اي صبح مرا حديث آن مه کن شاعر : خاقاني اي باد، مرا ز زلفش آگه کن اي صبح مرا حديث آن مه کن بگشاي زبان، قصد آن مه کن اي قرصهي آفتاب پيش من از سبزهي جان مرا چراگه کن اي خيل خيال دوست هر ساعت جان هم بده و به کوي او ره کن اي لاف زده ز عشق و دل داده جان خواهد يار قصه کوته کن اي خاقاني دراز شد قصه