افتاده بر آستانهي سمع شاعر : انوري مست از تو روان آفرينش افتاده بر آستانهي سمع آرايش خوان آفرينش لوزينهي استعارت تست در داد و ستان آفرينش نقد سخنت چو رايج افتاد بر طرف دکان آفرينش صراف سخن که نفس کليست گفتا همه دان آفرينش پرسيد ز عقل کل که آن چيست اندر خم ران آفرينش تا ابلق تند دهر رامست دوران و زمان آفرينش در خدمت دور دولتت باد تا حشر دهان آفرينش شيرين ز زبان شکرينت وي گوهر کان آفرينش اي شادي جان آفرينش محسوت...