مگذر اي يار و درين واقعه مگذار مرا شاعر : خواجوي کرماني چون شدم صيد تو بر گير و نگهدار مرا مگذر اي يار و درين واقعه مگذار مرا زاريم بين و ازين بيش ميازار مرا اگرم زار کشي ميکشي و بيزار مشو دست من گير و دل خسته بدست آر مرا چون در افتادهام از پاي و ندارم سر خويش کيست کز پاي برون آورد اين خار مرا بي گل روي تو بس خار که در پاي منست نکشد گوشهي خاطر سوي گلزار مرا برو اي بلبل شوريده که بي گلروئي گو طلب کن بدر خانهي خمار مرا هر که خواهد که...