حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)

رفاهطلبي و اشرافيگري به عنوان آسيبي اجتماعي هر گاه فرد يا بخشي از جامعه را فرا گيرد، مانند ويروسي خطرناك، خيلي زود به ساير قشرها و طبقات اجتماعي منتقل شده و سلامت جامعه بشري را تهديد ميكند. رهبران ديني و جامعه شناسان، اين آسيب اجتماعي را در جوامع مختلف بررسي كردهاند. شيوه حضرت محمدصلي الله عليه
يکشنبه، 1 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)

حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)


 

نويسنده:فاطمه اروجلو




 

رفاهطلبي و اشرافيگري به عنوان آسيبي اجتماعي هر گاه فرد يا بخشي از جامعه را فرا گيرد، مانند ويروسي خطرناك، خيلي زود به ساير قشرها و طبقات اجتماعي منتقل شده و سلامت جامعه بشري را تهديد ميكند. رهبران ديني و جامعه شناسان، اين آسيب اجتماعي را در جوامع مختلف بررسي كردهاند. شيوه حضرت محمدصلي الله عليه وآله به عنوان رهبري كه مديريت كلان جامعه را عهدهدار بود، الگوي خوبي است براي: 1- شناسايي خصيصه رفاهطلبي و اشرافيگري در انسانها و جامعههاي بشري، 2- پيشگيري از ظهور روحيه اشرافي با شناخت نشانههاي آن و 3- مقابله و درمان آن بر اساس روشهاي آن حضرت، كه براي جوامع امروزي نيز راهگشاست.
 

مقدمه
 

اشراف و طبقه مرفه در جوامع بشري از افراد و طبقات تأثيرگذار جامعهاند كه رفتار ، گفتار و عقايدشان پيآمدهاي مستقيم و غير مستقيمي بر ساير افراد جامعه ، خصوصاً طبقات پايينتر دارد. مردم در طول تاريخ ، غالباً به خواستههاي آنان عمل كرده و بر طبق روش آنها زندگي نموده و رهبري ايشان را پذيرفتهاند. محافظهكاري آنها ، انسانها و جوامع را به محافظهكاري و انحطاط ميكشاند. اشراف براي مطرح كردن خود و كسب اعتبار و جلب احترام ديگران ، به حفظ و گسترش نظام منزلتي ميپردازند. عمل اشرافي كه در نظام مبتني بر تمايز اجتماعي رشد و نمو ميكنند، داراي سه شاخصه اصلي است: 1. تنآسايي (تن آساني)؛ 2. مصرف تظاهري (مصرف آشكار يا اسراف)؛ 3. محافظهكاري. پيامبران و مصلحان اجتماعي براي اعتلاي مقام انسان و پيشرفت و توسعه جامعه، با آنها به مبارزه پرداختهاند. مقابله با اشراف و اشرافيگري، از دغدغههاي اصلي حضرت محمد صلي الله عليه وآله بود. آن حضرت براي مقابله با نظام منزلتي (تمايز ناعادلانه طبقاتي) كه زمينهساز اعمال اشرافي بود و همچنين براي از بين بردن اعمال اشرافي، كارهاي بزرگي انجام داد. ايشان كوشيدند نظام برابري و برادري (اخوت اسلامي) را جايگزين نظام منزلتي كنند. تشكيل « امت واحده» ثمره كار پيامبر صلي الله عليه وآله بود. رويكرد قرآن كريم در وضع قوانين و هدفگذاريها و پيامبرصلي الله عليه وآله به عنوان مبلّغ و مجري آن دستورات الهي، از بين بردن روحيه اشرافي و مراتب منزلتي و جايگزين كردن روحيه برادري و برابري (اخوت اسلامي) و بنيان گزاردن «امت واحده» بوده است.
در اين نوشته ، با استفاده از «نظريه طبقه مرفه» كه اشراف و طبقه مرفه جامعه را توصيف كرده ، شاخصترين اعمال اشرافي شناسايي شده و با تطبيق آن بر اعمال اشراف دوره پيامبرصلي الله عليه وآله، شيوه برخورد ايشان با اشراف و طبقه مرفه بررسي شده است.

ويژگي اشراف
 

به نظر ميرسد در بررسي خلق و خوي طبقه مرفه (اشراف) اصل « ضايع كردن» با تعريفي كه وبلن ارائه ميدهد اساس و پايه نظريه طبقه مرفه است. طبق اين تعريف ، مفهوم «ضايع كردن» دلالت بر مصرف نامقبول و غير عاقلانه كالاها و خدمات انساني ندارد و منظور از اين واژه به هدر دادن يا استفاده نادرست از تلاش و مال نيست، بلكه به اين دليل ضايع كردن به شمار ميآيد كه اين مصرف، علاوه بر اين كه براي زندگي و رفاه فردي كه اين روش را برگزيده كاري انجام نميدهد، براي ديگران نيز سودي ندارد و تنها با هدف خودنمايي و مقايسه رشكانگيز توانگري و تثبيت برتري و تسلط خود بر طبقه و لايههاي پاييني جامعه صورت ميگيرد، با آن كه ميتوانست نقش سودمندي هم داشته باشد. شاخصهاي اشرافيگري در نظر وبلن كه با موضوع اين نوشته همخواني دارد، از اين قرار است: «چشم و همچشمي مالي» ، «تظاهر به تنآسايي»، «مصرف تظاهري»، «لباس؛ نمودي از توانگري» ، «محافظهكاري و كنارهگيري از توليد» و «رعايت امور ديني». توضيح هر مورد در متن آمده است. اين نوشته نتيجه تطبيق مطالب كتاب وبلن با دادههاي تاريخي صدر اسلام (دوران مدينه) است.

چشم و همچشمي مالي
 

وبلن بر اين باور است كه افرادي، همچون پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله كه با خلق و خوي استثنايي خود بتوانند براي مدت طولاني، احترام خويش را در نظر اعضاي پايين مرتبه حفظ كنند، انگشت شمارند. از ديد وي ، قاعده كلي اين است كه آن دسته از اعضاي اجتماع كه ثروت و توانمندي بيشتري دارند ، در نزد عامه مردم ، از جايگاه شايسته و اعتبار و ارجمندي و آبرومندي بالاتري برخوردارند. در دوره مورد بحث، براي اين كه شخص در انظار مردم به نيكي شناخته شود، بر اساس معيارهاي قبيلهاي، توانايي بدني، زيركي ، مهارت در جنگ ، غنيمت جويي ، شرافت خانوادگي، طايفهگرايي، و دارايي، سود بخشي كالاها و افراد از طريق مقايسهاي رشكانگيز ارزيابي ميشد. اين مقايسه بين صاحب ارزشهاي افتخارآور و دشمن يا ديگر اعضاي گروه كه بهره كمتري از آن ارزشها داشتند ، انجام ميگرفت. پيامبر صلي الله عليه وآله بعد از جنگ بدر و كشته شدن شمار بسياري از اشراف قريش، خطاب به يكي از ياران خويش، آنان را اين گونه توصيف فرمودند: «اشراف قريش از سرشناسان بودند ، اگر آنها را ميديدي، ميترسيدي و اگر به تو فرمان ميدادند، اطاعت ميكردي و اگر كارهاي خود را با كارهاي آنها ميسنجيدي، كارهايت را كوچك ميشمردي». آن حضرت در اين كلام، موقعيت اين طبقه و ديدگاه ساير
اعضاي جامعه به آنها را بر اساس الگو گرفتن از شيوه زندگي اشراف و نگاه منزلتي جامعه ترسيم كردهاند.

نمونههايي از صدر اسلام
 

در زمان پيامبرصلي الله عليه وآله، بهترين مكان براي فخرفروشي ، خودنمايي و كسب افتخار، جبهههاي جنگ بود كه از راه دادن هزينه جنگ، مبارزه و غنيمتجويي به دست ميآمد و در قالب سرودههاي حماسي، به مثابه سند افتخار قبيله و فرد افتخارآفرين، ماندگار ميشد. پرداخت هزينه جنگ بدر از جانب اشراف قريش و سخنان ابو جهل خطاب به عباس عموي پيامبر كه از منصبهاي سقايت ، پردهداري كعبه و رياست ندوه و رفاده ، به عنوان نشانههاي بزرگي و مجد نام ميبرد ، بيانگر وجود مراتب منزلتي بين مردم است. سوده (همسر رسول خدا) تحت تأثير همين فرهنگ ، سهيل بن عمرو ، خويشاوند خود را سرزنش ميكند كه چرا تسليم شده در حالي كه ميتوانست با بزرگواري بميرد. قزمان قبل از كشته شدن در جنگ اُحد گفت: « ما فقط براي حفظ شخصيت و حيثيت خود جنگيديم». از سخنان قزمان بر ميآيد كه حفظ حيثيت و آبروي قبيله از ارزشهاي حاكم بر جامعه بوده است. عروه بن مسعود ، از بزرگان و اشراف ثقيف ، انسانها را با معيارهاي منزلتي ارزيابي ميكرد. او مسلمانان حاضر در حديبيه را اوباشي ميخواند كه نه حيثيتي دارند و نه حسبي. در واقع، عروه، حسب و منزلت اجتماعي برآمده از ثروت و شرافت خانوادگي را نشانه اعتبار ميدانست.
وقتي كه پيامبرصلي الله عليه وآله تصميم گرفت خراش بن اميه كعبي را كه جايگاه اجتماعي بالايي نداشت ، براي گفت و گو با اشراف قريش بفرستد، خراش از پيامبر صلي الله عليه وآله خواست كه مردي بلند مرتبهتر از او را اعزام كند. برخي از اشراف قريش حتي به خود اجازه ميدادند كه خراش بن اميه، مأمور رسول اللَّهصلي الله عليه وآله را بكشند. عمر بن خطاب هم از رفتن پيش اشراف قريش امتناع كرد و عثمان بن عفان را كه به قول عمر ، او در مكه گراميتر و داراي خويشاوندان بيشتري بود، معرفي كرد. اشراف قريش، عثمان را به دليل برخورداري از شرافت خانوادگي و ثروت پذيرفتند و با او به گرمي رفتار كردند.
عمر بن خطاب با استناد به ارزشهاي جاهلي و چشم و همچشمي قبيلهاي ، صلح حديبيه را برنميتافت و آن را خواري دين ميانگاشت ، حتي در حقانيت دين اسلام و رسول خدا ترديد ميكرد. هم چنين اسيد بن حضير و سعد بن عباده كه از اشراف مدينه بودند ، با همين نگرش ، صلحنامه را باج دادن به قريش تفسير ميكردند.
يهوديان خيبر كه از اشراف مشهور و قدرتمند منطقه بودند با توجه به جايگاه و مقام خود در ميان قبيلهها، گمان نميكردند كه پيامبر صلي الله عليه وآله با آنها بجنگد، چرا كه آنها حصارهاي بسيار بلند و اسلحه فراوان و نيروي زيادي داشتند. يهوديان مدينه هم بر اين باور بودند كه خيبر دژهاي مرتفع بر قلعه كوهها و آب فراوان و دائمي دارد و در آن هزار زرهپوش حضور دارند ، از اين رو، مسلمانان نميتوانند آن را فتح كنند. قريش و عموم اعراب با آگاهي از زيادي شمار يهوديان و اسلحه و استحكام دژهاي خيبر و آمادگي آنها، پيروزي خيبريان را قطعي ميدانستند.
واكنش اشراف قريش به بانگ اذان بلال بر پشت بام كعبه نشان ميدهد كه مراتب منزلتي آن چنان بين اشراف نهادينه شده بود كه افرادي، مانند عكرمه بن ابي جهل، صفوان بن اميه، خالد بن اسيد، سهيل بن عمرو و ساير اشراف نميتوانستند حضور فردي - به زعم خودشان - دون پايه را در جايگاه تحمّل كنند. آنان عصبانيتشان را از ناديده انگاشتن و رعايت نشدن سلسله مراتب منزلتي، در سخنان خود يا با پوشاندن چهره نشان ميدادند. قبيله هوازن خود را افرادي كارآزموده و جنگجو ميدانستند. صفوان بن اميه در جنگ حنين ميگفت: اگر قرار باشد بنده باشم ارباب قرشي نزد من دوست داشتنيتر از ارباب هوازني است.

راهكارهاي حضرت محمدصلي الله عليه وآله براي رفع چشم و همچشمي مالي
 

پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله براي از بين بردن نگاه منزلتي و رقابت قبيلهاي اقدامات زير را انجام داد:
1. جايگزين كردن فرهنگ برادري و اخوت ديني به جاي ارزشهاي منزلتي و قبيلهاي؛ پيامبر صلي الله عليه وآله در سخنراني پيش از جنگ اُحد فرمودند: « هر مؤمني نسبت به مومنان ديگر، چون سر نسبت به پيكر است كه چون به درد آيد ، همه بدن به درد ميآيد». مصعب بن عُمير تحت تأثير همين تفكر به محرز بن نضله كه ابو عزيز بن عمير ، برادر پدر و مادري مصعب را در جنگ بدر به اسارت درآورده بود ، سفارش كرد كه مادرش ثروتمند است و فديه خوبي ميتواند از او بگيرد. همچنين مصعب، در مقابل اعتراض برادرش ابو عزيز گفت: محرز، به جاي تو، برادر من است. اين در محيطي است كه كمي پيشتر (در دوران جاهلي) « قانون ثار» اجرا ميشد و هيچ قرشي يا مكي، اهالي يثرب را هم شأن و برادر خود نميخواند.
2. پيامبرصلي الله عليه وآله و خانوادهاش با ساير افراد جامعه تفاوتي نداشتند؛ در حديبيه وقتي هدايا بين مردم تقسيم شد پيامبر و همسرش ام سلمه، همانند ديگران سهم بردند.
3. در جامعهاي كه غنيمتجويي ارزش آفرين بود ، تقسيم غنيمتها به طور مساوي و قرار دادن سهم براي كساني كه به دليلهاي موجه در جنگ حضور نداشتند و برگرداندن اموال به ناحق گرفته شده به صاحبان آن، ميتوانست از اهميت غنيمتجويي بكاهد؛ عمرو بن اميه ، دو نفر از يهوديان بنيعامر را كه پيامبر به آنها امان داده بود كشت و رسول خداصلي الله عليه وآله وسايل جنگي و لباسهاي آنها را همراه خون بهايشان فرستاد.
4. پايبندي به پيمان؛ يكي از ويژگيهاي اشراف اين است كه هر گاه مقام و منزلت طرف قرارداد آنها پايينتر باشد يا آن پيمان، منافع آنها را در معرض خطر قرار دهد، آن پيمان را به طور يك جانبه نقض كنند. پيامبر صلي الله عليه وآله براي از بين بردن اين خصيصه، اين گونه عمل كرد؛ هنگامي كه يهوديان و منافقان بعد از شكست مسلمانان در جنگ اُحد به تضعيف روحيه آنان پرداختند، عمر بن خطاب اجازه خواست آنها را بكشد، ولي رسول خداصلي الله عليه وآله نپذيرفت و فرمود: «يهوديان در ذمه ما هستند و من ايشان را بيهوده نميكشم. من از كشتن بيهوده كساني كه شهادت به يگانگي خدا و پيامبري من ميدهند نهي شدهام».
5. جايگزين كردن ارزشهاي معنوي به جاي ارزشهاي مادي؛ پيامبرصلي الله عليه وآله اسيراني كه توانايي پرداخت فديه نداشتند بدون دريافت فديه آزاد ميكردند ، از جمله آنها عبيد بن عمرو بن علقمه ، سائب بن عبيد و ابو عزّه عمرو بن عبداللَّه بن وهب بودند. پيامبرصلي الله عليه وآله اسيراني كه قرعه به ايشان تعلق گرفت در ازاي آزادي يكي از مسلمانان آزاد كردند مانند عمرو بن ابو سفيان ، از اسيران جنگ بدر كه در ازاء آزادي سعد بن نعمان بن اكال آزاد شد ، ولي از ثروتمندان فديه خودشان و بستگانشان را گرفت؛ عباس عموي پيامبر مجبور شد فديه خود و پسران برادرش را بدهد.
6. توجه به تواناييهاي فردي و دينداري در انتصابها به جاي طايفهگرايي و در نظر گرفتن مراتب منزلتي يا دارايي اشخاص؛
7. كوشش در جهت فقرزدايي و كم كردن فاصله فقير و غني و دگرگون كردن معيارهاي ارزش انسانها؛ حضرت محمد صلي الله عليه وآله تقوا و علم را نشانه برتري ميدانست.

