ز عهد تو بوي وفا مينيايد شاعر : انوري که از خوي تو جز جفا مينيايد ز عهد تو بوي وفا مينيايد بر آن آب و خاک و هوا مينيايد جهانيست حسنت که جز تخم فتنه نشان ده بگو بر کجا مينيايد مگر بر کجا آمد آسيب هجرت که يک تير غمزهاش خطا مينيايد چنان دست بر خون روان کرد چشمت يکي با يکي آشنا مينيايد بناميزد از دوستان زمانه چو در نوبت عشق ما مينيايد از اين پس وفا رسم هرگز ميا گو کسي مينيايد چرا مينيايد خوش آن کم تو گويي برو از پي تو ...