يک سخن زان لعل خاموشم بگوي يک سخن زان لعل خاموشم بگويشاعر : اوحدي مراغه اي نکتهاي شيرينتر از نوشم بگوييک سخن زان لعل خاموشم بگوياز زبان خويش در گوشم بگويبر دهانم نه لب و سري که هستاز چه ميداري شب دوشم؟ بگويامشبم چون دوش بودن آرزوستتا نبايد رفتن از هوشم بگويهوش من در گفتن شيرين تستاين سخن بييار سر پوشم بگويديشبم پوشيده گفتي: سر بيارپيش از آن کز هجر برجوشم بگويبا دل مجنون من پيغام وصلگر نکردستي فراموشم بگوياوحدي، با چشم مستش حال من