معيار ارجمندي و اعتبار چشم و همچشمي مالي
 

توانايي بدني، زيركي، مهارت در جنگ، ثروت مالي و دارايي مالي، غنيمتجويي شرافت خانوادگي، طايفه گرايي، برانگيختن رشك ديگران
روش طبقه مرفه حضور در جنگ و به دست آوردن غنيمت؛ دادن هزينه جنگ؛ داشتن منصبهايي،مانند: فرماندهي، سقايت، پردهداري، رفادت، رياست ندوه، انحصار تجارت، داشتن اسلحه جنگي و حصار و قلعههاي مستحكم، افراد قبيله قريش و قبايل معتبر از منزلت و مقام بالايي برخوردار بودند. يهوديان چون از بنياسراييل بودند خود را برتر ميدانستند؛ برخورداري از تخصص در مسائل جنگي كه يهوديان، قبيله ثقيف و هوازن، مسيحيان نجران، يمنيان، حبشيان از آن برخوردار بودند.
سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله تقسيم غنايم به طور مساوي بين قوي و ضعيف، اختصاص سهمي از غنايم به بردگان حاضر در جنگ و افرادي كه به دليل موجه در جنگ حضور نداشتند، در انتصابها توجه به تواناييهاي فردي و دينداري، خودداري از طايفه گرايي، اهتمام به كارهاي توليدي و فقرزدايي از جامعه، ترويج فرهنگ اخوت و برادري، جايگزين كردن ارزشهاي معنوي به جاي ارزشهاي مادي، توجه به مصلحت جامعه و فرد.

آيات قرآن آياتي كه اشاره به اين ويژگيها دارد
 

آياتي كه راه كار نشان ميدهد
حشر / 2. آياتي كه ويژگي كفار، منافقان، متكبران، دنياپرستان را توصيف ميكند. آياتي كه درباره تقسيم غنايم؛ ويژگي مؤمنان و جامعه اسلامي ميباشد. آياتي كه خداوند را مالك همه چيز معرفي ميكند و اين دنيا و ارزشهاي دنيوي را در مقابل آخرت و ارزشهاي اخروي ناچيز ميشمارد.

تنآسايي تظاهري
 

نمود بارز طبقه مرفه، تنپروري يا به عبارت ديگر، معافيت و خودداري از انجام كارهاي سودمند است. شغلهاي معمول و مشخص طبقه مرفه عبارتند از: خدمات ديواني، جنگ، ورزش و مراسم ديني (مطابق با برداشت اين طبقه). انگيزه اصلي طبقه مرفه در پرداختن به اين گونه شغلها كه ماهيتي يغماگر دارند نه توليدي، كه بهرهكشي ميباشد كه فقط در خور زندگي طبقه مرفه است. غنيمتهايي كه از طريق غارت و بهرهكشي به دست ميآيد، به عنوان دستآورد و معيار نمايشي زندگي مرفه محسوب ميشود و دوري گزيدن از كار توليدي، نشانه بزرگواري، شايستگي و شرط لازم آراستگي دانسته ميشود و نيز با تأكيد بر «ثروتمندي»، فرد، موقعيت اجتماعي خود را به رخ ميكشد. تأكيد بر ارزشمندي ثروت، منجر به تأكيد بيشتر بر تنآسايي ميشود. تنآسايي تظاهري كه وقت و تلاش انساني در آن ضايع ميشود، به منظور نمايش ثروتمندي و نيز جلب احترام ديگران صورت ميگيرد. اين مسئله در جامعه و گروههاي همبسته يا كوچكي به كار ميآيد كه در آن به دليل آشنايي مردم با يكديگر و تأثير شايعات محلي، شخصِ جوياي شهرت ميتواند به زودي انگشتنماي ديگران شود. طبق رسم معمول، تولد در خانواده برتر و داشتن زندگي آسوده و بركناري از وظايف دون پايه، معيار بالادست بودن فرد است و مسلّمترين قاعده، رعايت مقررات منزلتها از جانب افراد فرودست ميباشد. در درك عمومي، اين وضعيت، ويژگي ذاتي ارزش برتري شناخته شده است و به همين سبب، حقيرزادگان عوام، سر فرود آوردن و تسليم شدن در برابر فرادستان را بر خود روا ميدارند. در اين نظام منزلتي، يك طبقه مرفه حاشيهاي يا بدلي شكل ميگيرد كه وظيفهاش انجام آسايش نيابتي به سود اعتبار طبقه مرفه واقعي يا اصلي است. خدمتكاران و افرادي كه براي تأمين رفاه طبقه مرفه به كارهاي غير توليدي ميپردازند، جزء اين گروهاند.

