حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد

حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد شاعر : اوحدي مراغه اي ز بهر آنکه اندک باشد، از بسيار بنويسد حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد به کار افتاده گويم: کز ميان کار بنويسد ز کاردوست بسيارست گفتن قصه با دشمن حديث رقت اين ديده‌ي بيدار بنويسد دليل حرقت اين سينه‌ي رنجور بنمايد بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنويسد زمين بوس و سلام و اشتياق و خدمتم يکسر شکايت گونه‌اي زان طره‌ي طرار بنويسد حکايت ريزه‌اي زين عاشق دلخسته بر گويد نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد
حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد
حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد

شاعر : اوحدي مراغه اي

ز بهر آنکه اندک باشد، از بسيار بنويسدحديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد
به کار افتاده گويم: کز ميان کار بنويسدز کاردوست بسيارست گفتن قصه با دشمن
حديث رقت اين ديده‌ي بيدار بنويسددليل حرقت اين سينه‌ي رنجور بنمايد
بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنويسدزمين بوس و سلام و اشتياق و خدمتم يکسر
شکايت گونه‌اي زان طره‌ي طرار بنويسدحکايت ريزه‌اي زين عاشق دلخسته بر گويد
نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار بنويسدکند در نامه ياد از عهد و از پيمان و من در پي
به سرخي آنچه باقي مانده از طومار بنويسدسياهي گر نماند در دوات، از خون چشم من
ستم‌هايي، که ديدم از فراق يار،بنويسدسخن‌هايي، که دارم از جفاي چرخ، بنگارد
چه برخواند جواب اوحدي ناچار بنويسدازين بيچارگي شرحي دهد در نامه، کان دلبر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط