تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي

تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي شاعر : خاقاني تب‌ها شودم بسته چو لب‌ها بگشايي تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي عمرم به کران رفت و ندانم تو که رايي با آنکه دل و جانم داني که تو را اند گر در دلم آيد که در آغوش من آيي از غيرت عشق تو به دندان بگزم لب انديشه در آن است که بر گفته نپايي گفتي ببرم جان تو، انديشه در اين نيست انگشت مرا پيشه شد الماس ربايي شد ناخن من سفته ز بس کز سر مژگان چون آب روان کرد سخن‌هاي هوايي خاقاني از انديشه‌ي عشق تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي
تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي
تب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي

شاعر : خاقاني

تب‌ها شودم بسته چو لب‌ها بگشاييتب‌ها کشم از هجر تو شب‌هاي جدائي
عمرم به کران رفت و ندانم تو که راييبا آنکه دل و جانم داني که تو را اند
گر در دلم آيد که در آغوش من آيياز غيرت عشق تو به دندان بگزم لب
انديشه در آن است که بر گفته نپاييگفتي ببرم جان تو، انديشه در اين نيست
انگشت مرا پيشه شد الماس رباييشد ناخن من سفته ز بس کز سر مژگان
چون آب روان کرد سخن‌هاي هواييخاقاني از انديشه‌ي عشق تو در آفاق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط