گر باز دگرباره ببينم مگر اورا

گر باز دگرباره ببينم مگر اورا شاعر : انوري دارم ز سر شادي بر فرق سر او را گر باز دگرباره ببينم مگر اورا تلخ از چه سبب گويد چندين شکر او را با من چو سخن گويد جز تلخ نگويد کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را سوگند خورم من به خدا و به سر او يارب مرسان هيچ بلايي به سر او را چندان که رسانيد بلاها به سر من رخساره کنم سرخ ز خون جگر او را هر شب ز بر شام همي تا به سحرگه
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر باز دگرباره ببينم مگر اورا
گر باز دگرباره ببينم مگر اورا
گر باز دگرباره ببينم مگر اورا

شاعر : انوري

دارم ز سر شادي بر فرق سر او راگر باز دگرباره ببينم مگر اورا
تلخ از چه سبب گويد چندين شکر او رابا من چو سخن گويد جز تلخ نگويد
کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او راسوگند خورم من به خدا و به سر او
يارب مرسان هيچ بلايي به سر او راچندان که رسانيد بلاها به سر من
رخساره کنم سرخ ز خون جگر او راهر شب ز بر شام همي تا به سحرگه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط