آسیب شناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی (1)

مقصود از آسیب‏شناسی حکومت ، شناخت و تحلیل آسیب‏های بالقوه یا بالفعلی است که در مبانی ، ساختار یا کارکرد حکومت ایجاد می‏شود. سیره نبوی از دقت در شناخت آسیب‏های حکومت در ابعاد مختلف حکایت می‏کند. حکومت اسلامی همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدن‏ها ، ممکن است تولد ، جوانی ، پیری و دوران زوال داشته باشد. رسول گرامی اسلام‏ صلی الله علیه وآله همواره مردم را از آسیب‏های حکومت آگاه نموده‏اند. تا در ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی اجتماعی و
يکشنبه، 6 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسیب شناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی (1)
آسیب شناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی (1)
آسیب شناسی حکومت اسلامی در سیره نبوی (1)

نویسنده : سید صادق حقیقت




چکیده :

مقصود از آسیب‏شناسی حکومت ، شناخت و تحلیل آسیب‏های بالقوه یا بالفعلی است که در مبانی ، ساختار یا کارکرد حکومت ایجاد می‏شود. سیره نبوی از دقت در شناخت آسیب‏های حکومت در ابعاد مختلف حکایت می‏کند. حکومت اسلامی همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدن‏ها ، ممکن است تولد ، جوانی ، پیری و دوران زوال داشته باشد. رسول گرامی اسلام‏ صلی الله علیه وآله همواره مردم را از آسیب‏های حکومت آگاه نموده‏اند. تا در ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی اجتماعی و قضایی با مشکلات کمتری رو به رو شوند و در صورت مواجهه بر آنها غالب آیند.
رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله هیچ گاه به سیاست اصالت ندادند ، بلکه برعکس ، همواره سیاست را تابع اخلاق و معنویت دانسته‏اند. اسلام عمدتاً براساس اخلاق و معنویت و فرهنگ در مدت زمانی کوتاه به قدرتی بزرگ تبدیل شد. پیامبرصلی الله علیه وآله از طرفی مسئولان و زمامداران را از آسیب‏های سیاسی برحذر می‏دارند و از طرف دیگر مردم را ناظر و حاضر بر اعمال ایشان معرفی می‏کنند. مردم از طریق «نصیحت ائمه مسلمین» هم ساز و کار اطلاع رسانی به ایشان را دارند، و هم بر قدرت سیاسی کنترلی همراه با ضمانت اعمال می‏کنند. اشراف و طبقه مرفه جامعه علاوه بر محافظه کاری سیاسی، منشأ آسیب‏های اقتصادی برای حکومت اسلامی هستند. عدالت اقتصادی تنها در سایه ریشه کن کردن فقر و تراکم ثروت و مبارزه با مترفان امکان‏پذیر است. پیامبر صلی الله علیه وآله با طرح اصل مساوات و عدالت اجتماعی با کلیه مظاهر شرک مبارزه کردند. مردم در تصدی امور اجتماعی و در برابر قانون مساوی هستند و از این جهت هیچ کس بر فرد دیگر برتری ندارد. اعضای جامعه همچون اعضای بدن از یکدیگر متأثر می‏شوند و بدین صورت جامعه اسلامی کل واحدی را تشکیل می‏دهد. هر چند پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه وآله موفق به ایجاد تشکیلات قضایی منسجم و مفصلی نشد، اما راهبردهایی کلی در این زمینه ارائه کرد که براساس آن می‏توان مهم‏ترین آسیب‏های قضایی از دیدگاه ایشان را استنتاج نمود. مهم‏ترین آسیب قضایی از دیدگاه وی، انحراف از احکام الهی و تحت الشعاع قرار گرفتن اصل عدالت است.
کلمات کلیدی : آسیب‏شناسی، خلافت، نظارت عمومی، جامعه اسلامی، سیره سیاسی نبوی، سیره سیاسی.
مقصود از آسیب‏شناسی حکومت، شناخت و تحلیل آسیب‏های بالقوه یا بالفعلی است که در مبانی ، ساختار یاکارکرد حکومت ایجاد می‏شود. سیره نبوی از دقت در شناخت آسیب‏های حکومت در ابعاد مختلف حکایت می‏کند. حکومت اسلامی همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدن‏ها ، ممکن است تولد ، جوانی ، پیری و دوران زوال داشته باشد. رسول گرامی اسلام‏ صلی الله علیه وآله همواره مردم را از آسیب‏های حکومت آگاه نموده‏اند. تا در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و قضایی با مشکلات کمتری رو به رو شوند و در صورت مواجهه بر آنها غالب آیند.
رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله هیچ گاه به سیاست اصالت ندادند، بلکه برعکس ، همواره سیاست را تابع اخلاق و معنویت دانسته‏اند. اسلام عمدتاً براساس اخلاق و معنویت و فرهنگ در مدت زمانی کوتاه به قدرتی بزرگ تبدیل شد. پیامبرصلی الله علیه وآله از طرفی مسئولان و زمامداران را از آسیب‏های سیاسی برحذر می‏دارند و از طرف دیگر مردم را ناظر و حاضر بر اعمال ایشان معرفی می‏کنند. مردم از طریق «نصیحت ائمه مسلمین» هم ساز و کار اطلاع رسانی به ایشان را دارند، و هم بر قدرت سیاسی کنترلی همراه با ضمانت اعمال می‏کنند. اشراف و طبقه مرفه جامعه علاوه بر محافظه کاری سیاسی، منشأ آسیب‏های اقتصادی برای حکومت اسلامی هستند. عدالت اقتصادی تنها در سایه ریشه کن کردن فقر و تراکم ثروت و مبارزه با مترفان امکان‏پذیر است. پیامبر صلی الله علیه وآله با طرح اصل مساوات و عدالت اجتماعی با کلیه مظاهر شرک مبارزه کردند. مردم در تصدی امور اجتماعی و در برابر قانون مساوی هستند و از این جهت هیچ کس بر فرد دیگر برتری ندارد. اعضای جامعه همچون اعضای بدن از یکدیگر متأثر می‏شوند و بدین صورت جامعه اسلامی کل واحدی را تشکیل می‏دهد. هر چند پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله موفق به ایجاد تشکیلات قضایی منسجم و مفصلی نشد ، اما راهبردهایی کلی در این زمینه ارائه کرد که براساس آن می‏توان مهم‏ترین آسیب‏های قضایی از دیدگاه ایشان را استنتاج نمود. مهم‏ترین آسیب قضایی از دیدگاه وی، انحراف از احکام الهی و تحت الشعاع قرار گرفتن اصل عدالت است.

مقدمه

حکومت اسلامی همانند دیگر حکومت‏ها و تمدن‏ها در زمانی خاص متولد می‏شود، دوران بلوغ و جوانی دارد، و بالاخره به‏دلیل مواجه شدن با چالش‏ها و آسیب‏ها ممکن است به دوران پیری و حتی زوال برسد. مقصود از « آسیب‏شناسی» ، شناخت موانع داخلی و خارجی بالقوه یا بالفعلی است که یک حکومت را تهدید می‏کند. در این مقاله، از «حکومت»، معنای غیرمدرن آن قصد می‏شود تا شامل کلیه دولت‏ها - اعم از مدرن و پیشامدرن - شود. دولت پیامبر صلی الله علیه وآله در مدینه نوعی دولت - شهر(2) بود که در زمان خلیفه دوم به دولت - امپراتوری(3) تبدیل شد. آسیب‏شناسی حکومت، بحثی جدید نیست. علاوه بر ابن‏خلدون ، ابوالاعلی مودودی در مقایسه عصر پیامبرصلی الله علیه وآله با زمان پایان حکومت امویان، تغییراتی را برمی‏شمرد که به ‏نوعی آسیب‏شناسی حکومت اسلامی تلقی می‏شود. این تغییرات عبارتند از:
- تغییر در قانون تعیین امام و خلیفه به این صورت که سلطنت اموی جانشین خلافت شد (و حتی در قرائت شیعی می‏توان گفت خلافت به جای امامت نشست)؛
- دگرگونی در روش زندگی خلفا و حاکمان؛
- تغییر در کیفیت مصرف بیت‏المال؛
- پایان آزادی ابراز عقیده. دیگر کسی نمی‏توانست با استفاده از اصل امر به معروف و نهی از منکر به حاکمان اندرز دهد، زیرا همچون امام حسین ‏علیه السلام جانش را از دست می‏داد؛
- پایان آزادی قضات و نهادهای قضایی. نهادهای قضایی در جهت خواست سلاطین اموی و سپس عباسی حرکت می‏کردند و توان محاکمه شخص حاکم را نداشتند ، از این‏رو راه برای هرگونه تخلف و ظلمی باز بود؛
- خاتمه حکومت شورایی و حاکمیت استبداد. دیگر در امور حکومت با خردمندان و اهل حل و عقد و نخبگان جامعه اسلامی مشورت نمی‏شد؛
- ظهور و غلبه تعصب‏های نژادی و قومی به جای ارزش‏های اسلامی؛
- نابودی اصل برتری قانون.(4)
در این مقاله ، سعی می‏شود مهم‏ترین آسیب‏های حکومت اسلامی در ابعاد سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی براساس سیره نبوی توصیف و تحلیل شود. آسیب‏های حکومت در ابعاد مختلف با هم ارتباط دارد ، بنابراین نمی‏توان یکی را بدون در نظر گرفتن دیگری تحلیل کرد. از دیدگاه نبی اکرم‏ صلی الله علیه وآله حکومت اسلامی غایتی الهی و فضیلت - محور دارد؛ هرچند در مشروعیت و سازوکارهای سیاسی و اجتماعی به رأی مردم تکیه می‏زند و آن ‏را مهم‏ترین عامل جلوگیری از انحراف حکومت در
ابعاد مختلف تلقی می‏کند. در این مقاله به این دلیل از آسیب‏شناسی قضایی به شکل مستقل بحث نمی‏کنیم که در زمان حیات پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه وآله یک نظام قضایی منظم و منسجمی تشکیل نشد؛ هرچند پیامبر صلی الله علیه وآله اصول و قواعد قضاوت را پایه‏گذاری فرمودند و عملاً قضاوت بین مردم را عهده‏دار شدند و این جریان پس از پیامبر ادامه یافت.

آسیب‏شناسی سیاسی

حضرت محمد صلی الله علیه وآله در جریان تغییر، تبدیل و گذار از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی از شیوه فرهنگی بهره جست و هرگز به سیاست استقلال نداد. به بیان دیگر، در رأس اقدامات آن حضرت، اقدامات فرهنگی و محتوایی قرار داشت و به تعبیر امروزی آن حضرت فرهنگ‏گرا بود. براساس این نظریه، پس از آن‏که فکر، اندیشه و باور انسان تغییر کرد، رفتار و کردار او نیز تغییر خواهد کرد؛ لذا تغییر در محتوای باطنی انسان‏ها عاملی سرنوشت‏ساز به‏شمار می‏آید. حتی وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله تشکیل حکومت داد، باز هم به فکر و فرهنگ، اولویت و اوّلیت می‏داد.(5) طبق این الگو، تشکیلات و سازمان حکومت براساس بیعت و مشارکت همگانی و تأییدات الهی شکل گرفت و از استبداد و خودرأیی خبری نبود و مشاورت در امور جای آن‏را گرفت. آیاتی چون « و شاورهم فی الأمر»(6) و «و أمرهم شوری بینهم»(7) زمینه‏ساز مشارکت همگانی بود. می‏توان گفت که تأمین سعادت مردم ، تأمین رفاه ، امنیت و استقلال از اهداف دولت اسلامی به‏شمار می‏رود.
بر این اساس، شاید بتوان گفت مهم‏ترین آسیب در حکومت اسلامی از دیدگاه سیره نبوی همانا نگاه استقلالی و ابزار - محور به سیاست است. سیاست نبوی ، اخلاق - محور و مبتنی بر سعادت بود. در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبرصلی الله علیه وآله در پیشرفت اسلام و جذب دل‏ها تصریح شده است:
فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر؛ ای رسول ما، به خاطر لطف و رحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته‏ای و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می‏شدند، پس آنها را ببخش، و برای آنها طلب آمرزش کن و در کارها با آنها مشورت فرما.
از این آیه استفاده می‏شود که: 1 . نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، بنابراین کسانی که نرمش ندارند، از این موهبت الهی محرومند؛ 2. افراد سنگدل و سخت‏گیر نمی‏توانند مردم‏داری کنند و به جذب نیروهای انسانی بپردازند؛ 3. رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است؛ 4. باید دست شکست‏خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت و جذب کرد (با توجه به این‏که شأن نزول آیه مذکور در مورد ندامت فراریان مسلمان در جنگ احد است)؛ 5 . مشورت با مردم از خصلت‏های نیک و پیونددهنده است که موجب انسجام می‏گردد.
پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه وآله علاوه بر این‏که ارزش‏های اخلاقی را بسیار ارج می‏نهاد ، خود مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش‏های والای انسانی بود. او در همه ابعاد زندگی با چهره‏ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می‏کرد؛ برای نمونه در سال نهم هجرت هنگامی که قبیله سرکش «طی» در اثر حمله قهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند ، «عدی بن حاتم»، از سرشناسان این قبیله، به شام گریخت، ولی خواهرش «سفانه»، به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و در خانه‏ای نزدیک مسجد جای دادند. روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله از آن اسیران دیدن کرد. سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: ای محمد! پدرم (حاتم طائی) از دنیا رفت و نگهبان و سرپرستم (عدی) ناپدید شد و فرار کرد؛ اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن و شماتت و بدگویی قبیله‏های عرب‏ها را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد می‏ساخت، از همسایگان نگهبانی می‏نمود، به مردم غذا می‏رسانید، آشکارا سلام می‏کرد و در حوادث تلخ روزگار مردم را یاری می‏نمود. پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله به سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقاً، لو کان أبوک مسلماً لترحمنا علیه؛ ای دختر! این ویژگی‏هایی که برشمردی، از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار می‏دادیم». آنگاه پیامبرصلی الله علیه وآله امر فرمود: «خلوا عنها فإن أباها کان یحب مکارم الاخلاق؛ این دختر را به پاس احترامی که پدرش به ارزش‏های اخلاقی می‏نمود، آزاد سازید.»
آسیب دیگری که حکومت اسلامی را تهدید می‏کند، عزل و نصب براساس روابط و در نظر نگرفتن شایستگی‏هاست. در سیاست نبوی، به‏کارگیری نیروها صرفاً براساس لیاقت و شایستگی بود و تقدم گرفتن بر دیگران بر غیر این اساس، نوعی خیانت به خدا تلقی می‏شد:
من تقدم علی المسلمین و هوی یری ان فیهم من هو افضل منه فقد خان‏اللَّه و رسوله والمسلمین(8)؛ کسی که بر مسلمانان پیشی گیرد، در حالی که می‏داند در میان آنها کسی افضل و بهتر از او وجود دارد، چنین کسی به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است.
نبی گرامی‏ صلی الله علیه وآله از هرگونه رفتاری که بوی تفرعن و خوی تکبّر از آن استشمام می‏شد، بیزار بود و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و سلطنت داشت متنفر بود و پرهیز می‏کرد؛ چنان‏که حضرت صادق‏علیه السلام فرمود: «کان یکره أن یتشبه بالملوک(9)؛ (پیامبر) بد می‏دانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». او اجازه نمی‏داد که کسی او را با پای پیاده همراهی کند در حالی که خود سواره بود، مگر این‏که حضرت آن فرد را همراه خود سوار می‏کرد و اگر نمی‏پذیرفت، می‏فرمود: شما جلو برو و در فلان مکان منتظر باش و اگر کاری داری در آن‏جا یکدیگر را ملاقات می‏کنیم، زیرا جز این را استخفاف انسان‏ها می‏دانست. این سلاطین و ملأ و اشراف و مترفان هستند که برای کسب اعتبار نیاز به جلوه‏های دروغین رفتاری دارند و برای بزرگ داشتن خود حقیر خویش نیازمند خفیف ساختن دیگرانند، نه رسولی که «اکرم» انسان‏هاست و نه آن‏که از «کرامت» ذاتی خود (به سبب «فسق») تهی نشده است. مردی خواست تا بر دست رسول خدا صلی الله علیه وآله بوسه زند پیامبر دست خود را کشید و فرمود: « این کاری است که عجم‏ها با پادشاهان خود می‏کنند و من شاه نیستم، من مردی از خودتان هستم». مردم در حکومت نبوی، محوریت داشتند.
رفاه‏طلبی، که در عناوین بعد از آن سخن خواهد رفت، منشأ محافظه‏کاری - به‏عنوان دیگر آسیب حکومت دینی - است. طبقه مرفه به حفظ وضع موجود علاقه‏مند و عامل و محرک محافظه‏کاری یا واپسگرایی در ساختار اجتماعی است. ترک هر روش و راه و رسم پذیرفته شده زندگی با مخالفت این طبقه روبه‏رو می‏شود. آنان با عبارت‏پردازی‏های مبالغه‏آمیز هر نوآوری و تغییر را موجب ایجاد آشوب در جامعه، واژگونی اخلاق و بر هم زدن نظم طبیعت معرفی می‏کنند. اعمال طبقه مرفه، طبقات پایین‏تر جامعه را به محافظه‏کاری می‏کشاند؛ زیرا امکانات مصرف و زیستن را بر آنها تنگ می‏کند تا توانایی پذیرش راه و روش جدید را نداشته باشند. به این ترتیب، طبقه مرفه، از سه طریق برای جلوگیری از توسعه فرهنگی بهره می‏برد: ایستایی کامل خود طبقه، از راه الگوی سرمشقی ضایع کردن تظاهری (رقابت منزلتی) و محافظه‏کاری، و به‏طور غیرمستقیم از طریق نظام توزیع نابرابر ثروت و معاش که تکیه‏گاه این نهاد است.(10) سخنان ابوسفیان بعد از پیروزی در جنگ اُحد مبنی بر این‏که هبل دوباره مقام خود را یافت و ارجمند شد و آنها عُزّی دارند، نوعی تبلیغ سنت‏ها و رسوم پیشین بود که برای مقابله با اندیشه جدید و با هدف واپسگرایی صورت می‏گرفت.
ثروت و دارایی‏های مادی، امنیت اشراف را در پی دارد و از دست دادن یا به خطر افتادن آن سبب احساس ناامنی و بی‏تابی می‏شود. واکنش یهودیان بنی‏نضیر به قطع درختان خرما به‏دست مسلمانان، از این نوع است. سخنان و اظهارنظرهای یاران پیامبرصلی الله علیه وآله درباره بنی‏نضیر هنگام ترک مدینه و اندوه منافقان، نشان‏دهنده تأثیر زیاد آنها بر اهالی آن‏جاست. اشراف، معمولاً در شرایط سخت به تضعیف روحیه توده مردم، یادآوری گذشته و ایجاد رعب و وحشت می‏پردازند. اشراف از پیمان‏نامه‏ها و صلح‏نامه‏ها برای اعمال قدرت بهره می‏برند؛ و معمولاً مواد آنها براساس تأمین منافع و اهداف اشراف و کسب اعتبار بیشتر آنان تنظیم می‏شود. در پیمان صلح حدیبیه که براساس ارزش‏های موردنظر قریش تنظیم شده بود، این امر کاملاً مشهود است، به‏طوری که یاران پیامبر صلی الله علیه وآله به مواد صلح‏نامه اعتراض کردند. مفاد پیمان‏نامه از این قرار است:
باسمک اللّهم، این پیمان صلحی است که محمد پسر عبداللَّه و سهیل بن عمرو بسته‏اند و صلح کردند که جنگ تا ده سال متوقف باشد، در آن مدت مردم در امان باشند و مزاحم یکدیگر نشوند، به یکدیگر خیانت نکنند، سرقت و غارتی انجام ندهند و کاری به یکدیگر نداشته باشند. هرکس که بخواهد به دین محمد صلی الله علیه وآله یا به آیین و پیمان قریش درآید، آزاد باشد. هر فردی از قریش که بدون اجازه ولی خود پیش محمد بیاید [ایشان باید] او را برگرداند [ولی‏] اگر کسی از یاران محمد به قریش پناهنده شود، [آنها] او را برنگردانند. محمد امسال برگردد و سال آینده همراه یاران خود بازگردد و فقط سه روز اقامت کند و هیچ اسلحه‏ای، جز همان مقدار که برای مسافر ضروری است همراه نیاورد و شمشیرها باید در غلاف باشد.
در این صلح‏نامه، جایگزین کردن عبارت «باسمک اللّهم» به جای «بسم اللَّه الرحمن الرَّحیم» نوعی واپسگرایی است که سهیل بر آن اصرار می‏ورزد و پیامبر صلی الله علیه وآله به‏دلیل منافات نداشتن آن با آموزه‏های اسلامی می‏پذیرد و قرآن کریم، عمل رسول خدا صلی الله علیه وآله را تأیید می‏کند. بندهای پایانی صلح‏نامه «محمد امسال برگردد و سال آینده همراه یاران خود بازگردد و فقط سه روز اقامت کند و هیچ اسلحه‏ای، جز همان مقدار که برای مسافر ضروری است، همراه نیاورد و شمشیرها باید در غلاف باشد»، بیانگر بهره‏گیری قریش از موقعیت خویش به سبب وجود کعبه و وضع قوانین در جهت کسب منافع و به‏دست آوردن اعتبار و احترام بیشتر است.
عمروعاص بعد از مشورت با نجاشی، پادشاه حبشه، که نسبت به او و سایر اشراف قریش، منزلت بالاتری داشت، به اسلام گروید. ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب درباره علت اسلام نیاوردن خود گفت: «چه کنم که من در میان مردمی به ظاهر خردمند و بلند اندیشه زندگی می‏کرده و می‏دیدم مردم گرانمایه در پناه عقل و اندیشه خود زندگی می‏کنند و به هر راهی که می‏رفتند، می‏رفتم و چون اشخاص شریف و سالخورده از محمد کناره‏گیری کردند و خدایان خود را یاری دادند و به خاطر دین پدران خود خشم گرفتند، ما هم از ایشان پیروی کردیم». در این سخنان، ایستایی طبقه اشراف و محافظه‏کاری آنها در برخورد با دین محمد صلی الله علیه وآله و نیز پیروی کورکورانه سایر اعضا از روش اشراف طبقه بالاتر و مسن‏تر به وضوح دیده می‏شود.
برخی اقدامات رسول خدا صلی الله علیه وآله برای مقابله با محافظه‏کاری را می‏توان به شرح زیر برشمرد:
1. نفی سنن جاهلی و تنظیم قوانین بر مبنای برابری. حضرت محمدصلی الله علیه وآله در آخرین حج خود دغدغه‏هایشان را بیان کردند. ایشان با هوشمندی تمام، راه‏های نفوذ روحیه اشرافی و راهکارهای مورد توجه اشراف برای واپسگرایی و بازگشت به گذشته را شناسایی و گوشزد کردند و به مقابله با آن پرداختند. پیامبر اکرم تأکید می‏کنند که جان و مال مسلمانان محترم و رباهای جاهلیت ملغا است. پیامبر با معرفی کتاب اللَّه به‏عنوان مرجع، از بازگشت به سنن جاهلی جلوگیری می‏کند و با بیان حقوق زنان، آنان را از منزلت نیابتی و بردگی ترقی می‏دهند و با طرح برادری مؤمنان و این‏که همه از نسل آدم و از خاک‏اند و گرامی‏ترین شخص نزد خدا با تقواترین است، ارزش‏های منزلتی موردنظر اشراف، مانند شرافت خانوادگی، ثروت و توانمندی مالی را بی‏اساس می‏دانند.
2. از بین بردن بت‏ها، مسجد ضرار و کسانی که دعوت به محافظه‏کاری می‏کردند.
3. دادن مال و منصب به اشراف تازه مسلمانی که پیروانی داشتند. بعد از اسلام آوردن ابوسفیان بن حرب، پیامبر فرمودند: هرکس وارد خانه ابوسفیان شود یا در خانه خود بماند در امان خواهد بود. آن حضرت به نمایندگان هوازن فرمودند: مالک بن عوف، سرور آنها، اگر مسلمان شود زن و اموالش را به او پس خواهد داد و صد شتر هم به او خواهد بخشید.
4. به مخاطره انداختن دارایی‏های اشرافی که به مقابله با مسلمانان می‏پرداختند؛ زمانی که یهود بنی‏نضیر در حصارهای خود بودند، پیامبر اسلام به دو نفر از یاران خود دستور دادند تا نخل‏های بنی‏نضیر را قطع کنند.
بی‏تفاوتی و سکوت مردم در مقابل اعمال حاکمان، از دیگر آسیب‏های حکومت اسلامی از دیدگاه سیره نبوی است. در نظام اسلامی، برای آحاد امت، حقی به‏ عنوان «نصیحت ائمه» وجود دارد، و همه براساس این حق می‏توانند آرا و نظرهای خیرخواهانه خود را در مورد رهبران جامعه مطرح سازند و حتی می‏توانند او را مورد سؤال قرار دهند. مسئولیت حاکم اسلامی در برابر مردم، از بارزترین مشخصه‏های حکومت اسلامی است. نصیحت ائمه مسلمانان هم حق برای مردم ایجاد می‏کند و هم تکلیف؛ هم در حوزه انتقاد به حکام و هم در حوزه کنترل قدرت سیاسی. نصیحت ائمه مسلمانان، عاملی مهم در راستای نفی استبداد سیاسی تلقی می‏شود؛ زیرا حکمران هم در مقابل مردم و هم در مقابل خداوند مسئول است.(11)
امام صادق ‏علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله در منی برای مردم سخنرانی کرد و فرمود:
خدا خرم و شادان کند بنده‏ای را که سخنم را بشنود و در گوش گیرد و به کسانی که نشنیده‏اند برساند،... سه چیز است که دل هیچ مسلمانی با آن خیانت نکند: خالص نمودن عمل برای خدا ، خیرخواهی پیشوایان مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمانان.(12)
ادامه دارد ...

پي نوشت ها:

1) پژوهشگر حوزوی و استادیار علوم سیاسی در دانشگاه مفید.
2) می‏توان آن‏را معادل town - state دانست، تا با دولت - شهر یونان، یعنی city - state اشتباه نشود.
3) Empire - state.
4) ابوالاعلی مودودی، خلافیت و ملوکیت، ترجمه خلیل احمد حامدی (پاوه: انتشارات بیات، 1405 ق) ص 187 - 209.
5) نجف لک‏زایی، «پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله و شیوه گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی (به‏سوی یک نظریه توسعه)، تاریخ اسلام، ش 1 (بهار 1379، ص 7.
6) آل‏عمران (3) آیه 159.
7) شوری (42)آیه 38.
8) عبدالحسین امینی، الغدیر، ج 8، ص 291.
9) محمد بن محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 6، ص 272.
10) ر . ک: فاطمه اروجلو، «حضرت محمدصلی الله علیه وآله و رویارویی با اشرافی‏گری»، تاریخ اسلام، ش 22 (تابستان 1384).
11) ر . ک: محمد سروش محلاتی، «نصیحت ائمه مسلمین»، مجله حکومت اسلامی، ش 1.
12) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 149 (عن ابی عبدالله‏علیه السلام: قال خطب رسول‏اللَّه‏صلی الله علیه وآله یوم منی فقال: نصراللَّه عبدا سمع مقالتی فوعاهاو بلغها من لم یسمعها... ثلاث لا یغل علیهن قلب عبد مسلم: اخلاص العمل للَّه والنصیحة لائمة المسلمین واللزوم لجماعتهم).

منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 35




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.