چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست

چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست شاعر : خاقاني چنان سخت کمان کوست ازو کام توان خاست چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست کز آن لب به يکي ماه يکي جام توان خواست به وصل لب آن ماه به زر يافت توان راه که حاجت ز چنان روي به هنگام توان خواست چو او تند کند خوي، مبر نام لب اوي که ياري به چنين کار ز ايام توان خواست به وصلش رسم اين بار گر ايام شود يار نه زو صبر توان جست نه آرام توان خواست دلي کافت جان جست دلارام چنان جست کز آن فتنه‌ي ايام چه انعام...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست
چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست
چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست

شاعر : خاقاني

چنان سخت کمان کوست ازو کام توان خاستچه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست
کز آن لب به يکي ماه يکي جام توان خواستبه وصل لب آن ماه به زر يافت توان راه
که حاجت ز چنان روي به هنگام توان خواستچو او تند کند خوي، مبر نام لب اوي
که ياري به چنين کار ز ايام توان خواستبه وصلش رسم اين بار گر ايام شود يار
نه زو صبر توان جست نه آرام توان خواستدلي کافت جان جست دلارام چنان جست
کز آن فتنه‌ي ايام چه انعام توان خواستمه خاقاني و مه‌کام که دارد طمع خام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.