چو بشنيد اين سخن، بر زاري او چو بشنيد اين سخن، بر زاري اوشاعر : اوحدي مراغه اي بتنديد از پريشان کاري اوچو بشنيد اين سخن، بر زاري اوولي در دوستي ميآزمودشبه دل در دشمني چيزي نبودش