چشم انداز توسعه نفت و گاز خزر و منافع ايران (2)
نويسنده: منصوره رام*
توليدات نفت حوزه خزر
رشد توليد نفت بعد از زمان استقلال (که يک افزايش ناهموار 70 درصدي از سال 1992 داشته است) عمدتاً از بخش هاي شمالي درياي خزر از قبيل قزاقستان و آذربايجان بوده است. در حال حاضر توسعه ذخاير نفت منطقه تحت نظر سه پروژه انجام مي شود. تنگيز (1) و کاراچاگاناک (2) در قزاقستان؛ و ميادين آذري (3)؛ چيراگ (4) و گونشلي (5) آذربايجان، که پروژه گونشلي در آب هاي عميق در حال انجام است. در مجموع اين سه پروژه 644 هزار بشکه نفت خام در سال 2004 توليد شده است که تقريباً نصف نفت توليدي در منطقه بوده است. شرکت هاي عملياتي در اين منطقه انتظار دارند که سطح توليدات از اين ميادين به 1/7 ميليون بشکه در روز در سال 2010 برسد. توسعه اين پروژه هاي کليدي بعد از نفوذ سرمايه گذاري هاي جديد و توسعه زير ساخت ها افزايش قابل توجهي داشته است. با اين اکتشافات، يافته هاي جديد و مهمي درباره حوزه شاه دنيز (6) آذربايجان در سال 1999 و در کاشاگان (7) قزاقستان در سال 2000 منتشر شد. (EIA, 2007)
در يک مقايسه، مشاهده مي شود که ديگر کشورهاي حوزه خزر پيشرفت هاي قابل توجهي در حوزه توسعه ذخاير هيدروکربوري خود از زمان استقلال نداشتند. پروژه هاي نفتي ترکمنستان و ازبکستان نسبت به پروژه هاي نفتي آذربايجان و قزاقستان از توسعه کمتري برخوردار بودند.
بر طبق گزارش ها، شرکت پتروناس مالزي توليدات نفتي فراساحلي در بخش ترکمن درياي خزر را در نيمه دوم سال 2005 آغاز کرده است. اين کشور همچنان در حال مذاکره با اين شرکت براي ساختن خطوط لوله گاز و همچنين اکتشاف از سه ميدان نفتي جديد در بخش ترکمن است. هر چند که ميزان ذاخاير اثبات شده در ترکمنستان و ازبکستان به طور قابل توجهي کمتر از ذخاير کشورهاي همسايه در اين قسمت است اما سياست هاي عشق آباد و تاشکند در توجه کمتر به سرمايه گذاري خارجي است. در نتيجه اگرچه شرکت هاي چند مليتي نفت بهره برداري و توسعه پروژه هاي زيادي در آذربايجان و قزاقستان را آغاز کردند، اما اين دو کشور ذخاير خود را در سطح اندکي توسعه داده اند.
توسعه قابل توجهي در نفت و گاز بخش روسيه و ايران صورت نگرفته است؛ اگرچه تلاش هايي در جهت اکتشاف صورت گرفته است. با ساخت سکوي حفاري البرز انتظار مي رود که اکتشافات و استخراج نفت در خزر جنوبي توسط ايران با جديت بيشتري دنبال شود.
شرکت نفت روسيه، لوک اويل (8)، اکتشافلات خود را در بخش شمال درياي خزر در سال 1995 آغاز کرده است و در حال حاضر در حال انجام عمليات براي توليد گاز طبيعي در سال 2008 است. چهار ميدان بزرگ در منطقه شمالي درياي خزر از زماني که شرکت لوک اويل اکتشافات خود را آغاز کرده، کشف شده است که از آن جمله مي توان به ميدان هاي خوالين اسکوي (9)، يوري کورچاگين (10)، راکاشه چنويي (11) و ميدان سرماتوسکويي (12) اشاره کرد. در ژولاي 2003، شرکت لوک اويل و گازپروم (13) (که با يکديگر شرکت انرژي روسيه را تشکيل داده اند)، يک کار شراکتي با شرکت انرژي قزاقستان، کازمانايي گاز (14)، براي توسعه زير ساخت هاي هيدروکربوري تسنتارالنايا (15) که در بخش مرزي فراساحلي روسيه و قزاقستان قرار دارد، انجام دادند. بر طبق آن شرکت لوک اويل حفاري در بخش تسنتارالنايا که تقريباً در حدود 20 تريليون فوت مکعب ذخاير گاز دارد را از سال 2007 آغاز مي کند.
گازپروم - روسنفت که انحصار گاز طبيعي روسيه را در اختيار دارد. در حقيقت طرف ديگر توسعه پروژه فراساحلي درياي خزر يا همان کارمن گازي (16) است، مي باشد. ميدان کارمن گازي (که بر طبق برآوردهاي قزاقستان در حدود 7-6 ميليارد بشکه نفت داشته باشد) در حاشيه مرزي بين روسيه و قزاقستان قرار گرفته است. اين ميدان توسط شرکت انرژي قزاقستان، کازمانايي گاز توسعه داده شده است. حفاري اکتشافي در اين ميدان با سرمايه گذاري 2/1 ميليارد دلار در سال 2003 آغازشده است.
ايران نيز برنامه هايي براي توسعه ذخاير خود در درياي خزر دارد که به اين منظور در سال 2004 مناقصه اي براي حفاري در بخش آب هاي عميق خود در درياي خزر برگزار کرد. گزارش ها نشان مي دهند که شرکت برزيلي پتروبراس (17) در حال گفتگو با شرکت ملي نفت ايران براي به توليد رساندن ايران در اين بخش درياي خزر است.
گاز طبيعي
توليدات گاز طبيعي در سال هاي استقرار شوروي بيش از اين مقدار بوده است که به دنبال سقوط اين کشور و تاسيس کشورهاي تازه استقلال يافته، ميزان توليدات گاز کاهش داشته است. ترکمنستان بزرگترين توليد کننده گاز منطقه با توليد 2 تريليون فوت مکعب در سال 2005، دو پنجم توليدات گاز اين منطقه را بر عهده داشته است.
اما شرکت ها و دولت ها سعي در بزرگ تر نشان دادن ذخاير نفت خود در قياس با ذخاير گاز را دارند؛ زيرا که مخارج سرمايه گذاري براي شروع پروژه هاي گاز طبيعي در قياس با پروژه هاي نفت به دليل عدم وجود زير ساخت هاي مناسب براي انتقال گاز طبيعي در اين منطقه، بيشتر است؛ از اين رو، توليدات گاز طبيعي در اين منطقه از زمان استقلال افزايش اندکي داشته است.
بر خلاف نفت، ذخاير اثبات شده گاز طبيعي منطقه خزر تناسب بيشتري با توليدات گاز دنيا دارد. تلاش هايي که در جهت اکتشاف نفت در اين منطقه صورت گرفته، در پاره اي از موارد به پيدا شدن ميادين گازي منجر شده است. برآورد ذخاير اثبات شده گاز طبيعي در منطقه که توسط بي.پي در پايان سال 2005 منتشر شده است؛ نشان از آن دارد که 257 تريليون فوت مکعب يا 4 درصد ذخاير کل دنيا در اين منطقه قرار دارد. (BP, 2006) اما آنچه در حال حاضر ديده مي شود، افزايش اندک در توليدات گاز اين منطقه است که نشان از وجود موانعي در راه افزايش توليدات، شبيه چالش هاي توليد و توسعه بيشتر نفت، در اين منطقه است.
با وجود تنها سرمايه گذاري خارجي که در يک ميدان گازي در منطقه شاه دنيز آذربايجان صورت گرفته است، اين منطقه نياز به سرمايه گذاري بيشتري در قياس با پروژه هاي بالادستي و زير ساخت هاي صادراتي گذشته دارد که مي تواند ظرفيت توليد واقعي در اين منطقه را تکميل سازد.
يکي از دلايل افزايش اندک توليدات گاز طبيعي در اين منطقه، افزايش نسبتاً اندک توليدات گاز در کشورهاي ازبکستان و ترکمنستان از زمان استقلال بوده است. پس از سال 1991 نوسانات، توليد گاز طبيعي در منطقه خزر بيشتر از سمت ترکمنستان رخ داده است، چرا که رقابت با گاز پروم، غول بزرگ گازي روسيه، کار بسيار دشوار و سخت براي اين کشور است. همه خطوط لوله که ارتباط بين منطقه خزر و بازار جهاني را برقرار مي کند، يا تحت انحصار شرکت گاز پروم قرار دارد و يا به طريقي از کشور روسيه مي گذرد که در نتيجه شرکت گاز ترکمن همواره براي صادرات گاز خود به بازارهاي جهاني تحت فشار بوده است و مي توان گفت، شرکت گاز ترکمنستان انگيزه اي کافي براي افزايش توليدات گاز طبيعي خود نداشته است.
اگرچه که افت شديدي در توليدات گاز طبيعي اين منطقه بوجود آمده چنانچه که ميزان توليد گاز طبيعي از 5/4 ميليارد فوت مکعب در روز در سال 1992 به 1/2 ميليارد فوت مکعب در روز در سال 1998 رسيده بود که همزمان با کنترل ميزان توليدات گاز کشورها براي جنگ قيمتي صادرات گاز با کشور روسيه بوده و در سال 1999 موافقت نامه بين ترکمنستان و روسيه توليدات اين منطقه را در اين سطح باقي گذاشت؛ اما از سال 2000، توليدات از رشد سريعي برخوردار بوده که در حقيقت سطح توليدات را از 4/2 تريليون فوت مکعب در روز در اين سال به 5/7 تريليون فوت مکعب در سال 2005 رسانده است. (BP, 2006)
در آوريل سال 2003، ترکمنستان و ازبکستان موافقت نامه جديدي با روسيه به امضا رساندند که در آن دو کشور ميزان صادرات خود را به طور چشمگيري در 25 سال آينده افزايش دهند. بعد از جنگ قيمتي که صادرات گاز ترکمنستان را تا اواخر سال 2004 مهار کرد، ترکمنستان مذاکراتي مبني بر چگونگي قيمت بر سر صادرات گاز به اوکراين داشت. در توافق نامه ژانويه 2005 ترکمنستان با روسيه، اين کشور صادرات 212 ميليارد فوت مکعبي در سال 2005 را تضمين کرد که طبق آن ميزان صادرات گاز به روسيه تا سال 2007 تا سطح 2/4 تريليون فوت مکعب خواهد رسيد که نشان دهنده افزايش شديد در ميزان صادرات کشور ترکمنستان است. ميزان صادرات گاز ترکمنستان به روسيه بين سال هاي 2028-2009 در سطح 2/8 تريليون فوت مکعب در سال باقي خواهد ماند. همچنين اين کشور قصد دارد با عرضه 1/2 تريليون فوت مکعب گاز به اوکراين در سال 2006 برنامه هاي خود را تا سال 2016 با اين کشور ادامه دهد (EIA, 2007)
توليدات گاز طبيعي ازبکستان نيز از رشد نسبتاً کمي برخوردار بوده است که مي توان اصلي ترين دليل اين کشور در افزايش اندک توليدات گاز را اجتناب از استفاده سيستم خطوط لوله روسيه و تمرکز بر بازار داخلي و صادرات ضروري به کشورهاي همسايه دانست. ازبکستان سومين توليد کننده گاز در کشورهاي مشترک المنافع (18) و يکي از ده کشور برتر توليد کننده گاز در جهان است. از زمان استقلال توليدات گاز ازبکستان بيش از 40 درصد افزايش داشته است؛ به گونه اي که توليدات گاز اين کشور از سطح 3/8 ميليارد فوت مکعب در سال 1992 به 5/4 ميليارد فوت مکعب در سال 2001 رسيده است.
توليد کنندگان اصلي نفت منطقه خزر، آذربايجان و قزاقستان، هر دو وارد کننده خالص گاز طبيعي از کشورهاي ازبکستان و روسيه هستند. با اين وجود، اين دو کشور برنامه هايي براي افزايش چشمگير توليدات گاز طبيعي شان دارند تا بتوانند در سال 2010 صادر کننده گاز طبيعي باشند. توليدات گاز طبيعي در آذربايجان در آينده افزايش خواهد يافت و انتظار مي رود که اين کار با توسعه ميدان گازي شاه دنيز آذربايجان و توليدات گاز قزاقستان از سه ميدان بزرگ اين کشور، ميدان هاي تنگيز، کاراچاگاناک و کاشاگان افزايش يابد.
يکي از مهم ترين عواملي که بر ژئوپليتيک نفت و گاز اين منطقه تاثير گذاشته، اين است که کشورهاي منطقه از نظر اقتصادي، مکمل هم نيستند و در سطح پايين توسعه اقتصادي قرار دارند. براي مثال به دليل ضعف مالي کشورهاي تازه استقلال يافته در خريد گاز ترکمنستان، بهبود وضع اقتصادي اين کشور منوط به صادرات گاز به حوزه جنوبي آن يعني ايران، هندوستان يا به غرب (ترکيه و اروپا) شده است. از اين رو مساله استخراج و انتقال نفت و گاز از دو مساله کلان ژئوپليتيک منطقه و بازيگران که موجب رقابت جهت تسلط بر منابع منطقه شده، تاثير پذيرفته است. شرکت هاي نفتي غرب به دليل اين که جايگزين ارزان تر و مطمئن تري براي ذخاير نفت و گاز خليج فارس بيابند و نيز با توجه به اين که منطقه خزر از ظرفيت بالايي در بخش نفت و گاز برخوردار است به اين منطقه هجوم آورده اند.
