اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي

اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي شاعر : اوحدي مراغه اي دشمني کردي روي از دوستان پيچيده‌اي اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي پنجه‌ي مسکين و دست ناتوان پيچيده‌اي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي
اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي
اي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي

شاعر : اوحدي مراغه اي

دشمني کردي روي از دوستان پيچيده‌اياي که ديگر بي‌گناه از من عنان پيچيده‌اي
پنجه‌ي مسکين و دست ناتوان پيچيده‌ايزور بر ما ناپسند آمد که از روي قياس
راست پنداري درو رمزي نهان پيچيده‌ايگر به سالي يک سخن با ما بگويي از دروغ
زير هر حرفيش دشنامي نهان پيچيده‌ايآشکارا دي فرستادي دعايي نزد من
چون به ديدم، بيست جنگش در ميان پيچيده‌اينامه‌اي دوشم فرستادي به نام آشتي
وين نهان عمري برآمد تا در آن پيچيده‌ايالتماس بوسه‌اي کردم شبي، رفتي به خشم
زلف را زين تاب دادي، روي از آن پيچيده‌ايزلف و رويت جانب ما گوش مي‌دارند و تو
کاوحدي را دم فرو بستي، زبان پيچيده‌ايقصه ها دارم، ولي نتوان نمودن پيش تو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط