پي تقليد رفتن از کوريست

پي تقليد رفتن از کوريست شاعر : اوحدي مراغه اي در هر کس زدن ز بيزوريست پي تقليد رفتن از کوريست هم ازين دام و دانه‌اي دارم من درين کوچه خانه‌اي دارم سر خورشيد در نماز کشم گر به سالوس دام باز کشم مار اين زخم را شدن راقي ميتوانم به وقت زراقي زان نظرهاي باز ميترسم ليکن از اهل راز ميترسم پيش رخ بين و منگر از چپ و راست به ادب رو، که ديده‌ها بيناست نظري کن به نور بيداري اي برادر، چو با خرد ياري زين فضولان راهزن بگريز نقد خود زير پاي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پي تقليد رفتن از کوريست
پي تقليد رفتن از کوريست
پي تقليد رفتن از کوريست

شاعر : اوحدي مراغه اي

در هر کس زدن ز بيزوريستپي تقليد رفتن از کوريست
هم ازين دام و دانه‌اي دارممن درين کوچه خانه‌اي دارم
سر خورشيد در نماز کشمگر به سالوس دام باز کشم
مار اين زخم را شدن راقيميتوانم به وقت زراقي
زان نظرهاي باز ميترسمليکن از اهل راز ميترسم
پيش رخ بين و منگر از چپ و راستبه ادب رو، که ديده‌ها بيناست
نظري کن به نور بيدارياي برادر، چو با خرد ياري
زين فضولان راهزن بگريزنقد خود زير پاي خلق مريز
روي در قبله‌ي نياز آورخويش را زين غرور باز آور
راه هنگامه گير باز مدهدل بهر يافه و مجاز مده
جهد آن کن که خود کسي باشيچند منقاد هر خسي باشي؟
ده ده او را که ده تباه کندغول در ده مهل، که راه کند
پي نادان مرو، که خود راييستهر چه داننده گويد از جاييست
گر چه حب‌الملوک دارد پيشطرقي را مگوي علت خويش
حبةالقلب را بتر باشدحب لولي گر از شکر باشد
اين نگه کن که: روح هم برودآنچه بيني کزو شکم برود
تو سخن دان، نبوده‌اي ، زانست؟سخن ما مبين، که پنهانست
سخن چيده چيده را چه کني؟ميوه‌ي نارسيده را چه کني؟
زر به اين نظم ده، چو جويي ناملب برين کوزه نه، چو خواهي کام
زانکه در را شناختي مقداردر پي در روي به دريا بار
زان غلط بود هر چه باخته‌اياهل دل را غلط شناخته‌اي
از دم جبرييل پرس اين رازسر ايزد چه پرسي از خراز؟
و آنکه دنيات خواست دون تو اوستآنکه نانت خورد زبون تو اوست
وز تجرد علامتي بودياندرو گر کرامتي بودي
بر در خود ترا ندادي باررفتنش بر در تو بودي عار
ولي‌الله بار و خر چه کند؟عارف کردگار زر چکند؟
جز ره کدخدا به خانه مدههوش خود را به هر ترانه مده
صيد اين جمع گول گيرانندآنچه در دور ما اميرانند
زنگ و قابي دو بر گلو بستهگر بيابند زنگيي خسته
چرخ را زير پاي او دانندقاب قوسين جاي او دانند
پيش ازين زهرها بنوشيدندديگ فقر آن کسان که جوشيدند
رنگ آنها به خويش در بستندباز قومي ز کارها جستند
کاشکي نامشان نبودي خودنام آنها شدست ازينها بد
شد در آفاق مکر ايشان فاشچون به اين جامه در شدند اوباش
گفتم: اي روزگار با من نيزغيرتم دل گرفت و دامن نيز
گفت: کاي اوحدي شتابانيمچند بينيم و چشم خوابانيم؟
تا شود رنگ مبدا ما فاشرنگ بدعت بسي نماند، باش
حب ايشان گزين، که کار آنستنقش نقش رسول و يارانست
دور کشفست، فاش خواهد شدنرخ سالوس لاش خواهد شد
گر سپهرست، خاک بر سر اوهر که گردن بپيچد از در او
به ديارش رو و ببين که کجاست؟نقش صديق مينمايم راست
آن بزرگان و آن نکوکاراندر زمان صحابه و ياران
دين به هفتاد و چند فرقه نبودنام شيخ و سماع و خرقه نبود
بلکه چل روح بود در بدنيبر چهل مرد بود پيرهني
«سيدالقوم» بود « خاد مهم»کرده بودند پي ز دنيا گم
راز دل را به کس نگفتنديتن به ريگ روان نهفتندي
چيست؟ اين خانه‌ي کبود و سياهروي مردان به راه بايد، راه
جنگ داري، بهانه خواهي جستگر ز من ريش و شانه خواهي جست
خواه در خرقه باش و خواه قباهر که دريافت سر آل عبا
چه کني رنگ جامه‌ي ايشان؟بي‌نشانيست رنگ درويشان
نام جويي ز فکر خام بودرنگ پوشي ز بهر نام بود
داغ آن خواجه نام بنده بسستبنده را نام جستن از هوسست
به ازين بنده را چه باشد نام؟بنده را نام بندگيش تمام
جامه سهلست، اگر سقط باشدفکر بايد که بي‌غلط باشد
قايلش هر که هست، اگر سقط باشدسخني کز حضور گردد فاش
قايلش هر که هست، گو: ميباشسخني کز حضور گردد فاش
ننشينيم تا بود دستارچون درخت سخن رسيد به بار
گر بيفتد ز شاخ دستوريستميوه گر نغز و پخته و نوريست
گفتنش را اجازتست، بگويسخني کان به راه دارد روي
چه زني تن که: شيخ ميرنجد؟سخن آن راست کو سخن سنجد
ور مرا هست کس چه ميداند؟آنکش اين نيست پس چه ميداند؟
زانکه بيدارم و تو در خوابيره به هنجار من کجا يابي؟
گهر ما ز بهر سفتن بودسخن ما ز بهر گفتن بود
مشک را چون توان نهفت آخر؟هم ببايد سخن بگفت آخر
عاشق مست هاي و هوي کندمشک ما خالصست و بوي کند
خلق را در سخن نگريانيتو که حلوا خوري و برياني
مشک شد خون خورده آهستهما که خون خورده‌ايم پيوسته
تا شبي روي نيک بختي ديداوحدي شست سال سختي ديد
بازکن ديده، کين به بازي نيستسر گفتار ما مجازي نيست
تا فلک وار به ديده‌ور گشتمسالها چون فلک بسر گشتم
چون نه از بهر زله داشته‌امبر سر پاي چله داشته‌ام
وز درون خلوتيست با يارماز برون در ميان بازارم
ره ندارد کسي به خلوت منکس نبيند جمال سلوت من
سورها گرد سر من بستستتا دل من به دوست پيوستست
که: بدانند حال ازين نيممدل من مست گشت و در بيمم
غلطست اين، که عين هستي بودآنچه گفتم مگر به مستي بود
او تواند نگاه داشتنتمن چه دانم به راه داشتنت؟
من و نزديک او درستي قولباز ازين ديو عشوه ده لاحول
يا درين ره قدم توانم زد؟کيستم من که دم توانم زد؟
چون مني را چه قيل باشد و قال؟گشته با هيبتش فصيحان لال
خاکساري، فروتني، پستيعاجزي، مفلسي،تهي‌دستي
نام خود رند و ناخلف کردهعمر خود در هوس تلف کرده
سخن از جام گويم و ساغربا چنين کاس و کيسه‌ي لاغر
زيبدم، زانکه جام در دارماگر از باده جام پر دارم
همچو تقويم کهنه بي‌بهرمگر چه تاريخ دان اين شهرم
روزها از طلب نياسودمسالها اشک ديده پالودم
چرخ زالم چنين به گوشه نشاندعقل عنقاي مغربم ميخواند
که چو سيمرغ گوشه‌گير شدمبه جواني چو زال پير شدم
زانکه ترياک ميفرشم منهم چو فاروق زهر نوشم من
که ستم بين و زهر پروردمزهر من کس نديد، من خوردم
« عنده رقيتي و ترياقي»آنکه زين زهر شد مرا ساقي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
play_arrow
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
play_arrow
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
حزب‌الله پیروز است
play_arrow
حزب‌الله پیروز است
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
play_arrow
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
play_arrow
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
play_arrow
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
play_arrow
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
play_arrow
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
play_arrow
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
play_arrow
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
play_arrow
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
ساختمان سازی در گوانژوی چین
play_arrow
ساختمان سازی در گوانژوی چین
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
play_arrow
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس
play_arrow
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس