به روي خود نظر کن، تا بلاي عقل و دين بيني شاعر : اوحدي مراغه اي گره بر مشکها زن، تا کساد مشک چين بيني به روي خود نظر کن، تا بلاي عقل و دين بيني سرم بر آستان خويش و دل بر آستين بيني سر و دل خواستي از من، اشارت کن، که در ساعت تو صاحب دولتي، در حال مسکينان چنين بيني مرا سر گشته و حيران و ناکس گفتهاي، آري که در وي لذت شير و شراب و انگبين بيني بهشتي طلعتا، آن چشمهي کوثر لبت باشد قيامت باشد آن ساعت که مه را بر زمين بيني قيامت ميکند طبعم چو ميبيند...