اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده

اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده شاعر : اوحدي مراغه اي ايزد ز آفرين فراوانت آفريده اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده بسيار در فراز و نشيب جهان دويده چون ذره در هواي تو خورشيد آسماني از ياد چهره‌ي تو به خود جامه بر دريده گل در ميان باغ به دست نسيم صد پي صد باره چهره‌ي نقاش چين بريده بي‌رنگ و سرمه خم ابروي عنبرينت خار خلاف در جگر سرو و گل خليده بالاي چو بيد و رخ چو ياسمينت از شبنمت قطره به گلبرگ چکيده بر عارضت نشان عرق در بهار گويي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده
اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده
اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده

شاعر : اوحدي مراغه اي

ايزد ز آفرين فراوانت آفريدهاي داده روي خوب تو از حسن داد ديده
بسيار در فراز و نشيب جهان دويدهچون ذره در هواي تو خورشيد آسماني
از ياد چهره‌ي تو به خود جامه بر دريدهگل در ميان باغ به دست نسيم صد پي
صد باره چهره‌ي نقاش چين بريدهبي‌رنگ و سرمه خم ابروي عنبرينت
خار خلاف در جگر سرو و گل خليدهبالاي چو بيد و رخ چو ياسمينت
از شبنمت قطره به گلبرگ چکيدهبر عارضت نشان عرق در بهار گويي
در طاق ابروان تو سرمست خوابنيدهترکان چشم شوخ ترا ساحران غمزه
صد نوک خار خورده، يک برگ گل نچيدهاز گلبن رخ تو دل حيران گشته‌ي من
مرد نگارگر انگشت‌ها گزيدهپيش نگار بسته سرانگشت بر خضابت
اي کاج! ميرسيد، که سيبست بس رسيدهدندان عاشقان به زنخدان ساده‌ي تو
زان چشم شوخ ساحر ترکانه کشيدهداني که: چند محنت و رنج و بلا کشيدم؟
من گفته بارها و تو يک بار ناشنيدهحال دلي که گفتن آن ناگزير باشد
اي اوحديت بنده و آن بنده زر خريدهبر بندگان خويش نگاهي بکن به رحمت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط