جفا بر کسي بيش ازين چون کني؟ جفا بر کسي بيش ازين چون کني؟شاعر : اوحدي مراغه اي که هر دم به نوعي دلش خون کنيجفا بر کسي بيش ازين چون کني؟به صحرا دواني و مجنون کنيتو روزي ز دست غم خود مراکه ترسم بگويند و افزون کنينگويم به کس حال بيداد توگرم دامن ديده جيحون کنينميدارم از دامنت دست بازچه سودم دهد؟ گر نه اکنون کنيبرآني که بر من کني رحمتيکه با او دل خود دگرگون کنينبود اين گمان اوحدي را بتو