باز از نواي دلبري سازي دگرگون ميزني شاعر : خاقاني دير است تا در پردهاي از پرده بيرون ميزني باز از نواي دلبري سازي دگرگون ميزني نقشي که در کف ديدهاي نه کم نه افزون ميزني تا مهره واماليدهاي کژ باختن بگزيدهاي هر شب براي خون من راي شبيخون ميزني آه از دل پر خون من زين درد روز افزون من تو عمر او را هر زمان کيسه به صابون ميزني خاقاني از چشم و زبان شد پيش تو گوهرفشان