فلک در نيکوئي انصاف دادت شاعر : خاقاني سرگردن کشان گردن نهادت فلک در نيکوئي انصاف دادت که مادر در جهان حسن زادت جهان از فتنه آبستن شد آن روز نديده هيچ کس زخم گشادت جهاني نيم کشت ناوک توست اميد وعدهاي بامدادت به شام آورد روز عمر ما را که سهم الغيب در طالع فتادت نهان حال ما نزد تو پيداست شمار کشتگان نايد به يادت ز بس خونها که ميريزي به غمزه ز رنج غمزه باري شرم بادت گر از خون ريختن شرمت نيايد نگوئي آخر اين فتوي که دادت همه...