صد يک حسن تو نوبهار ندارد

صد يک حسن تو نوبهار ندارد شاعر : خاقاني طاقت جور تو روزگار ندارد صد يک حسن تو نوبهار ندارد کار جهان تا ابد قرار ندارد عشق تو گر برقرار کار بماند مرد نبرد چو تو سوار ندارد تيغ جفا در نيام کن که زمانه کانکه تو را دارد اختيار ندارد بر تو مرا اختيار نيست که شرط است مردم آزاده زينهار ندارد از تو نشايد گريخت خاصه در اين دور عذر چه آرد که غم‌گسار ندارد آنکه غم عشق توست ناگزرانش مار گزيده قوام مار ندارد خوي تو دانم حديث بوسه نگويم عشق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صد يک حسن تو نوبهار ندارد
صد يک حسن تو نوبهار ندارد
صد يک حسن تو نوبهار ندارد

شاعر : خاقاني

طاقت جور تو روزگار نداردصد يک حسن تو نوبهار ندارد
کار جهان تا ابد قرار نداردعشق تو گر برقرار کار بماند
مرد نبرد چو تو سوار نداردتيغ جفا در نيام کن که زمانه
کانکه تو را دارد اختيار نداردبر تو مرا اختيار نيست که شرط است
مردم آزاده زينهار ندارداز تو نشايد گريخت خاصه در اين دور
عذر چه آرد که غم‌گسار نداردآنکه غم عشق توست ناگزرانش
مار گزيده قوام مار نداردخوي تو دانم حديث بوسه نگويم
عشق و سلامت بهم شمار ندارداي دل خاقاني از سلامت بس کن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط