هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد

هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد شاعر : خاقاني در جان شکند پيکان چون در جگر اندازد هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد تسبيح در آويزد، زنار دراندازد کافر که رخش بيند با معجزه‌ي لعلش جان‌ها به سجود آيد چون پرده براندازد دلها به خروش آيد چون زلف برافشاند در رزمگه زلفش گردون سپر اندازد در عرضگه عشقش فتنه سپه انگيزد من زر و سراندازم گر کس شکر اندازد شکرانه‌ي آن روزي کايد به شکار دل از سنگ‌دلي هر دم سنگي دگر اندازد از روي کله داري بر فرق سراندازان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد
هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد
هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد

شاعر : خاقاني

در جان شکند پيکان چون در جگر اندازدهر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد
تسبيح در آويزد، زنار دراندازدکافر که رخش بيند با معجزه‌ي لعلش
جان‌ها به سجود آيد چون پرده براندازددلها به خروش آيد چون زلف برافشاند
در رزمگه زلفش گردون سپر اندازددر عرضگه عشقش فتنه سپه انگيزد
من زر و سراندازم گر کس شکر اندازدشکرانه‌ي آن روزي کايد به شکار دل
از سنگ‌دلي هر دم سنگي دگر اندازداز روي کله داري بر فرق سراندازان
در عشق چنين بايد آن کس که سراندازدهان اي دل خاقاني جانبازتري هر دم
باشد که به خوارزمش دريا به در اندازداين تحفه‌ي طبعي را بطراز و به دريا ده
کافلاک به نام او طرز دگر اندازدتا تازه کند نامش در بارگه شاهي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط