ابراز دوستی
نویسنده : جواد محدثي
رابطههايي كه بر پايه دوستداشتن و محبت است، استوارتر و ديرپاتر است. اهرم نيرومند عشق و محبت نيز، در بسياري از زمينههاي اجتماعي و ارتباطات انساني، كارسازتر از عوامل ديگر است. از اينرو، ريشهيابي عوامل تقويتكننده دوستي، ريشهكني عوامل سستكننده علاقهها و استفاده از عوامل محبتآفرين، در بهبود مسايل معاشرت مهم است.
اگر عقل و انديشه، در زندگي نقش «چراغ راهنما» دارد كه روشني ميبخشد و راه را نشان ميدهد، عشق و محبت قلبي نيز نقش «موتور محرك» را دارد كه پيشبرنده است و حركتآفرين و زبان دل، قويتر از زبان عقل است و گاهي هم كه محبت و عشق، فرمان ميدهد، عقل از پاي ميماند و مطيع ميگردد.
به همان اندازه كه دوستداشتن و عشقورزيدن، در انسانِ دوستدار، كشش و اميد و دلگرمي ايجاد ميكند، او را به همرنگي و همساني با محبوب و اطاعت از معشوق ميكشاند و عاشق را به فداكاري، گذشت و ايثار در راه محبوب ميكشاند، گاهي هم حقايق را بر انسان پوشيده ميسازد و عيبها را كتمان ميكند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل مينمايد و زشت را زيبا جلوه ميدهد و اين، از عوارض سوء «افراط در محبت» است.
به تعبير حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «حُبُّ الشّئِ يُعْمي و يُصِمُّ»1، علاقه به چيزي انسان را كور و كر ميكند.
و به فرموده حضرت امير(علیه السّلام): «مَنْ عَشِقَ شيئا اَعْشي بَصَرَهُ وَ اَعْمي قَلْبَهُ ...»2 كسي كه به چيزي عاشق و شيفته شود، اين محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابينا ميسازد، پس او با چشمي ناسالم مينگرد و با گوشي ناشنوا ميشنود و خواستهها و تمنيات، عقل او را از هم ميگسلد و دنيا، دلش را ميميراند ...
محبت، گاهي در داوري انسان نسبت به ديگران هم اثر ميگذارد و محبت را به داوري ناحق ميكشاند. علاقه، در نپذيرفتن نقد و انتقاد هم مؤثر است. اگر شما دوستدار كسي باشيد ، اغلب حاضر نيستيد در باره او انتقاد و عيبجويي بشنويد.
محبت، بعضي محبوبها را مغرور ميسازد. برخي ظرفيت آن را ندارند كه طرفِ محبت قرار بگيرند و گرفتار عُجب ميشوند. بعضي كودكان اگر محبت زيادي ببينند ، لوس و پرتوقع و دشوار و خودپسند ميگردند. به هر حال ، اينها عوارض نيك و بد محبت است كه نبايد از نظر دور بماند.
انسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت ديگران باشد. اگر آن دوستداران، محبت خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبّان علاقهمند ميشود و اين محبت دو جانبه، زندگيها را از صفا و صميميت بيشتري برخوردار ميسازد. ما اگر بدانيم كه خدا دوستمان دارد، ما هم خدا را بيشتر دوست خواهيم داشت. اگر بدانيم و بفهميم كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیه السّلام) به ما شيعيان عنايت و محبت دارند و اين علاقه را بارها نشان داده و اظهار كردهاند، محبت عترت در دل ما بيشتر خواهد شد. اينكه خداوند بارها در قرآن كريم، محبت خويش را ابراز كرده و در آياتي كه « اِنَّ اللّهَ يُحبَّ الذّين ...» دارد، ميفرمايد كه دوستدار پاكان، توبهكنندگان، پاكيجويان، نيكوكاران، متّقين، متوكلين، صابران، اهل قسط و عدل است. و در جايي از كساني ياد ميكند كه هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند (يُحبّهم و يُحبّونه)3 توجه به اين نكته، «حبّ خدا» را در دلها شعلهور ميسازد. وقتي ائمه معصومين(علیه السّلام) محبتهاي خويش را نسبت به هوادارانشان ابراز ميكنند، متقابلاً اين اظهار عشق، عشق ميآفريند. از حضرت علي(علیه السّلام) ميپرسند:
* اگر عقل و انديشه، در زندگي نقش «چراغ راهنما» دارد كه روشني ميبخشد
و راه را نشان ميدهد، عشق و محبت قلبي نيز نقش «موتور محرك» را دارد
كه پيشبرنده است و حركتآفرين و زبان دل، قويتر از زبان عقل است
و گاهي هم كه محبت و عشق، فرمان ميدهد، عقل از پاي ميماند و مطيع ميگردد.
* اگر كسي را دوست داريد، چه از دوستان و برادران ايماني، يا نسبت به فرزندان و همسر و ...
اين محبت را بر زبان آوريد و آن را ابراز كنيد، تا محبتها افزوده شود و دوستي ها تداوم و استمرار يابد.
يا علي! چگونهايد؟ ميفرمايد: دوستدار دوستانمان و دشمنِ دشمنانمان هستم: «اَصْبَحْتُ مُحِبّا لِمُحِبّنا و مُبْغِضا لِمَنْ يُبْغِضُنا».4 آيا اگر بدانيم كه مولاي متقيان به دوستانش علاقه دارد، نخواهيم كوشيد كه گوهر عشق او را در سينه داشته باشيم؟!
آنچه روابط دوستانه را نيرومندتر ميسازد، ابراز علاقه است. ممكن است شما به كسي علاقه و ارادت داشته باشيد، ولي به دليل تنبلي و بيحالي، يا خجالت و شرم يا به هر علت ديگر هرگز بر زبان نياوريد و به او نگوييد كه دوستش داريد، او از كجا پي به علاقهمندي شما ببرد و به شما علاقه پيدا كند؟ كليد جلب محبت او ، ابراز علاقه خودتان است. اين نكته در دستورالعملهاي اخلاقي آمده و حتي بابي براي آن گشوده شده است.5
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: « اذا اَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ »6 اگر به كسي علاقه و محبت داشتي، او را آگاه كن.
در روايت است كه مردي از مسجد گذر كرد، در حالي كه امام باقر(علیه السّلام) و امام صادق(علیه السّلام) نيز در مسجد نشسته بودند. يكي از اصحاب امام باقر(علیه السّلام) گفت: به خدا قسم من اين شخص را دوست ميدارم. امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا كه اين خبردادن ، هم مودّت و دوستي را پايدارتر ميكند، هم در ايجاد الفت، خوب است « اَلا فَأَعْلِمْه فَاِنَّهُ اَبْقي لِلْمَوَدَّةِ وَ خيرٌ في الأُلفة».7
از پيامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نيز روايت است كه فرمود:
« اِذا اَحَبَّ اَحدُكم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْيُعْلِمْهُ »8
* از پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نيز روايت است كه فرمود:
« اِذا اَحَبَّ اَحدُكم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْيُعْلِمْهُ»
هر يك از شما دوست يا برادر دينياش را دوست بدارد، پس به او اعلام كند.
* ابراز عشق و علاقه در محيط خانواده، ميان دو همسر، يا ميان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبديل ميكند. چه دوزخهاي سوزاني كه معلول كمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدين است و حسرت شنيدنِ «عزيزم، دلبندم، تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل كودكان ميماند و گرفتار عقده كمبود محبت ميشوند.
هر يك از شما دوست يا برادر دينياش را دوست بدارد، پس به او اعلام كند.
در حديث ديگري همين مضمون آمده، با اين اضافه كه «فانّه اَصْلَحُ لِذاتِ الْبَيْنِ».9 اين اعلام دوستي، براي اصلاح و آشتي ميان افراد، شايستهتر و مفيدتر است.
گاهي گفتن كلمه «دوستت دارم» ، شعله محبت را فروزان ميكند و به زندگيها روح و نشاط ميبخشد. ابراز عشق و علاقه در محيط خانواده ، ميان دو همسر ، يا ميان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبديل ميكند. چه دوزخهاي سوزاني كه معلول كمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدين است و حسرت شنيدنِ «عزيزم، دلبندم، تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل كودكان ميماند و گرفتار عقده كمبود محبت ميشوند.
پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «قولُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأةِ اِنّي اُحبُّكِ لا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَدا».10 اينكه مرد، به همسر خود بگويد: «تو را دوست دارم» ، هرگز از دل همسر بيرون نميرود!
شگفتا كه يك جمله كوتاه و ساده ، ولي يك دنيا تأثير و عشقآفريني! و چقدر بخيلند آنان كه از گفتن چنين واژههاي محبتآوري نسبت به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان خويش، مضايقه دارند و از عواقب و پيامدهاي نيكو و آثار سازنده آن غافلند.
ابراز دوستي و محبت ، تنها به گفتن و لفظ نيست. گاهي احترام كردن ، بوسيدن ، نوازش كردن ، هديه و سوغات خريدن و اين گونه حركات ، نشانه عشق و دوستي است.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « اَحِبُّوالصبيّانَ وَ ارْحَمُوهمُ».11 كودكان را دوست بداريد و به آنان ترّحم و شفقت نماييد. لطف و مهرباني به خردسالان، گواه عشق و محبت نسبت به آنهاست. و ترّحم ، خود نشانه محبت داشتن به فرزندان است. در روايات بسياري به بوسيدن فرزند توصيه شده و براي هر بوسيدن اولاد ، درجهاي در بهشت منظور گشته است « مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً ...».12
در روايت است: روزي حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، دو فرزندش امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) را بوسيد. اقرع بنحابس كنار حضرت بود. گفت: من ده فرزند دارم، تاكنون هيچ كدام را نبوسيدهام! پيامبر خدا فرمود: من با تو چه كنم، كه خدا رحمت و عطوفت را از دلت كنده است.13 در روايات متعددي هم به رعايت عدالت در بوسيدن و پرهيز از تبعيض در بوسيدن و ابراز محبت به فرزندان تأكيد شده است.
راستي، فرزندي كه از پدر و مادر محبت نديده و سخن گرم و عشقآفرين نشنيده است ، آيا به اين نتيجه نميرسد كه دوستش ندارند و در خانه جايي ندارد و كسي او را به حساب نميآورد؟ و آيا اين «عقده» ، بعدها براي او چه پسر باشد و چه دختر، مشكل به بار نميآورد؟ كودكاني كه از خانه فرار ميكنند، پسران و دختراني كه جذب برخوردهاي عاطفي دشمنان دوستنما ميشوند و به فساد ميگرايند، آيا جز معلول فقدان محبت و عاطفه در درون خانواده است؟ اگر فرزندان در محيط خانه از نظر عاطفي و محبت اشباع شوند، هرگز به دام شيادان كه با تور محبت به شكار جوانان و نوجوانان ميپردازند، نميافتند.
بررسي پرونده برخي از بزهكاران و مجرمين يا فراريان از خانه يا اقدامكنندگان به خودكشي، نشاندهنده كمبود محبت آنان در خانه و از سوي والدين است. در نامه دختري كه پس از آلودهشدن و گرفتاري در دام شيادان و گرگهاي عفاف، اقدام به خودكشي كرده، چنين آمده است (در باره مادرش): « او مادر من بود. براي تربيت من كه تنها فرزندش بودم رنج بسيار كشيد، ولي هرگز نخواست دوست من باشد ... روزي رسيد كه اين كمبود را شيطان ديگري جبران كرد. من كه تشنه محبت بودم ، دست پرمهر او را به گرمي فشردم و به رويش آغوش گشودم. يقين دارم كه دختران محبتديده، هرگز دچار اين لغزش نميشوند. كسي كه در خانهاش چشمه آب حيات دارد، به دنبال سراب نميرود ...».14
نتيجه آنكه؛ حيات اجتماعي، شادابي و صفاي خود را مديون محبت و دوستي است. وقتي به كسي علاقه و محبت داريم، چه پدر و مادرمان باشد، چه برادر و خواهرمان، چه فرزندانمان ، چه استادمان، چه شاگردمان، چه هر انسان ديگري كه به دليل داشتن فضيلتي و برخورداري از عملكردي شايسته و تحسينبرانگيز ، محبوب ما شده و در خانه دلمان جاي گرفته است، اين دوستداشتن و ارادت و عشق را بر زبان آوريم و در دل نگه نداريم.
ابراز دوستي و اظهار علاقه، خود ما را هم مورد علاقه و محبت ديگران قرار ميدهد. معاشرت گرم و محبتآميز با ديگران، هنري است شايسته كه بايد كوشيد اين ادب اجتماعي را فرا گرفت و به كار بست.ادامه دارد.
/ج
اگر عقل و انديشه، در زندگي نقش «چراغ راهنما» دارد كه روشني ميبخشد و راه را نشان ميدهد، عشق و محبت قلبي نيز نقش «موتور محرك» را دارد كه پيشبرنده است و حركتآفرين و زبان دل، قويتر از زبان عقل است و گاهي هم كه محبت و عشق، فرمان ميدهد، عقل از پاي ميماند و مطيع ميگردد.
آثار مثبت و منفي محبت
به همان اندازه كه دوستداشتن و عشقورزيدن، در انسانِ دوستدار، كشش و اميد و دلگرمي ايجاد ميكند، او را به همرنگي و همساني با محبوب و اطاعت از معشوق ميكشاند و عاشق را به فداكاري، گذشت و ايثار در راه محبوب ميكشاند، گاهي هم حقايق را بر انسان پوشيده ميسازد و عيبها را كتمان ميكند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل مينمايد و زشت را زيبا جلوه ميدهد و اين، از عوارض سوء «افراط در محبت» است.
به تعبير حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «حُبُّ الشّئِ يُعْمي و يُصِمُّ»1، علاقه به چيزي انسان را كور و كر ميكند.
و به فرموده حضرت امير(علیه السّلام): «مَنْ عَشِقَ شيئا اَعْشي بَصَرَهُ وَ اَعْمي قَلْبَهُ ...»2 كسي كه به چيزي عاشق و شيفته شود، اين محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابينا ميسازد، پس او با چشمي ناسالم مينگرد و با گوشي ناشنوا ميشنود و خواستهها و تمنيات، عقل او را از هم ميگسلد و دنيا، دلش را ميميراند ...
محبت، گاهي در داوري انسان نسبت به ديگران هم اثر ميگذارد و محبت را به داوري ناحق ميكشاند. علاقه، در نپذيرفتن نقد و انتقاد هم مؤثر است. اگر شما دوستدار كسي باشيد ، اغلب حاضر نيستيد در باره او انتقاد و عيبجويي بشنويد.
محبت، بعضي محبوبها را مغرور ميسازد. برخي ظرفيت آن را ندارند كه طرفِ محبت قرار بگيرند و گرفتار عُجب ميشوند. بعضي كودكان اگر محبت زيادي ببينند ، لوس و پرتوقع و دشوار و خودپسند ميگردند. به هر حال ، اينها عوارض نيك و بد محبت است كه نبايد از نظر دور بماند.
ابراز علاقه
انسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت ديگران باشد. اگر آن دوستداران، محبت خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبّان علاقهمند ميشود و اين محبت دو جانبه، زندگيها را از صفا و صميميت بيشتري برخوردار ميسازد. ما اگر بدانيم كه خدا دوستمان دارد، ما هم خدا را بيشتر دوست خواهيم داشت. اگر بدانيم و بفهميم كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیه السّلام) به ما شيعيان عنايت و محبت دارند و اين علاقه را بارها نشان داده و اظهار كردهاند، محبت عترت در دل ما بيشتر خواهد شد. اينكه خداوند بارها در قرآن كريم، محبت خويش را ابراز كرده و در آياتي كه « اِنَّ اللّهَ يُحبَّ الذّين ...» دارد، ميفرمايد كه دوستدار پاكان، توبهكنندگان، پاكيجويان، نيكوكاران، متّقين، متوكلين، صابران، اهل قسط و عدل است. و در جايي از كساني ياد ميكند كه هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند (يُحبّهم و يُحبّونه)3 توجه به اين نكته، «حبّ خدا» را در دلها شعلهور ميسازد. وقتي ائمه معصومين(علیه السّلام) محبتهاي خويش را نسبت به هوادارانشان ابراز ميكنند، متقابلاً اين اظهار عشق، عشق ميآفريند. از حضرت علي(علیه السّلام) ميپرسند:
* اگر عقل و انديشه، در زندگي نقش «چراغ راهنما» دارد كه روشني ميبخشد
و راه را نشان ميدهد، عشق و محبت قلبي نيز نقش «موتور محرك» را دارد
كه پيشبرنده است و حركتآفرين و زبان دل، قويتر از زبان عقل است
و گاهي هم كه محبت و عشق، فرمان ميدهد، عقل از پاي ميماند و مطيع ميگردد.
* اگر كسي را دوست داريد، چه از دوستان و برادران ايماني، يا نسبت به فرزندان و همسر و ...
اين محبت را بر زبان آوريد و آن را ابراز كنيد، تا محبتها افزوده شود و دوستي ها تداوم و استمرار يابد.
يا علي! چگونهايد؟ ميفرمايد: دوستدار دوستانمان و دشمنِ دشمنانمان هستم: «اَصْبَحْتُ مُحِبّا لِمُحِبّنا و مُبْغِضا لِمَنْ يُبْغِضُنا».4 آيا اگر بدانيم كه مولاي متقيان به دوستانش علاقه دارد، نخواهيم كوشيد كه گوهر عشق او را در سينه داشته باشيم؟!
آنچه روابط دوستانه را نيرومندتر ميسازد، ابراز علاقه است. ممكن است شما به كسي علاقه و ارادت داشته باشيد، ولي به دليل تنبلي و بيحالي، يا خجالت و شرم يا به هر علت ديگر هرگز بر زبان نياوريد و به او نگوييد كه دوستش داريد، او از كجا پي به علاقهمندي شما ببرد و به شما علاقه پيدا كند؟ كليد جلب محبت او ، ابراز علاقه خودتان است. اين نكته در دستورالعملهاي اخلاقي آمده و حتي بابي براي آن گشوده شده است.5
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: « اذا اَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ »6 اگر به كسي علاقه و محبت داشتي، او را آگاه كن.
در روايت است كه مردي از مسجد گذر كرد، در حالي كه امام باقر(علیه السّلام) و امام صادق(علیه السّلام) نيز در مسجد نشسته بودند. يكي از اصحاب امام باقر(علیه السّلام) گفت: به خدا قسم من اين شخص را دوست ميدارم. امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا كه اين خبردادن ، هم مودّت و دوستي را پايدارتر ميكند، هم در ايجاد الفت، خوب است « اَلا فَأَعْلِمْه فَاِنَّهُ اَبْقي لِلْمَوَدَّةِ وَ خيرٌ في الأُلفة».7
از پيامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نيز روايت است كه فرمود:
« اِذا اَحَبَّ اَحدُكم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْيُعْلِمْهُ »8
* از پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نيز روايت است كه فرمود:
« اِذا اَحَبَّ اَحدُكم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْيُعْلِمْهُ»
هر يك از شما دوست يا برادر دينياش را دوست بدارد، پس به او اعلام كند.
* ابراز عشق و علاقه در محيط خانواده، ميان دو همسر، يا ميان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبديل ميكند. چه دوزخهاي سوزاني كه معلول كمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدين است و حسرت شنيدنِ «عزيزم، دلبندم، تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل كودكان ميماند و گرفتار عقده كمبود محبت ميشوند.
هر يك از شما دوست يا برادر دينياش را دوست بدارد، پس به او اعلام كند.
در حديث ديگري همين مضمون آمده، با اين اضافه كه «فانّه اَصْلَحُ لِذاتِ الْبَيْنِ».9 اين اعلام دوستي، براي اصلاح و آشتي ميان افراد، شايستهتر و مفيدتر است.
نقش ابراز علاقه در خانواده
گاهي گفتن كلمه «دوستت دارم» ، شعله محبت را فروزان ميكند و به زندگيها روح و نشاط ميبخشد. ابراز عشق و علاقه در محيط خانواده ، ميان دو همسر ، يا ميان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبديل ميكند. چه دوزخهاي سوزاني كه معلول كمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدين است و حسرت شنيدنِ «عزيزم، دلبندم، تو را دوست دارم و ...» سالها بر دل كودكان ميماند و گرفتار عقده كمبود محبت ميشوند.
پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «قولُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأةِ اِنّي اُحبُّكِ لا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَدا».10 اينكه مرد، به همسر خود بگويد: «تو را دوست دارم» ، هرگز از دل همسر بيرون نميرود!
شگفتا كه يك جمله كوتاه و ساده ، ولي يك دنيا تأثير و عشقآفريني! و چقدر بخيلند آنان كه از گفتن چنين واژههاي محبتآوري نسبت به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان خويش، مضايقه دارند و از عواقب و پيامدهاي نيكو و آثار سازنده آن غافلند.
ابراز دوستي و محبت ، تنها به گفتن و لفظ نيست. گاهي احترام كردن ، بوسيدن ، نوازش كردن ، هديه و سوغات خريدن و اين گونه حركات ، نشانه عشق و دوستي است.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « اَحِبُّوالصبيّانَ وَ ارْحَمُوهمُ».11 كودكان را دوست بداريد و به آنان ترّحم و شفقت نماييد. لطف و مهرباني به خردسالان، گواه عشق و محبت نسبت به آنهاست. و ترّحم ، خود نشانه محبت داشتن به فرزندان است. در روايات بسياري به بوسيدن فرزند توصيه شده و براي هر بوسيدن اولاد ، درجهاي در بهشت منظور گشته است « مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً ...».12
در روايت است: روزي حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، دو فرزندش امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) را بوسيد. اقرع بنحابس كنار حضرت بود. گفت: من ده فرزند دارم، تاكنون هيچ كدام را نبوسيدهام! پيامبر خدا فرمود: من با تو چه كنم، كه خدا رحمت و عطوفت را از دلت كنده است.13 در روايات متعددي هم به رعايت عدالت در بوسيدن و پرهيز از تبعيض در بوسيدن و ابراز محبت به فرزندان تأكيد شده است.
راستي، فرزندي كه از پدر و مادر محبت نديده و سخن گرم و عشقآفرين نشنيده است ، آيا به اين نتيجه نميرسد كه دوستش ندارند و در خانه جايي ندارد و كسي او را به حساب نميآورد؟ و آيا اين «عقده» ، بعدها براي او چه پسر باشد و چه دختر، مشكل به بار نميآورد؟ كودكاني كه از خانه فرار ميكنند، پسران و دختراني كه جذب برخوردهاي عاطفي دشمنان دوستنما ميشوند و به فساد ميگرايند، آيا جز معلول فقدان محبت و عاطفه در درون خانواده است؟ اگر فرزندان در محيط خانه از نظر عاطفي و محبت اشباع شوند، هرگز به دام شيادان كه با تور محبت به شكار جوانان و نوجوانان ميپردازند، نميافتند.
بررسي پرونده برخي از بزهكاران و مجرمين يا فراريان از خانه يا اقدامكنندگان به خودكشي، نشاندهنده كمبود محبت آنان در خانه و از سوي والدين است. در نامه دختري كه پس از آلودهشدن و گرفتاري در دام شيادان و گرگهاي عفاف، اقدام به خودكشي كرده، چنين آمده است (در باره مادرش): « او مادر من بود. براي تربيت من كه تنها فرزندش بودم رنج بسيار كشيد، ولي هرگز نخواست دوست من باشد ... روزي رسيد كه اين كمبود را شيطان ديگري جبران كرد. من كه تشنه محبت بودم ، دست پرمهر او را به گرمي فشردم و به رويش آغوش گشودم. يقين دارم كه دختران محبتديده، هرگز دچار اين لغزش نميشوند. كسي كه در خانهاش چشمه آب حيات دارد، به دنبال سراب نميرود ...».14
نتيجه آنكه؛ حيات اجتماعي، شادابي و صفاي خود را مديون محبت و دوستي است. وقتي به كسي علاقه و محبت داريم، چه پدر و مادرمان باشد، چه برادر و خواهرمان، چه فرزندانمان ، چه استادمان، چه شاگردمان، چه هر انسان ديگري كه به دليل داشتن فضيلتي و برخورداري از عملكردي شايسته و تحسينبرانگيز ، محبوب ما شده و در خانه دلمان جاي گرفته است، اين دوستداشتن و ارادت و عشق را بر زبان آوريم و در دل نگه نداريم.
ابراز دوستي و اظهار علاقه، خود ما را هم مورد علاقه و محبت ديگران قرار ميدهد. معاشرت گرم و محبتآميز با ديگران، هنري است شايسته كه بايد كوشيد اين ادب اجتماعي را فرا گرفت و به كار بست.ادامه دارد.
پي نوشت ها :
1 ـ بحارالانوار، ج74، ص165.
2 ـ نهجالبلاغه، صبحي صالح، خطبه 109.
3 ـ سوره مائده، آيه 54.
4 ـ سفينةالبحار (چاپ اسوه)، ج2، ص17.
5 ـ باب استحباب «اخبار الأخ في اللّه يحبّه له و اَنّ القلب يهدي الي القلب». (بحارالانوار، طبع بيروت، ج71، ص181.
6 ـ بحارالانوار، ج71، ص181.
7 ـ همان.
8 ـ همان، ص182.
9 ـ همان.
10 ـ وسائلالشيعه (آلالبيت)، ج20، ص24.
11 ـ همان، ج21، ص483.
12 ـ ميزان الحكمه، ج10، ص699.
13 ـ همان، ص100.
14 ـ تربيت كودك در جهان امروز، احمد بهشتي، (چاپ جديد)، ص136.
/ج