گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟

گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟ شاعر : اوحدي مراغه اي ور چه مات مي‌خوانيم، اين دعا چه داني تو؟ گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟ از خدا سفر کردن، در خدا چه داني تو؟ چون ز خود نشد خالي هيچ نفس خودبينت گر هدر شودخوني، يا هبا چه داني تو؟ شب چو خفته مي‌باشي تا به روز در خلوت آن کلاه داران را در قبا چه داني تو؟ اي که مرد معني را زير خرقه مي‌جويي چون نديده‌اي او را «هو» و «ها» چه داني تو؟ «ها» و «هو» که در حالت مي‌زني و او نايد آسمان هفتم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟
گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟
گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

ور چه مات مي‌خوانيم، اين دعا چه داني تو؟گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟
از خدا سفر کردن، در خدا چه داني تو؟چون ز خود نشد خالي هيچ نفس خودبينت
گر هدر شودخوني، يا هبا چه داني تو؟شب چو خفته مي‌باشي تا به روز در خلوت
آن کلاه داران را در قبا چه داني تو؟اي که مرد معني را زير خرقه مي‌جويي
چون نديده‌اي او را «هو» و «ها» چه داني تو؟«ها» و «هو» که در حالت مي‌زني و او نايد
آسمان هفتم را زير پا چه داني تو؟هفت عضو سرکش را زير پاي ناکرده
از سخط کجا ترسي؟ يا رضا چه داني تو؟جز رضاي خود چيزي چون نجسته‌اي هرگز
اي ز عقل بيگانه، آشنا چه داني تو؟گفتي: آشنا گشتم با خداي در معني
ليکن اندرين گنبد اين صدا چه داني تو؟اوحدي صفت با او هر چه گفتي آن بشنو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط