صد يک حسن تو نوبهار ندارد شاعر : خاقاني طاقت جور تو روزگار ندارد صد يک حسن تو نوبهار ندارد کار جهان تا ابد قرار ندارد عشق تو گر برقرار کار بماند مرد نبرد چو تو سوار ندارد تيغ جفا در نيام کن که زمانه کانکه تو را دارد اختيار ندارد بر تو مرا اختيار نيست که شرط است مردم آزاده زينهار ندارد از تو نشايد گريخت خاصه در اين دور عذر چه آرد که غمگسار ندارد آنکه غم عشق توست ناگزرانش مار گزيده قوام مار ندارد خوي تو دانم حديث بوسه نگويم عشق...