پديد مي آورد. كلازويتس نظريه پرداز نظام پروسي، خاطر نشان مي كرد كه: «هر عصري شيوه هاي جنگي مخصوص خود داشته است ... بنابر اين هر عصر تئوري جنگ خاص خود را نيز خواهد داشت.» او از اين هم فراتر مي رود و مي گويد: «كساني كه در پي جنگ هستند، پيش از آنكه به بررسي دقيق جزئيات امر بپردازند، بايد نظري هوشيارانه به ويژگي هاي عمده در هر دوره مشخص بيفكنند» (تافلر، 1375: 117).
اين تغيير و ماهيت جنگ، موجب مي شود كه بسياري از سامانه هاي سنتي، فاقد كارايي شوند. به طور يقين انقلاب در عرصه فنآوري اطلاعات و بهره برداري از آن در جنگ رواني تحول عمده اي بوجود خواهد آورد. اطلاعات همواره از عناصر اصلي و ضروري جنگ رواني بوده است. به نوعي كه اطلاعات در مورد مقاصد، اهداف و تحركات دشمن، توانايي برآورد پاسخ طرف مقابل را به مجريان و عاملان جنگ رواني مي دهد. كسب اطلاعات دقيق در مورد نيروهاي دشمن، تحركات و قابليت هاي آنها امري اساسي و مهم در خدمت عاملان جنگ رواني در ايراد خسارت و تضعيف روحيه گروه هدف مي باشد.
پي نوشت ها :
* دانشجوي کارشناسي ارشد، رشته معارف اسلامي و علوم سياسي، ورودي 1382 ، دانشگاه امام صادق (ع).
1- براي مطالعه بيشتر به كتاب Psychological Operations and Political Warfare in Longterm Strategic Planning مراجعه نماييد.
2- Sun Tzu
3- Agitation
4- Target
5- براي مطالعه بيشتر به كتاب جنگ رواني تاليف صلاح نصر و نيز تبليغات و جنگ رواني دكتر حسين حسيني مراجعه كنيد.
6- Information Age
ادامه دارد...
/ج