رنگينتر از رخ تو گل در چمن نباشد شاعر : اوحدي مراغه اي چون عارض تو ماهي در انجمن نباشد رنگينتر از رخ تو گل در چمن نباشد آب حيات کس را در پيرهن نباشد پوشيده هر کسي را پيراهنيست، ليکن فرهاد نيست عيبي،گر کوهکن نباشد فرهادوار بيتو جان ميکنم، نگارا دشنام نيز دادن بر بيدهن نباشد چون وقت بوسه دادن گويي که: بيدهانم در جان که ميفرستم باري سخن نباشد زر خواستي و جان هم، زر کمترست، ليکن ديدار خوب رويان بي لا و لن نباشد چون وصل جويم از تو،...