کجا خبر بود از حال ما حبيبانرا شاعر : خواجوي کرماني که از مرض نبود آگهي طبيبانرا کجا خبر بود از حال ما حبيبانرا معينست که سوداست عندليبانرا گر از بنفشه و سنبل وفا طلب دارند به تيغ کين ز چه رانند بي نصيبان را ز خوان مرحمت آنها که ميدهند نصيب مآخذت نکند هيچکس حبيبان را اگر ز خاک محبان غبار برخيزد چه التفات ببانگ جرس نجيبان را گذشت محمل و ما در خروش و ناله وليک گمان مبر که بود آگهي رقيبان را گهي که عاشق و معشوق را وصال بود که اطلاع برآن...