اي کرده مه را از تيره شب نقاب

اي کرده مه را از تيره شب نقاب شاعر : خواجوي کرماني در شب فکنده چين بر مه فکنده تاب اي کرده مه را از تيره شب نقاب ماهست يا رخست يا صبح شب نقاب مشکست يا خطست يا شام شب نماي با ماه طلعت خورشيد گومتاب با سرو قامتت شمشاد گو مروي وي بسته خواب من زان چشم نيم‌خواب اي برده آب من زان لعل آبدار زان آب آتشي برآتشم زن آب چون آتش رخت برد آبروي من عشق تو در دلم گنجست درخراب زلف تو بر رخت شامست برسحر در جام آبگون آن آتش مذاب اي سرو سيمتن صبحست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي کرده مه را از تيره شب نقاب
اي کرده مه را از تيره شب نقاب
اي کرده مه را از تيره شب نقاب

شاعر : خواجوي کرماني

در شب فکنده چين بر مه فکنده تاباي کرده مه را از تيره شب نقاب
ماهست يا رخست يا صبح شب نقابمشکست يا خطست يا شام شب نماي
با ماه طلعت خورشيد گومتاببا سرو قامتت شمشاد گو مروي
وي بسته خواب من زان چشم نيم‌خواباي برده آب من زان لعل آبدار
زان آب آتشي برآتشم زن آبچون آتش رخت برد آبروي من
عشق تو در دلم گنجست درخرابزلف تو بر رخت شامست برسحر
در جام آبگون آن آتش مذاباي سرو سيمتن صبحست در فکن
بلبل بزن نوا ساقي بده شرابخادم بسوز عود مطرب بساز چنگ
خواجو چو عارفي روي از بتان متابصوفي چو صافي درد مغان بنوش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط