دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو

دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو شاعر : اوحدي مراغه اي تنم در قيد بيماريست بي‌تو دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو کرا خود غير ازين کاريست بي‌تو؟ مرا گوييکه: بي‌من جان همي ده مرا با خود دلازاريست بي‌تو ترا در سر دلازاريست بي‌من مرا از خويش خود عاريست بي‌تو تو فخري ميکني بر من، چه حاجت؟ مپندار اين که پنداريست بي‌تو دلي را شاد پنداري تو، زنهار! ز غم چون چاره ديواريست بي‌تو فضاي هفت کشور بر دو چشمم به چشم اوحدي خاريست بي‌تو هر آن گل کز گلستاني بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو
دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو
دل من خسته‌ي ياريست بي‌تو

شاعر : اوحدي مراغه اي

تنم در قيد بيماريست بي‌تودل من خسته‌ي ياريست بي‌تو
کرا خود غير ازين کاريست بي‌تو؟مرا گوييکه: بي‌من جان همي ده
مرا با خود دلازاريست بي‌توترا در سر دلازاريست بي‌من
مرا از خويش خود عاريست بي‌توتو فخري ميکني بر من، چه حاجت؟
مپندار اين که پنداريست بي‌تودلي را شاد پنداري تو، زنهار!
ز غم چون چاره ديواريست بي‌توفضاي هفت کشور بر دو چشمم
به چشم اوحدي خاريست بي‌توهر آن گل کز گلستاني بر آيد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط