بسيار دشمنست مرا و تو دوست نه بسيار دشمنست مرا و تو دوست نهشاعر : اوحدي مراغه اي با دوستان خويشتن اينها نکوست؟ نهبسيار دشمنست مرا و تو دوست نهوانگه تو با کسي که درين گفت و گوست نهمن سال و ماه در سخن و گفت و گوي توگفتم به هيچ کس که: فلان تندخوست؟ نهبا من هزار تندي و تيزي نمودهايزيشان چو من ز مويه کسي همچو موست؟ نهاي عاشقان موي تو افزون ز موي سرکس را وقوف هست که آن خود چه بوست؟ نهخلقي به بوي زلف تو از خويش رفتهانداندر جهان حسن کسي مثل اوست؟ نهگويند: ترک او کن و ياري دگر بگيرما را بر تو قيمت آن خاک کوست؟ نهاي قيمتي چو جان بر ما خاک کوي توکس را برآمدي ز تو جز آرزوست؟ نهشهري به آرزوي تو از جان برآمدنداي پاردوست بوده و امسال دوست نهبا اوحدي طريق جدايي گرفتهاي