![راز گنج هاي گمشده راز گنج هاي گمشده](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/6d869cc2-8965-4f98-a1b7-ba915351d2c5.jpg)
راز گنج هاي گمشده
نويسنده: محمدرضا حميدي نژاد
ثروت هاي بزرگ پادشاهان و راز ناپديد شدن اين گنجينه ها هميشه يکي از موضوعات جذاب تاريخ بوده اند. محققان، باستان شناسان و حتي ماجراجوهاي زيادي به خاطر کشف اين گنج هاي افسانه اي به مکان هاي ناشناخته قدم گذاشته اند اما با وجود جست و جوهاي زياد، هيچ اثري از آنها ديده نشده است؛ طوري که انگار داستان وجود اين گنج ها فقط يک افسانه بوده که در گذر زمان به فراموشي سپرده شده اما واقعيت اين است که در فهرست بزرگ ترين گنج هاي گمشده دنيا، اسم چهار گنجينه بزرگ به چشم مي خورند که اسناد زيادي مبني بر وجود آنها در دست است و مشکل تنها مکان هاي ناشناخته اي هستند که در آن پنهان شده اند؛ مکان هايي که هنوز کشف نشده اند.
اتاق آمبر يکي از با ارزش ترين کارهاي هنري پروسي- روسي بود که در ابتدا براي شاه فردريش اول، پادشاه پروس ساخته شد و بعدها در سال 1716 به سزار معروف روس يعني پترکبير، رسيد. اين اتاق شگفت انگيز در کاخ کاترين در نزديکي سن پترزبورگ امروزي قرار داشت و ارزشي که براي اين اتاق تعيين کرده بودند، مبلغي در حدود 142 ميليون دلار بود. وقتي در جنگ جهاني دوم، هيتلر تصميم گرفت ماشين هاي جنگي نازي ها را به سمت روسيه بچرخاند، محافظان و نگهدارندگان اتاق آمبر نگران و دستپاچه شدند چون با توجه به پيشروي سريع نازي ها در خاک روسيه و جبهه شرق، محافظان گنجينه اتاق آمبر وقت بسيار محدودي براي جا به جايي آن داشتند. آنها در مرحله اول سعي کردند کل اين اتاق را جا به جا کرده و به قسمت هايي از کشور روسيه ببرند که احتمال رسيدن هيتلر به آن مناطق کمتر بود تا گنجينه از دستبرد نازي ها در امان بماند اما اين ايده درست از آب درنيامد چرا که ديوارهاي اتاق آمبر شروع به ريزش کردند و انتقال غيرممکن شد. بعد از اينکه آنها از جا به جايي اتاق آمبر به مکاني امن تر نااميد شدند، سعي کردند نماي ظاهري اتاق را تغيير بدهند. درنتيجه تصميم گرفتند ديوارهاي اتاق و کاشي هاي کف آن و قسمت هاي طلاکاري شده را با کاغذ ديواري بپوشانند تا اين اتاق هم مثل بقيه اتاق هاي معمولي قلعه به نظر برسد. بالاخره نازي ها در اکتبر 1941 به سن پترزبورگ رسيدند و با جست و جوي زياد به اتاق آمبر دست پيدا کردند . نازي ها بعد از دست يافتن به اتاق آمبر در قلعه کولينگزبرگ، در سال هاي باقيمانده از جنگ آن را به نمايش گذاشتند. هر چند در آوريل سال 1945، کنترل شهر و در نتيجه قلعه کولينگزبرگ دوباره به دست روس ها افتاد اما گنجينه افسانه اي اتاق آمبر در هيچ جايي پيدا نشد. در حقيقت اتاق آمبر از اين تاريخ به بعد هرگز ديده نشد. بعد از مفقود شدن اين گنج افسانه اي، سؤال هاي زيادي درباره سرنوشت آن مطرح شد که جواب هيچ کدام از آنها تا به امروز روشن نشده است. براساس يکي از فرضيه ها درباره اين گنجينه گمشده، خود ارتش روسيه عامل ناپديد شدن آن عنوان شده است. به عبارتي ارتش روس در دوران محاصره اين شهر و زماني که از زمين و آسمان روي سر آلماني ها بمب مي ريخت به طور سهوي گنجينه را از بين برده است.
اما يکي از فرضيه هاي ديگر اين است که با توجه به اينکه نازي ها وقت زيادي براي جا به جايي گنجينه داشتند، شروع کردند به حفر تونل هاي زيرزميني تا گنجينه را به آلمان ببرند. البته حفر تونل و انتقال ارتش و ادوات جنگي از استراتژي هاي مهم جنگي در زمان جنگ جهاني دوم بوده و اين فرضيه هم براساس همين موضوع بيان شده است. احتمالي هم که براي سرنوشت گنجينه آمبر در اين فرضيه متصور مي شود اين است که با بمباران ارتش روسيه، قسمت هايي از تونل فرو ريخته و گنجينه در اين تونل هاي زيرزميني مدفون شده است. فرضيه ديگري هم وجود دارد که براساس آن افسران نازي در زمان محاصره شهر به دست روس ها به تعداد محدودي از سربازان خود دستور داده اند يک پناهگاه زيرزميني حفر کرده و گنجينه را در آنجا پنهان کنند اما چون اميدي به حفظ شهر و شکستن محاصره نداشته اند، به احتمال زياد گنجينه را نابود کرده اند تا به دست ارتش روسيه هم نرسد و آنها از اين ثروت عظيم عليه نازي ها در جنگ استفاده نکنند. در هر حال با وجود کاوش هاي زيادي که براي يافتن گنج و حتي سرنوشت آن پس از جنگ انجام شد، نتيجه اي به دست نيامده و هنوز کسي نمي داند که آيا گنج توسط نازي ها به آلمان برده شده يا اينکه زير خروارها خاک مدفون شده است. البته براي افرادي که علاقه مند بودند گنجينه اتاق آمبر و عظمت آن را از نزديک ببينند اين اتاق مجدداً در کاخ کاترين به طور نمادين بازسازي شده است.
حرف هاي زيادي درباره ريش سياه شنيده مي شد مثل اينکه او بسيار خشمگين، بي رحم و فرصت طلب است و براي رسيدن به هدفش به هيچ موجود زنده اي رحم نمي کند. اسم اين دزد دريايي در درياي آتلانتيک، سواحل آمريکاي جنوبي و شمالي، باهاما و کاروليناي شمالي وحشت بر اندام همه مي انداخت اما سرانجام در نوامبر سال 1718 رابرت ماينرد، کاپيتان يکي از کشتي هاي جنگي بريتانيا توانست او را به دام بيندازد. رابرت ماينرد بعد از دستگير کردن ريش سياه، سر اين دزد دريايي را از تنش جدا کرد و براي اعلام پيروزي و همچنين عبرت سايرين، سر او را روي دکل کشتي اش آويزان کرد. اما سرنوشت طلاهاي بي شمار و گنجينه عظيمي که او براي خود در طي سال ها دزدي از کشتي ها ديگر جمع کرده بود چه شد؟ تا به امروز فقط همين قدر مشخص شده که محل و يا محل هايي که ريش سياه گنج هاي خود را مخفي مي کرد با مرگش براي هميشه از بين رفته است؛ با اين حال جويندگان طلا هيچ وقت از تلاش براي يافتن گنجينه هاي او دست برنداشتند زيرا گنجينه هاي او جزو بزرگ ترين گنجينه هاي طلا در طول تاريخ به شمار مي آيند. البته جزاير کارابين و غارهاي جزاير سايمون جزو محل هايي هستند که خيلي ها احتمال مي دهند گنج افسانه اي ريش سياه در آنها مخفي شده باشد؛ با اين حال جست و جو در اين مکان ها هم بي نتيجه بوده است.
/ع
گنجينه اتاق آمبر
اتاق آمبر يکي از با ارزش ترين کارهاي هنري پروسي- روسي بود که در ابتدا براي شاه فردريش اول، پادشاه پروس ساخته شد و بعدها در سال 1716 به سزار معروف روس يعني پترکبير، رسيد. اين اتاق شگفت انگيز در کاخ کاترين در نزديکي سن پترزبورگ امروزي قرار داشت و ارزشي که براي اين اتاق تعيين کرده بودند، مبلغي در حدود 142 ميليون دلار بود. وقتي در جنگ جهاني دوم، هيتلر تصميم گرفت ماشين هاي جنگي نازي ها را به سمت روسيه بچرخاند، محافظان و نگهدارندگان اتاق آمبر نگران و دستپاچه شدند چون با توجه به پيشروي سريع نازي ها در خاک روسيه و جبهه شرق، محافظان گنجينه اتاق آمبر وقت بسيار محدودي براي جا به جايي آن داشتند. آنها در مرحله اول سعي کردند کل اين اتاق را جا به جا کرده و به قسمت هايي از کشور روسيه ببرند که احتمال رسيدن هيتلر به آن مناطق کمتر بود تا گنجينه از دستبرد نازي ها در امان بماند اما اين ايده درست از آب درنيامد چرا که ديوارهاي اتاق آمبر شروع به ريزش کردند و انتقال غيرممکن شد. بعد از اينکه آنها از جا به جايي اتاق آمبر به مکاني امن تر نااميد شدند، سعي کردند نماي ظاهري اتاق را تغيير بدهند. درنتيجه تصميم گرفتند ديوارهاي اتاق و کاشي هاي کف آن و قسمت هاي طلاکاري شده را با کاغذ ديواري بپوشانند تا اين اتاق هم مثل بقيه اتاق هاي معمولي قلعه به نظر برسد. بالاخره نازي ها در اکتبر 1941 به سن پترزبورگ رسيدند و با جست و جوي زياد به اتاق آمبر دست پيدا کردند . نازي ها بعد از دست يافتن به اتاق آمبر در قلعه کولينگزبرگ، در سال هاي باقيمانده از جنگ آن را به نمايش گذاشتند. هر چند در آوريل سال 1945، کنترل شهر و در نتيجه قلعه کولينگزبرگ دوباره به دست روس ها افتاد اما گنجينه افسانه اي اتاق آمبر در هيچ جايي پيدا نشد. در حقيقت اتاق آمبر از اين تاريخ به بعد هرگز ديده نشد. بعد از مفقود شدن اين گنج افسانه اي، سؤال هاي زيادي درباره سرنوشت آن مطرح شد که جواب هيچ کدام از آنها تا به امروز روشن نشده است. براساس يکي از فرضيه ها درباره اين گنجينه گمشده، خود ارتش روسيه عامل ناپديد شدن آن عنوان شده است. به عبارتي ارتش روس در دوران محاصره اين شهر و زماني که از زمين و آسمان روي سر آلماني ها بمب مي ريخت به طور سهوي گنجينه را از بين برده است.
اما يکي از فرضيه هاي ديگر اين است که با توجه به اينکه نازي ها وقت زيادي براي جا به جايي گنجينه داشتند، شروع کردند به حفر تونل هاي زيرزميني تا گنجينه را به آلمان ببرند. البته حفر تونل و انتقال ارتش و ادوات جنگي از استراتژي هاي مهم جنگي در زمان جنگ جهاني دوم بوده و اين فرضيه هم براساس همين موضوع بيان شده است. احتمالي هم که براي سرنوشت گنجينه آمبر در اين فرضيه متصور مي شود اين است که با بمباران ارتش روسيه، قسمت هايي از تونل فرو ريخته و گنجينه در اين تونل هاي زيرزميني مدفون شده است. فرضيه ديگري هم وجود دارد که براساس آن افسران نازي در زمان محاصره شهر به دست روس ها به تعداد محدودي از سربازان خود دستور داده اند يک پناهگاه زيرزميني حفر کرده و گنجينه را در آنجا پنهان کنند اما چون اميدي به حفظ شهر و شکستن محاصره نداشته اند، به احتمال زياد گنجينه را نابود کرده اند تا به دست ارتش روسيه هم نرسد و آنها از اين ثروت عظيم عليه نازي ها در جنگ استفاده نکنند. در هر حال با وجود کاوش هاي زيادي که براي يافتن گنج و حتي سرنوشت آن پس از جنگ انجام شد، نتيجه اي به دست نيامده و هنوز کسي نمي داند که آيا گنج توسط نازي ها به آلمان برده شده يا اينکه زير خروارها خاک مدفون شده است. البته براي افرادي که علاقه مند بودند گنجينه اتاق آمبر و عظمت آن را از نزديک ببينند اين اتاق مجدداً در کاخ کاترين به طور نمادين بازسازي شده است.
گنجينه ريش سياه
حرف هاي زيادي درباره ريش سياه شنيده مي شد مثل اينکه او بسيار خشمگين، بي رحم و فرصت طلب است و براي رسيدن به هدفش به هيچ موجود زنده اي رحم نمي کند. اسم اين دزد دريايي در درياي آتلانتيک، سواحل آمريکاي جنوبي و شمالي، باهاما و کاروليناي شمالي وحشت بر اندام همه مي انداخت اما سرانجام در نوامبر سال 1718 رابرت ماينرد، کاپيتان يکي از کشتي هاي جنگي بريتانيا توانست او را به دام بيندازد. رابرت ماينرد بعد از دستگير کردن ريش سياه، سر اين دزد دريايي را از تنش جدا کرد و براي اعلام پيروزي و همچنين عبرت سايرين، سر او را روي دکل کشتي اش آويزان کرد. اما سرنوشت طلاهاي بي شمار و گنجينه عظيمي که او براي خود در طي سال ها دزدي از کشتي ها ديگر جمع کرده بود چه شد؟ تا به امروز فقط همين قدر مشخص شده که محل و يا محل هايي که ريش سياه گنج هاي خود را مخفي مي کرد با مرگش براي هميشه از بين رفته است؛ با اين حال جويندگان طلا هيچ وقت از تلاش براي يافتن گنجينه هاي او دست برنداشتند زيرا گنجينه هاي او جزو بزرگ ترين گنجينه هاي طلا در طول تاريخ به شمار مي آيند. البته جزاير کارابين و غارهاي جزاير سايمون جزو محل هايي هستند که خيلي ها احتمال مي دهند گنج افسانه اي ريش سياه در آنها مخفي شده باشد؛ با اين حال جست و جو در اين مکان ها هم بي نتيجه بوده است.
گنج هاي ليما
گنجينه گمشده فرعون
/ع