اي ز تيغ تو در سرافرازي

اي ز تيغ تو در سرافرازي شاعر : انوري ملک ترکي و ملت تازي اي ز تيغ تو در سرافرازي به چنين روزگار اگر نازي روزگاري به حل و عقد و سزد کان فشاني چو با کرم سازي بحر سوزي چو در سخط راني به سر تازيانه دربازي به سر تيغ ملک بستاني کرده با کوس تو هم‌آوازي به مباهات آسمان به صدا بوده در موکب تو دمسازي فتح رابا سپيد مهره‌ي رزم واختران بازهاي پروازي آسمانت شکارگاه مراد زير ران مبارزان تازي روز هيجا که ترکيان گردند هر دو نازان ز روي...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي ز تيغ تو در سرافرازي
اي ز تيغ تو در سرافرازي
اي ز تيغ تو در سرافرازي

شاعر : انوري

ملک ترکي و ملت تازياي ز تيغ تو در سرافرازي
به چنين روزگار اگر نازيروزگاري به حل و عقد و سزد
کان فشاني چو با کرم سازيبحر سوزي چو در سخط راني
به سر تازيانه دربازيبه سر تيغ ملک بستاني
کرده با کوس تو هم‌آوازيبه مباهات آسمان به صدا
بوده در موکب تو دمسازيفتح رابا سپيد مهره‌ي رزم
واختران بازهاي پروازيآسمانت شکارگاه مراد
زير ران مبارزان تازيروز هيجا که ترکيان گردند
هر دو نازان ز روي دمسازيتيغ بيني زمرد و مرد از تيغ
شکل جرارهاي اهوازيزلف پرچم نگارد اندر چشم
سوي دشمن چو حمله آغازيباشد از روي نسبت و صولت
کوس او طبل حيدر رازيتيغ تو تيغ حيدر عربي
کرد شاهين فتح پروازيچون گشاد تو در هواي نبرد
حکم آينده را به طنازينوک پيکانت بر فلک دوزد
گر در آن کر و فر درو يازيمرگ در خون کشته غوطه خورد
در دل ديو راز بگدازيتو که از رعد کوس و برق سنان
خصم را در سال بنوازيدر چنان موقفي ز حرص سخا
به سر نيزه در وي اندازيور ز تو جان رفته خواهد باز
فتنه را در سکوت غمازيملک مي‌کرد با ظفر يک روز
فارغ از هر سويي همي تازيکاين چنين خصم در کمين و تو باز
گر تو روزي به من نپردازيرونق کار من که خواهد داد
چه حذوريست اين و مجتازيظفر آواز داد و گفت اي ملک
آن ظفرپيشه خسرو غازيسايه‌ي ايزد آفتاب ملک
فتنه‌سوزي و عافيت‌سازيشاه سنجر که کار خنجر اوست
باد حمله دهد سرفرازيآنکه چون آتش سنانش را
چون سمندر همي کند بازيفتح بيني که با زبانه‌ي او
تا به نهمت همي سرافرازيآنکه در ظل رايتش عمريست
شير دکان ستد به خرازيوانکه بر طرف رسته‌ي عدلش
قرص خورشيد کرد خبازيوانکه در مصر جامع ملکش
کبک را داده در هنر بازياي زمان تو بي‌تناسخ نفس
کرده با آفتاب انبازيوي ز خرج کفت مجاهز کان
اين ز صرافي آن ز بزازيتا خزان و بهار توبه نکرد
تا درو چون بهار بگرازيباغ ملک ترا مباد خزان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط