آنکه بر سلطان گردون نور رايش غالبست آنکه بر سلطان گردون نور رايش غالبستشاعر : انوري پادشاه آل ياسين مجد دين بوطالبستآنکه بر سلطان گردون نور رايش غالبستهمتش بر طول و عرض آفرينش غالبستآسمان همت خداوندي که همچون آسمانتنگ عيشي از سراي آفرينش غايبستآنکه او تا در سراي آفرينش آمدستابر در باران نوروزي کفش را نايبستبحر در موج شبانروزي دلش را زير دستآز گويي ديو و کلک او شهاب ثاقبستآز محتاجان چو کلکش در مسير آمد بسوختآفتاب و ماه را هر روزي نوري راتبستدي همي گفتم که از ديوان راي صائبشپرتو نور نبوت را که رايي صايبستآسمان گفتا چه ميگويي که گويد در جهانعالم السر و الخفياتستبه خدايي که در ولايت غيبآن چنان زد که بيم شهماتستکه غمت شه رخم به اسب فراق