کي بود کين سپهر حادثه زاي

کي بود کين سپهر حادثه زاي شاعر : انوري جمله از يکدگر فرو ريزد کي بود کين سپهر حادثه زاي بر جهان آتش بلا بيزد تا چو پرويز نست او که مدام چند از اين رنگ فتنه آميزد در جهان بوي عافيت نگذاشت مکن ندانم کزين چه برخيزد برنخيزد مگر به دست ستم ديو از اين روزگار بگريزد مي نيارم گريخت گرنه نه من زانکه چون سگ ز بد نپرهيزد به بيوسي چو گربه چند کنم با مقيمان خاک بستيزد بالله از بس که اين ليم ظفر شير با گاو اگر برآويزد آنچنان شد که بر فلک...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کي بود کين سپهر حادثه زاي
کي بود کين سپهر حادثه زاي
کي بود کين سپهر حادثه زاي

شاعر : انوري

جمله از يکدگر فرو ريزدکي بود کين سپهر حادثه زاي
بر جهان آتش بلا بيزدتا چو پرويز نست او که مدام
چند از اين رنگ فتنه آميزددر جهان بوي عافيت نگذاشت
مکن ندانم کزين چه برخيزدبرنخيزد مگر به دست ستم
ديو از اين روزگار بگريزدمي نيارم گريخت گرنه نه من
زانکه چون سگ ز بد نپرهيزدبه بيوسي چو گربه چند کنم
با مقيمان خاک بستيزدبالله از بس که اين ليم ظفر
شير با گاو اگر برآويزدآنچنان شد که بر فلک به مثل
چون پلنگان فسادي انگيزدزانکه باشد که درمزاج فلک
سرنگون سار بر فلک ميزدهر کجا در دل زمين موشي است
همه اسباب عقل بر هم زدبه خدايي که وصف بي چونش
صنع بي‌رنگ هر دو عالم زدکاف کن در مشيتش چو بگشت
طبه را خرگه مجسم زدروح را قبه‌ي مقدس بست
خيمه بر آب و خاک آدم زدشحنه‌ي امر و نهي تکليفش
به خلاف رضاي تو دم زدکه اگر بنده انوري هرگز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط