پيش بين دختر نو آمد من شاعر : خاقاني ديد کفاتش از پس است برفت پيش بين دختر نو آمد من ديد کاين منزل خس است برفت تحفهاي تازه کمد از ره غيب کاين جهان بد گهر کس است برفت گهري خرد بود و نيک شناخت خاطر من مهوس است برفت صورتش بست کز رسيدن او گفت محنت يکي بس است برفت ديد در پرده دختر دگرم