اي مردگان، کجاييد؟ اينک مسيح زنده اي مردگان، کجاييد؟ اينک مسيح زندهشاعر : اوحدي مراغه اي هر دم لبش حياتي در مردهاي دمندهاي مردگان، کجاييد؟ اينک مسيح زندهناقوس او خروشي در آسمان فگندهزنار او کمندي در حلق جان کشيدهکز جانتان بشويد ترکيب آب گندهاي خاکيان رنجور، آمد طبيب دلهادرد نهان دل را درمان او بسندهرنج درون تن را تدبير اوست کافيکو ديده؟ تا ببيند جمع اله و بندهکو عقل؟ تا بداند پيوند ابن و آباتا نگريي نيايد بر ما مجال خندهچون اوحدي نگر تا: بر فقر خود نگرييو آن شاه را نبيني جز در قباي ژندهکان گنج را نيابي جز در سراي ويران