کي بود کين سپهر حادثه زاي شاعر : انوري جمله از يکدگر فرو ريزد کي بود کين سپهر حادثه زاي بر جهان آتش بلا بيزد تا چو پرويز نست او که مدام چند از اين رنگ فتنه آميزد در جهان بوي عافيت نگذاشت مکن ندانم کزين چه برخيزد برنخيزد مگر به دست ستم ديو از اين روزگار بگريزد مي نيارم گريخت گرنه نه من زانکه چون سگ ز بد نپرهيزد به بيوسي چو گربه چند کنم با مقيمان خاک بستيزد بالله از بس که اين ليم ظفر شير با گاو اگر برآويزد آنچنان شد که بر فلک...