تکنيک هاي کنترل خشم
*همسري عصبي دارم. خيلي بينمان دعوا مي شود و کلاً جرأت نمي کنم زياد نزديکش شوم؛ مگر اين که حالش رو به راه باشد....چه تدبيري کنم؟
عصبانيت يکي از واکنش هاي هيجاني طبيعي انسان است و اگر بيان نشود يا خروجي نيابد، کم کم در انسان رسوب مي کند و تبديل به چيزي خطرناک مي شود به نام خشم. خشم، عصبانيت جمع شده درون ماست، به طوري که ديگر الان نمي دانيم اصل ماجرا چه بوده و فقط شاکي هستيم؛ آن هم از همه کس و همه چيز و ممکن است با کوچکترين اتفاق از کوره در برويم و صاعقه وار سر مردم خالي بشويم.
*يکي از مکانيسم هايي که با آن مي توان بقيه را کنترل کرد، اين است که خود را فردي خشمگين نشان دهيم و غير مستقيم به بقيه بفهمانيم که زياد سربه سر من نگذاريد ، و گر نه منفجر مي شوم! اين همان چيزي ست که دارد زندگي تو را تهديد مي کند، زيرا همسر شما با اين مکانيسم به شکلي ناخودآگاه براي خودش زمان مي خرد تا سر اصل مسائل مورد اختلاف با شما گفت و گو نکند. اولين توصيه جدي من به هر کسي که خشم زيادي را تحمل مي کند، اين است که را ه هاي مديريت خشم را دريابد، مثلاً:
1- وقتي چيزي دارد شما را عصباني مي کند، همان موقع واکنش مناسب را نشان دهيد تا ديگر چيزي براي انباشته شدن باقي نماند.
2- لطفاً اداي آدم هاي متفکر و ساکت را در نياوريد، وقتي اين طوري نيستيد.
3- اگر خودتان را مي شناسيد يا هميشه با بروز بعضي حرف ها و اشارات بين شما و همسرتان در حين مشاجره، مطمئن ايد که کار به دعوا و حتي برخورد فيزيکي مي انجامد، محل را ترک کنيد. درست مثل قايق سواري که مي داند بعضي مسيرهاي رودخانه کوهستاني خطرناک است و منتهي به آبشار مي شود و سريع بايد خودش را به کناره هاي رود برساند و گرنه سقوط خواهد کرد.
هر زن و شوهري علائم هشداري خودشان را دارند؛ مثلاً ساناز و امير هر وقت بحث شان حين دعوا به يادآوري کارهاي سابق امير کشيده مي شود، ديگر نمي توانند بحث را کنترل کنند و کار به گلدان و ظروف و ظروف شکستن مي انجامد...يا ليلا و سعيد هر وقت بحث به اينجا کشيده مي شود که باباي ليلا حمايت مالي لازم از او را نکرده، حسابي اوضاع شان بحراني مي شود ... من اسم اين علائم را آلارم هاي هشدار آبشار مي نامم. گوش هايتان را تيز کنيد تا آسيب نبينيد.
4- شل سيلورستاين در قالب يک طنز بين دو زن و شوهر مي گويد: «بلاخره راه حل مشکل بين خودمان را فهميدم؛ از اين به بعد هر چه من مي گويم، تو بگو چشم تا من همسر خوبي شوم».
به نظر مي رسد عليرغم خنده دار بودن اين موضوع، بسياري از افراد عصبي تنها راه حلي که به ذهنشان مي رسد، همين اطاعت طرف مقابل است! من قوياً تأکيد مي کنم تنها زوج هايي در مديريت مشاجره موفق اند که بلدند کجا عقب نشيني کنند و به نفع همسرشان امتياز بدهند و گر نه سر موضع خود (درست يا غلط) ايستادن که احتياج به بلوغ و آگاهي برتري ندارد! موقع دعوا، به جاي تحليل احساسي، دقت کنيد. اگر تاريخ تولد همسرتان يادتان رفته و همسرتان شما را به باد انتقاد گرفته، با دقت گوش کنيد و بهش بگوييد چقدر متأسف ايد. مطمئنش کنيد که اين اتفاق غير عمدي بوده و حاضر به جبران ايد. اجازه دهيد خودش را تخليه کند تا چيزي درونش انباشته نشود؛ البته پر واضح است که يک روز تحمل چنين اتمسفري، کار آساني نخواهد بود...
ريچارد براتيگان به قدري زيبا شعر مي گويد که روح ما به وجد مي آيد. توصيه مي کنم اين شعرها را با صداي خودتان براي عزيزتان بخوانيد تا زيبايي کلمات با افسون احساس شما در آميزد و اعجازي رخ دهد و فرشتگان باور بياورند به معجزه بودن عشق، انسان و آدميان...
به قطعاتي از اين کلمات سحر آميز توجه کنيد
واي بر تو آن قدر زيبايي که باران
مي گيرد
آه مارشا
دوست دارم زيبايي بلند و بلوندت را در دبيرستان درس دهند
تا بچه ها بياموزندکه
خداوند موسيقي زير پوست
مي زيد
اين شعري ديگر از ريچارد براتيگان است
دوستانم نگران اند و از
نگراني هايشان با من مي گويند
از پايان جهان حرف مي زنند
از تيرگي و مصيبت
من هميشه با آرامش گوش
مي دهم و به بعد
مي گويم
نه، به پايان نمي رسد. اين فقط
يک آغاز است
چنان که اين کتاب يک آغاز است
لطفاً اين کتاب را بکاريد/ ريچارد براتيگان/ ترجمه مهدي سويد و ليلا صمدي / ناشر فرهنگ صبا
/ج