آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟

آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟ شاعر : اوحدي مراغه اي خانه‌پرداز من و با ديگران هم‌خانه‌اي آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟ خود نمي‌گويي که هستي در دو عالم يا نه‌اي؟...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟
آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟
آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

خانه‌پرداز من و با ديگران هم‌خانه‌ايآشنايي جمله را، با من چرا بيگانه‌اي؟
خود نمي‌گويي که هستي در دو عالم يا نه‌اي؟هر دو عالم در سر کار تو کردم، گر چه تو
شادمانم چون تو دايم گنج آن ويرانه‌ايشد دلم ويران ز سنگ‌انداز هجرانت، ولي
پس چرا پيوسته با ما ده زبان چون شانه‌اي؟گر دل سختت نمي‌ماند به سنگ، اي سيم تن
از کنار من چرا دوري، اگر دردانه‌اي؟شد کنار من پر از در، ز آب چشم چون گهر
چون کني ترک پري رويان؟ مگر ديوانه‌اي؟ترک مهرت خواستم کردن چو ديد آن عقل گفت:
همچو فرزين، از رخ اين شاه، اگر فرزانه‌اياوحدي، چون عشق بازي مي‌کني دوري مجوي
صيد آن زلف چو دام و خال همچون دانه‌ايبعد از آن از بند کار خويشتن برخيز، اگر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط