روز را رايگان ز دست مده شاعر : انوري نيست امکان آنکه باز رسد روز را رايگان ز دست مده که بدان دولت دراز رسد دست اين روزهاي کوتاهست به سرت گرچه ترکتاز رسد آنچ از آن چاره نيست آنرا باش تا برت آفتاب ناز رسد سايه بر قحبهي جهان مفکن چون که کارت به احتراز رسد باري از راه خويشتن برخيز دير درعقل بينياز رسد مفس با بند آرزو بر پاي که به شاگرد حقهباز رسد مهر و حقه است ماه و سپهر کارها چون به کارساز رسد مستعدان به کام خويش رسند تا...