دست گيريد درين واقعه کافتاد مرا شاعر : خواجوي کرماني که نماندست کنون طاقت بيداد مرا دست گيريد درين واقعه کافتاد مرا اشک ازين واسطه از چشم بيفتاد مرا راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست مادر دهر ندانم به چه ميزاد مرا هرگز از روز جواني نشدم يکدم شاد که نسيمي رسد از جانب بغداد مرا دامنم دجلهي بغداد شد از حسرت آن ظاهر آنست که هرگز نکند ياد مرا آنکه يک لحظه فراموش نگشت از يادم گر براند زدر آن حور پريزاد مرا من نه آنم که ز کويش به جفا برگردم...