هر چند که بعد از فروپاشي شوروي و اهميت يافتن منابع اين حوزه، اغراق هايي در مورد ميزان ذخاير نفت و گاز منطقه صورت گرفت اما در جهت مقابل عده اي ذخاير اين منطقه را ناچيز ذکر مي کنند و معتقدند که اين منطقه نمي تواند به عنوان بديل و جايگزيني در مقابل خليج فارس قرار بگيرد. «پس از فروپاشي شوروي و مطرح شدن ناگهاني منابع غني کشورهاي حوزه خزر، در ارزيابي هاي اوليه اين منابع، اغراق شده است. ليکن اين انتظار و اميد که نفت و گاز آسياي مرکزي و قفقاز بتواند به عنوان بديلي در مقابل ذخاير خليج فارس قرار بگيرد دور از ذهن است و ذخاير اندک و ناچيز آن نمي تواند از اهميت ذخاير خليج فارس بکاهد.» (Amy Myers Jaffe and Robert A. Manning, 1999)
اين ديدگاه بدبينانه نيز نمي تواند ملاکي براي شناسايي اهميت ژئوپليتيک نفت و گاز خزر باشد زيرا با توجه به موانعي که بر سر راه استخراج و انتقال اين منابع به بازارهاي انرژي وجود دارد(که بعداً بيان مي شود) نمي توان در حال حاضر ميزان واقعي ذخاير را ذکر کرده ولي به هر صورت نمي تواند از اهميت نفت و گاز منطقه خليج فارس بکاهد.
عدم توافق بين کشورهاي حوزه خزر و عدم اجماع کلي در مورد منابع و ذخاير نفت و گاز اين حوزه سبب شده است تا آمار و ارقام متفاوتي از سمت و سوي کشورها و سازمان ها و ارگان هاي دخيل بيان شود. اما به طور کلي از نظر جغرافيايي و زمين شناسي، منطقه خزر را به چهار بخش تقسيم کرده اند:
# بخش شمالي که شامل قسمت شمالي درياي خزر، بخش غربي قزاقستان و قسمتي از روسيه با مساحت 540 هزار کيلومتر مربع با ذخاير احتمالي 45/8 ميليارد بشکه نفت خام و 156/9 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي است.
# بخش جنوبي درياي خزر که يک سوم مساحت خزر (200 هزار کيلومتر مربع) را دارد و دربرگيرنده آذربايجان و قسمتي از ايران و ترکمنستان است و احتمالاً ذخايري به ميزان 23/9 ميليارد بشکه نفت خام و 34 تريليون فوت مکعب گاز دارد.
# قسمت مياني درياي خزر که بين نواحي شمالي و جنوبي قرار دارد و در حال حاضر تحقيقي در مورد ميزان ذخاير اين قسمت انجام نشده است.
# نواحي اطراف دريا که سال ها پيش جزو دريا بوده ولي امروزه به عنوان نواحي نفت خيز مطرح است مانند آمو دريا با مساحت 390 هزار کيلومتر مربع که داراي 40/3 ميليارد بشکه نفت خام و 32/64 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي است (هاشمي: 1380)
با وجودي که ارزيابي هاي معتبري از ذخاير نفت و گاز کشورهاي آذربايجان، ترکمنستان و قزاقستان ارايه شده است، اما راجع به مقادير واقعي منابع زير بستر دريا و دور از ساحل هنوز ارزيابي دقيقي صورت نگرفته است، به هر صورت با توجه به موقعيت ژئوپليتيکي که منابع نفت و گاز اين منطقه در کنار منابع غني خليج فارس و سيبري دارند و نيز جايگاهي که مي تواند در بازارهاي جهاني انرژي کسب کند، لازم است از اين جهات نيز به بررسي اين منابع بپردازيم.
پي نوشت ها :
* کارشناس ارشد پژوهشکده اقتصاد انرژي موسسه مطالعات بين المللي انرژي
1- Tengiz
2- Karachaganak
3- Azeri
4- Chirag
5- Gunashli
6- ذخاير اين ميدان 800-400 ميليارد مترمکعب پيش بيني شده است.
7- ذخاير بازيافتني آن معادل 9-7 ميليارد بشکه نفت، و علاوه بر آن کل پتانسيل ميدان 9 تا 13 ميليارد بشکه با اکتشافات ثانويه و مجهز تخمين زده مي شود.
8- Lukoil
9- Khvalinskoye
10- Yuri Korchagin
11- Rakushechnoye
12- Sarmatoskoye
13- Gazprom
14- KazmunaiGaz
15- Tsentralnaya
16- Kurmangazy
17- Petrobras
18- Commonwealth of Independent States
ادامه دارد...
/ج