نمونههايي از صدر اسلام
 

تلاش اشراف خويشاوند پيامبرصلي الله عليه وآله، همچون عباس براي تصدي منصبهايي، مانند امارت، فرماندهي و سرپرستي جمعآوري زكات، به عنوان نشانه بزرگواري و شايستگي، مصداق تنآسايي تظاهري ميباشد. عباس، عموي پيامبرصلي الله عليه وآله و ربيعه بن حارث، پسران خود (فضل و عبدالمطلب) را پيش پيامبرصلي الله عليه وآله فرستادند تا آنها را متصدي صدقات نمايد. درخواست منصب كليدداري و سقايت از سوي عباس بن عبدالمطلب نيز ممكن است به همين منظور صورت گرفته باشد.

اقدامات رسول خدا صلي الله عليه وآله براي مقابله با تنآسايي
 

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله براي مقابله با تنآسايي اين اقدامات را انجام داد:
1. آن حضرتصلي الله عليه وآله منصبهاي بزرگي ، چون امارت ، رياست ، فرماندهي و سرپرستي امور اقتصادي را به اشراف و خويشاوندان ثروتمند خود و به كساني كه روحيات اشرافي و نگاه منزلتي داشتند ، نداد؛ عباس عموي پيامبر و ربيعه بن حارث پسران خود (فضل و عبدالمطلب) را نزد پيامبر فرستادند تا آنها را متصدي صدقات فرمايد ، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله نپذيرفت. عباس عموي پيامبر صلي الله عليه وآله از ايشان خواست كه منصب كليدداري و سقايت را به او وا گذارد. پيامبر صلي الله عليه وآله در پاسخ فرمودند: «كاري را به شما وا ميگذارم كه متحمل هزينهاي شويد نه اين كه از آن درآمد كسب كنيد».
2. ترويج و توسعه كارهاي توليدي و عمراني، گسترش عدالت و توجه به مالكيت فردي و جمعي؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در مقام حاكم جامعه اسلامي، به كارهاي توليدي ميپرداخت. ايشان براي ترغيب مسلمانان، شخصاً با انجام كارهايي، مانند كلنگ زدن و جا به جا كردن خاكها و ... با آنها در حفر خندق همكاري ميكرد.
هديه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله به افراد، مخصوصاً كساني كه روحيه اشرافي داشتند، زمين بايري بود كه بايد به دست آن شخص آباد ميشد. پيامبر صلي الله عليه وآله به حسان بن ثابت انصاري شاعر كه در رفتار و اشعار او روحيه اشرافي و نگاه منزلتي وجود داشت به سبب عفو صفوان بن معطّل، زمين بايري واگذار كرد تا آباد كند. محمد بن مسلمه كه در برخي از جنگها فرمانده بود از پيامبر خواست كه محوطه گور برادرش را تيول او قرار دهد. پيامبر صلي الله عليه وآله به او فرمود: «به اندازه يك تاخت اسب مال توست و اگر در آنجا زراعت كردي به اندازه دو تاخت اسب براي تو باشد». پيامبر صلي الله عليه وآله به دست خود مسجدي در ليّه ساخت در حالي كه يارانش براي آن حضرت سنگ ميآوردند. آن حضرت صلي الله عليه وآله در سخنراني قبل از جنگ اُحد فرمودند: «هيچ كس نميميرد مگر اين كه به آنچه روزي اوست برسد... در طلب روزي خود به گونهاي پسنديده اقدام كنيد... خدا براي شما حلال و حرام را بيان نمود... هر كسي امور ناپسند را ترك كند آبرو و دين خود را حفظ كرده است».

معيار ارجمندي و اعتبار تظاهر به تن آسايي
 

پرهيز از كارهاي توليدي و سودمند و كوچك شمردن آن - نمايش ثروت و قدرت با پيرايههاي تجملي و دوري از وظايف دون پايه - برخورداري از زندگي آسوده - شغلهاي معمول طبقه مرفه: خدمات ديواني؛ جنگ، ورزش و مراسم ديني - انگيزه اصلي در پرداختن به اين مشاغل، يغماگري و بهرهكشي است - ضايع كردن وقت و تلاش انساني براي نمايش ثروتمندي و توانايي مالي.
روش طبقه مرفه تلاش اشراف خويشاوند پيامبر، همچون عباس براي تصدي مناصبي، مانند امارت، فرماندهي و سرپرستي جمعآوري زكات؛ روحيه رياستطلبي در افرادي، مانند: ابوسفيان، خالد بن وليد.
منبع: فصلنامه تاريخ اسلام، شماره 22
ادامه دارد ....



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
تظاهرات دانشجویان مقابل سفارت اسرائیل در آتن
play_arrow
تظاهرات دانشجویان مقابل سفارت اسرائیل در آتن
نجات یک خانم بعد از چهار روز گیر کردن بین ۲ دیوار
play_arrow
نجات یک خانم بعد از چهار روز گیر کردن بین ۲ دیوار
ماجرای پیشنهاد نجومی به وحید شمسایی برای تبلیغ برنج!
play_arrow
ماجرای پیشنهاد نجومی به وحید شمسایی برای تبلیغ برنج!
منوی عجیب رستوران وحید شمسایی؛ چه غذایی در منو نیست؟
play_arrow
منوی عجیب رستوران وحید شمسایی؛ چه غذایی در منو نیست؟
مرحوم صابری (گل آقا)؛ نمونه طنزپرداز متعهد
play_arrow
مرحوم صابری (گل آقا)؛ نمونه طنزپرداز متعهد
نماهنگ/ تو را است معجزه در کف... عصا بیفکن!
play_arrow
نماهنگ/ تو را است معجزه در کف... عصا بیفکن!
گفت‌وگو | آحاد مردم در حوزه نظارت، تولید و مدیریت اقتصادی مشارکت خواهند داشت
play_arrow
گفت‌وگو | آحاد مردم در حوزه نظارت، تولید و مدیریت اقتصادی مشارکت خواهند داشت
گفت‌وگو | تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کشور در راستای جهش تولید خواهد بود
play_arrow
گفت‌وگو | تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کشور در راستای جهش تولید خواهد بود
حمله به اسرائیل با کدامیک از جنگ افزارهای ایرانی انجام شد؟
play_arrow
حمله به اسرائیل با کدامیک از جنگ افزارهای ایرانی انجام شد؟
روایت جالب شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل
play_arrow
روایت جالب شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل
نحوه برخورد صحیح با همسر در جمع چگونه است؟
نحوه برخورد صحیح با همسر در جمع چگونه است؟
غیرت چیست؟ اقسام غیرت کدامند؟ علل بی غیرتی چیست؟
غیرت چیست؟ اقسام غیرت کدامند؟ علل بی غیرتی چیست؟
جایگاه تعلیم در اسلام و برخی اصول آن
جایگاه تعلیم در اسلام و برخی اصول آن
تاثیر پماد آنتی هموروئید بر درمان بواسیر داخلی و خارجی چیست؟
تاثیر پماد آنتی هموروئید بر درمان بواسیر داخلی و خارجی چیست؟
حمله با گاز فلفل به دانشجویان معترض آمریکا
play_arrow
حمله با گاز فلفل به دانشجویان معترض آمریکا