برون کردي مرا از دل چو دل با ديگري داري شاعر : اوحدي مراغه اي کجا يادآوري از من؟ که از من بهتري داري برون کردي مرا از دل چو دل با ديگري داري کس از حيرت نميداند که بر تن زيوري داري چه محتاجي به آرايش؟ که پيش نقش روي تو تو صد چون من به هر جايي و هر جايي سري داري من مسکين سري دارم، فداي مهرتست، ار چه مبارک ناظري بايد، که نيکو منظري داري نشايد پر نظر کردن به رويت، کان سعادت را بر توسيم را قدري، که خود سيمين بري داري نثار تست سيم اشک من، ليکن کجا...