نگاهي به آيين هندو
تهيه كننده: محمود كريمي شروداني
منبع : اختصاصي راسخون
منبع : اختصاصي راسخون
هندوگرایی، هندوئیسم یا آئین هندو دینی با سه هزار سال دیرینگی و ۹۰۰ میلیون پیرو است. هندوگرایی سومین دین بزرگ جهان است. این آیین تغییر یافته آیین ودایی هند است. دین اریایی های مهاجر به هند که متون آن اشتراکات بسیاری با اوستای زردشت دارد. باور های اقوام بومی هند، مانند تمدن درهٔ موهنجودارو، در خدایانی مانند رودره تجلی یافت که در دوران بعد در قالب خدایان اصلی آیین هندو متجلی شد.
با وجود گوناگونی زیاد میان شاخههای هندوگرایی و پیروان آن، چند باور اولیه در همه آنها مشترک است. این باورهای اولیه عبارتند از باززایی يا تناسخ (دوباره زاده شدن)، امکان رهایی از باززایی توسط رستگاری؛ و باور به قوانین کارما (هر چه بکاری همان بدرَوی) و دارما (نظم ذاتی و درونی اشیاء و پدیدهها). روش زندگی هندوها پیرامون این مفاهیم شکل میگیرد.
به باور هندوها، یک روح واحد کیهانی به نام برهمن وجود دارد. هر موجود زنده یک روح ذاتی (آتمان) و خدایی دارد که با برهمن یکی است. از آنجا که موجودات زنده این را درک نمیکنند و فریب این تصاویر ناماندگار جهان ظاهری را میخورند روحهای ذاتی افراد در تله بدنها گیر افتاده و نمیتواند به برهمن بپیوندد. تنها زمانی که فرد این یگانگی ارواح را کاملاً درک کرد، آتمان میتواند از چرخه زایش دوباره و قانون کارما بگریزد و به برهمن جاویدان بپیوندد.
در آئین هندو، برهمن به ۲ صورت تعریف میشود: نیرگونا برهمن(Nirguna) و سگونا برهمن(saguna). نیرگونا برهمن اصلی را بازگو میکند که برهمن را بالاتر از حس بشری و سخن و کلمه میداند و بیان میدارد که روح واحد جهانی غیر قابل توصیف است. اما سگونا برهمن سعی در شناساندن برهن با صفات قابل لمس دارد. اصل سگونا برهمن، برهمن را به شکل خدایان مختلف قابل پرستش میداند. دین برهمایی دارای سه خدا مرد با نامهای: برهما، ویشنو و شیوا است. خدایان زن آئین هندو شامل پارواتی, دوی، و لاکشمی میباشد.
در هندوئیسم، یوگا، پارسایی صوفیوار، مراقبه و پرستش ایزدان به عنوان راههای گریختن از باززایی دانسته میشوند.
آئین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد که به برهما، خدای هندوان اشاره میکرد و امروزه پیروان این آئین را هندو مینامند که نام درستی نمیباشد. شهر مذهبی برهماییان بنارس میباشد. مهمترین نوشتار در این دین وداها میباشند.
آیین هندوئیزم به سه دوره تقسیم میشود:
1- دورهی ودایی: این مشترک بین آریایی ها و اقوام مهاجر هند است که جزء آریاییان بودهاند. ودا به معنی «دانستن» است.
2- برهمن: برهمن یک مکتب فلسفی نیست، اگر چه بانیان آیین برهمنی بر آن بودهاند تا در صدد کشف پیدایش عالم بر آیند، اما در وادی حیرت مانده و نتوانستهاند پاسخی بر سؤالات خود پیدا کنند. آیین برهمن تحریف حقیقت وداییست از سوی برخی روحانیون ودایی و در آن مراسم عبادی توسعه و گسترش یافت، بی آن که حقیقتی برای آن یافت شود.
3- هندو: مرحلهی بعدی آیین ودایی «هندوئیزم» است. آغاز این دوره از قرن هشت میلادیست. هندوئزم معتقد به مجموعهیی از عقاید متضاد است که میتوان به وحدت وجود، تعدد خدایان و توحید اشاره کرد.
کتابهای مقدس هندوها عبارت است از: ودا، برهمنا، اوپانیشاد، و متون پورانا. از عمومیترین خدایان آیین هندو میتوان به شیوا (خدای تخریب و توحید) و ویشنو (خدای محافظ جهان) اشاره کرد.
روزه در آیین هندو
هندوها معمولاً در روزهای ماه جدید و جشن هایی مانند shivratri، durga puja و saraswati puja روزه می گیرند. زنان شمال هند در روز karva chauth هم روزه می گیرند.
نحوه ی روزه بستگی به خود فرد دارد. ممکن است روزه، امتناع از خوردن و آشامیدن هر نوع غذا یا نوشیدنی برای مدت 24ساعت باشد، اما بیشتر شامل نخوردن غذاهای جامد است و نوشیدن مقداری آب یا شیر مجاز است.
هدف از این روزه، افزایش تمرکز در مدیتیشن (meditation) یا عبادت برای تطهیر درون است و گاهی به عنوان دادن یک قربانی در نظر گرفته می شود.
هند ، هندو و حقوق زنان
در خانوادههای سنتی هندو و طبق آیین مقدس، زنی که بیوه میشد باید موهایش را میتراشید و ساری سفید بر تن میکرد و زیورآلاتاش را، مانند گوشواره، چوری، حلقههای انگشت پا و خال سرخ پیشانیاش، که نماد نیکبختی (شوبا) محسوب میشد، از خود دور میکرد. زن پس از فوت شوهرش به پسران خود وابسته بود و حضور بیوهزن در مجلس و جشنها نامبارک تلقی میشد ...
خانوادهی هندو نوعا مبتنی بر اصل پدرشاهی بود و در آن، پدر بر همسر، فرزندان، بردهگاناش سلطهی کامل داشت. زن موجودی بود دوستداشتنی، اما پست. بنا بر یک افسانهی هندو، در آغاز که توشتری، صنعتگر آسمانی، خواست به آفرینش زن بپردازد، دریافت که هر چه مصالح داشته در ساختن مرد به کار برده، و از عناصر جامد چیزی برایش نمانده است، برای حل این دشواری، زن را با آمیزهیی از خردهریزها و ماندههای آفرینش شکل بخشید.
قانون نامهی مانو با عباراتی از زن نام میبرد که یادآور دورهی اولیهی الاهیات مسیحیست: «سرچشمهی ننگ زن است، سرچشمهی ستیز زن است، سرچشمهی زیرین زن است، پس باید از زن پرهیز کرد.» همچنین زن در تمام عمر باید تحت قیمومیت کسی باشد، نخست پدر، سپس شوهر و سرانجام هم پسرش.
زن شوهرش را با فروتنی «آقا» و«سرور» خطاب میکرد. در میان مردم چند قدم پشت سر شوهرش راه میرفت، پس از آن که دیگران غذایشان را خوردند، او پسماندهی شوهر و پسراناش را میخورد.
زنان هند مثل خواهرانشان در اروپا و امریکای پیش از زمان ما، تنها در صورتی از آموزش برخوردار میشدند که یا بانویی بزرگزاده و اصیل باشند یا روسپی معابد. سوادآموزی نه تنها موجب افزایش قدرت او در برابر مرد نمیشد، که از جذابیت او هم میکاست. شوهر میتوانست زنش را به دلیل آلودهدامنی طلاق دهد، اما زن نمیتوانست به هیچ علتی از شوهر خود طلاق بگیرد. زن اگر شراب مینوشید یا بیمار و سرکش و پرخاشگر میشد، در این صورت مرد میتوانست (بی آن که او را طلاق دهد) زن دیگری بگیرد.
طبق رسم «نیوگا» زن بیوه میتوانست با برادر شوهر سابقاش ازدواج کند، البته در اوائل قرن اخیر میلادی این رسم منسوخ گردید. اگرچه امروزه یک بیوهی هندی میتواند ازدواج کند، اما به دلایلی نظیر حفظ شأن خانوادهگی و نامقبولی جامعه، کمتر بیوهیی تمایل به ازدواج دارد.
در کل، فردیت زن در وجود شوهرش مستهلک شده است و او بدون شوهرش وجود مستقلی ندارد. زن با باردار شدن هویت بزرگسالان را پیدا میکند و نگرانی او مبنی بر عقیم بودن از بین میرود.
ساتی
شاید منفورترین نکتهیی که در آیین هندو دیده میشود «ساتی»ست. ساتی یا «زن پاکدامن» بدین معنیست که زن بعد از مرگ شوهر باید داوطلبانه خود را داخل هیزم و آتشی که فراهم شده میانداخت. این امر ابتدا در وداها نبوده و بعدها اضافه شده و بعد مدتی سمبلیک شده طوری که زن میرود و در کنار جنازهی شوهرش میخوابد و آرام بلند میشود. زنانی که این کار را میکردند قدیسه میشدند. در واقع، اوج تقوا بود که زن چنین کاری کند.
در مراسم «جاهار» که با ساتی متفاوت بود و بیشتر میان زنان بیوهی «طبقهی راچپوتی»، طبقهی سلحشوران، رایج بوده است، زنان بیوه دستهجمعی خود را میسوزانند تا عفت خود را حفظ کرده تا تسلیم موگلهای مهاجم نشوند.
زن در کتابهای قانون
زنان در کتابهای قانون نازلترین شأن شخصیتی و اجتماعی را دارند و از حضور در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی محروم شدهاند. زنان از نظر قانون ناخالصاند و با ازدواج مجاز میشوند تا آیین مذهبی را توسط گورو فرا گیرند. در این دوره، خدمت به شوهر مهمتراز یادگیری آیین دینیست. زنان در به جای آوردن آیین دینی تابع شوهرشان هستند. همچنین در آیین هندو اساسا ارث وجود ندارد و زنها ارث نمیبرند. در قانون نامهی مانو آمده است که سه کس سزاوار داشتن مال و منال نیستند: همسر، پسر، برده.
زن در هندوئیزم مدرن
در قرن نزده مسائل مربوط به زنان و جایگاه آنها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و مواردی چون ازدواج کودکان، بچهکشی، چند همسری، ازدواج بیوهها، حقوق مالکیت زنان و رسوم ناعادلانهی اجتماعی مثل ساتی مورد بازبینی قرار گرفت. اصلاحطلبان برای بهبود وضعیت زنان از مسألهی ساتی گرفته تا حقوق مالکیت زحمات زیادی کشیدند. به عنوان مثال، راجا راموهان (۱۸۳۳- ۱۷۷۲)، بنیانگذار نهضت براهوما ساماج، در منسوخ کردن رسم ساتی و دیگر حقوق زنان نقش بهسزایی ایفا کرد. ایشوار چاندرا (۱۸۹۱- ۱۸۲۰) همراه جمعی دیگر برای اجازهی ازدواج مجدد بیوهها آن قدر پافشاری کردند که سرانجام سال ۱۸۵۶ قانون ازدواج بیوهها رسما به تصویب رسید. با این همه، باز شاهد تبعیض و نابرابری در تمامی عرصهها در هند هستیم
درمورد تناسخ
يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند.
در نظر اديان الهي به خصوص اسلام تناسخ كاملا مردود است زيرا انكار معاد و بهشت و جهنم كه از ظروريات اديان الهي مي باشد است. اين قضيه در دين مبين اسلام به گونه اي ديگر بيان شده و اعتقاد بر اين است كه انسان ها قبل از حلول در جسم دنيوي ، در عالم ذر زندگي مي كرده اند و خود اين عالم داراي مراتب و مراحل زيادي است. در بين حكماي اسلامي هم ملاصدرا به تكامل رو به بالا اعتقاد دارد و مي گويد كسي كه به جسم انساني وارد شد ديگر از اين مرحله پايين تر نمي رود و همواره به سمت بالا حركت مي كند.
رد تناسخ در قرآن
از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}
« آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100)
در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}
«و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53)
در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است.
همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (ع) است كه مي فرمايند:
هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است.
منابع:
www.askdin.com
ویکیپدیا
شبکه ایران زنان
rbc.najva.ir
/ج
با وجود گوناگونی زیاد میان شاخههای هندوگرایی و پیروان آن، چند باور اولیه در همه آنها مشترک است. این باورهای اولیه عبارتند از باززایی يا تناسخ (دوباره زاده شدن)، امکان رهایی از باززایی توسط رستگاری؛ و باور به قوانین کارما (هر چه بکاری همان بدرَوی) و دارما (نظم ذاتی و درونی اشیاء و پدیدهها). روش زندگی هندوها پیرامون این مفاهیم شکل میگیرد.
به باور هندوها، یک روح واحد کیهانی به نام برهمن وجود دارد. هر موجود زنده یک روح ذاتی (آتمان) و خدایی دارد که با برهمن یکی است. از آنجا که موجودات زنده این را درک نمیکنند و فریب این تصاویر ناماندگار جهان ظاهری را میخورند روحهای ذاتی افراد در تله بدنها گیر افتاده و نمیتواند به برهمن بپیوندد. تنها زمانی که فرد این یگانگی ارواح را کاملاً درک کرد، آتمان میتواند از چرخه زایش دوباره و قانون کارما بگریزد و به برهمن جاویدان بپیوندد.
در آئین هندو، برهمن به ۲ صورت تعریف میشود: نیرگونا برهمن(Nirguna) و سگونا برهمن(saguna). نیرگونا برهمن اصلی را بازگو میکند که برهمن را بالاتر از حس بشری و سخن و کلمه میداند و بیان میدارد که روح واحد جهانی غیر قابل توصیف است. اما سگونا برهمن سعی در شناساندن برهن با صفات قابل لمس دارد. اصل سگونا برهمن، برهمن را به شکل خدایان مختلف قابل پرستش میداند. دین برهمایی دارای سه خدا مرد با نامهای: برهما، ویشنو و شیوا است. خدایان زن آئین هندو شامل پارواتی, دوی، و لاکشمی میباشد.
در هندوئیسم، یوگا، پارسایی صوفیوار، مراقبه و پرستش ایزدان به عنوان راههای گریختن از باززایی دانسته میشوند.
آئین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد که به برهما، خدای هندوان اشاره میکرد و امروزه پیروان این آئین را هندو مینامند که نام درستی نمیباشد. شهر مذهبی برهماییان بنارس میباشد. مهمترین نوشتار در این دین وداها میباشند.
آیین هندوئیزم به سه دوره تقسیم میشود:
1- دورهی ودایی: این مشترک بین آریایی ها و اقوام مهاجر هند است که جزء آریاییان بودهاند. ودا به معنی «دانستن» است.
2- برهمن: برهمن یک مکتب فلسفی نیست، اگر چه بانیان آیین برهمنی بر آن بودهاند تا در صدد کشف پیدایش عالم بر آیند، اما در وادی حیرت مانده و نتوانستهاند پاسخی بر سؤالات خود پیدا کنند. آیین برهمن تحریف حقیقت وداییست از سوی برخی روحانیون ودایی و در آن مراسم عبادی توسعه و گسترش یافت، بی آن که حقیقتی برای آن یافت شود.
3- هندو: مرحلهی بعدی آیین ودایی «هندوئیزم» است. آغاز این دوره از قرن هشت میلادیست. هندوئزم معتقد به مجموعهیی از عقاید متضاد است که میتوان به وحدت وجود، تعدد خدایان و توحید اشاره کرد.
کتابهای مقدس هندوها عبارت است از: ودا، برهمنا، اوپانیشاد، و متون پورانا. از عمومیترین خدایان آیین هندو میتوان به شیوا (خدای تخریب و توحید) و ویشنو (خدای محافظ جهان) اشاره کرد.
روزه در آیین هندو
هندوها معمولاً در روزهای ماه جدید و جشن هایی مانند shivratri، durga puja و saraswati puja روزه می گیرند. زنان شمال هند در روز karva chauth هم روزه می گیرند.
نحوه ی روزه بستگی به خود فرد دارد. ممکن است روزه، امتناع از خوردن و آشامیدن هر نوع غذا یا نوشیدنی برای مدت 24ساعت باشد، اما بیشتر شامل نخوردن غذاهای جامد است و نوشیدن مقداری آب یا شیر مجاز است.
هدف از این روزه، افزایش تمرکز در مدیتیشن (meditation) یا عبادت برای تطهیر درون است و گاهی به عنوان دادن یک قربانی در نظر گرفته می شود.
هند ، هندو و حقوق زنان
در خانوادههای سنتی هندو و طبق آیین مقدس، زنی که بیوه میشد باید موهایش را میتراشید و ساری سفید بر تن میکرد و زیورآلاتاش را، مانند گوشواره، چوری، حلقههای انگشت پا و خال سرخ پیشانیاش، که نماد نیکبختی (شوبا) محسوب میشد، از خود دور میکرد. زن پس از فوت شوهرش به پسران خود وابسته بود و حضور بیوهزن در مجلس و جشنها نامبارک تلقی میشد ...
خانوادهی هندو نوعا مبتنی بر اصل پدرشاهی بود و در آن، پدر بر همسر، فرزندان، بردهگاناش سلطهی کامل داشت. زن موجودی بود دوستداشتنی، اما پست. بنا بر یک افسانهی هندو، در آغاز که توشتری، صنعتگر آسمانی، خواست به آفرینش زن بپردازد، دریافت که هر چه مصالح داشته در ساختن مرد به کار برده، و از عناصر جامد چیزی برایش نمانده است، برای حل این دشواری، زن را با آمیزهیی از خردهریزها و ماندههای آفرینش شکل بخشید.
قانون نامهی مانو با عباراتی از زن نام میبرد که یادآور دورهی اولیهی الاهیات مسیحیست: «سرچشمهی ننگ زن است، سرچشمهی ستیز زن است، سرچشمهی زیرین زن است، پس باید از زن پرهیز کرد.» همچنین زن در تمام عمر باید تحت قیمومیت کسی باشد، نخست پدر، سپس شوهر و سرانجام هم پسرش.
زن شوهرش را با فروتنی «آقا» و«سرور» خطاب میکرد. در میان مردم چند قدم پشت سر شوهرش راه میرفت، پس از آن که دیگران غذایشان را خوردند، او پسماندهی شوهر و پسراناش را میخورد.
زنان هند مثل خواهرانشان در اروپا و امریکای پیش از زمان ما، تنها در صورتی از آموزش برخوردار میشدند که یا بانویی بزرگزاده و اصیل باشند یا روسپی معابد. سوادآموزی نه تنها موجب افزایش قدرت او در برابر مرد نمیشد، که از جذابیت او هم میکاست. شوهر میتوانست زنش را به دلیل آلودهدامنی طلاق دهد، اما زن نمیتوانست به هیچ علتی از شوهر خود طلاق بگیرد. زن اگر شراب مینوشید یا بیمار و سرکش و پرخاشگر میشد، در این صورت مرد میتوانست (بی آن که او را طلاق دهد) زن دیگری بگیرد.
طبق رسم «نیوگا» زن بیوه میتوانست با برادر شوهر سابقاش ازدواج کند، البته در اوائل قرن اخیر میلادی این رسم منسوخ گردید. اگرچه امروزه یک بیوهی هندی میتواند ازدواج کند، اما به دلایلی نظیر حفظ شأن خانوادهگی و نامقبولی جامعه، کمتر بیوهیی تمایل به ازدواج دارد.
در کل، فردیت زن در وجود شوهرش مستهلک شده است و او بدون شوهرش وجود مستقلی ندارد. زن با باردار شدن هویت بزرگسالان را پیدا میکند و نگرانی او مبنی بر عقیم بودن از بین میرود.
ساتی
شاید منفورترین نکتهیی که در آیین هندو دیده میشود «ساتی»ست. ساتی یا «زن پاکدامن» بدین معنیست که زن بعد از مرگ شوهر باید داوطلبانه خود را داخل هیزم و آتشی که فراهم شده میانداخت. این امر ابتدا در وداها نبوده و بعدها اضافه شده و بعد مدتی سمبلیک شده طوری که زن میرود و در کنار جنازهی شوهرش میخوابد و آرام بلند میشود. زنانی که این کار را میکردند قدیسه میشدند. در واقع، اوج تقوا بود که زن چنین کاری کند.
در مراسم «جاهار» که با ساتی متفاوت بود و بیشتر میان زنان بیوهی «طبقهی راچپوتی»، طبقهی سلحشوران، رایج بوده است، زنان بیوه دستهجمعی خود را میسوزانند تا عفت خود را حفظ کرده تا تسلیم موگلهای مهاجم نشوند.
زن در کتابهای قانون
زنان در کتابهای قانون نازلترین شأن شخصیتی و اجتماعی را دارند و از حضور در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی محروم شدهاند. زنان از نظر قانون ناخالصاند و با ازدواج مجاز میشوند تا آیین مذهبی را توسط گورو فرا گیرند. در این دوره، خدمت به شوهر مهمتراز یادگیری آیین دینیست. زنان در به جای آوردن آیین دینی تابع شوهرشان هستند. همچنین در آیین هندو اساسا ارث وجود ندارد و زنها ارث نمیبرند. در قانون نامهی مانو آمده است که سه کس سزاوار داشتن مال و منال نیستند: همسر، پسر، برده.
زن در هندوئیزم مدرن
در قرن نزده مسائل مربوط به زنان و جایگاه آنها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و مواردی چون ازدواج کودکان، بچهکشی، چند همسری، ازدواج بیوهها، حقوق مالکیت زنان و رسوم ناعادلانهی اجتماعی مثل ساتی مورد بازبینی قرار گرفت. اصلاحطلبان برای بهبود وضعیت زنان از مسألهی ساتی گرفته تا حقوق مالکیت زحمات زیادی کشیدند. به عنوان مثال، راجا راموهان (۱۸۳۳- ۱۷۷۲)، بنیانگذار نهضت براهوما ساماج، در منسوخ کردن رسم ساتی و دیگر حقوق زنان نقش بهسزایی ایفا کرد. ایشوار چاندرا (۱۸۹۱- ۱۸۲۰) همراه جمعی دیگر برای اجازهی ازدواج مجدد بیوهها آن قدر پافشاری کردند که سرانجام سال ۱۸۵۶ قانون ازدواج بیوهها رسما به تصویب رسید. با این همه، باز شاهد تبعیض و نابرابری در تمامی عرصهها در هند هستیم
درمورد تناسخ
يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند.
در نظر اديان الهي به خصوص اسلام تناسخ كاملا مردود است زيرا انكار معاد و بهشت و جهنم كه از ظروريات اديان الهي مي باشد است. اين قضيه در دين مبين اسلام به گونه اي ديگر بيان شده و اعتقاد بر اين است كه انسان ها قبل از حلول در جسم دنيوي ، در عالم ذر زندگي مي كرده اند و خود اين عالم داراي مراتب و مراحل زيادي است. در بين حكماي اسلامي هم ملاصدرا به تكامل رو به بالا اعتقاد دارد و مي گويد كسي كه به جسم انساني وارد شد ديگر از اين مرحله پايين تر نمي رود و همواره به سمت بالا حركت مي كند.
رد تناسخ در قرآن
از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}
« آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100)
در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}
«و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53)
در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است.
همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (ع) است كه مي فرمايند:
هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است.
منابع:
www.askdin.com
ویکیپدیا
شبکه ایران زنان
rbc.najva.ir
/ج