آن ترک پريچهره مگر لعبت چينست شاعر : خواجوي کرماني يا ماه شب چارده بر روي زمينست آن ترک پريچهره مگر لعبت چينست يا در شکن کاکل او نور جبينست در ابر سيه شعشهي بدر منيرست يا شاه سپهرست که بر چرخ برينست آن ماه تمامست که برگوشه بامست ليکن نتوان گفت که زيباتر از اينست گويند که زيباست بغايت مه نخشب يا درج عقيقست که بر در ثمينست آن لعل گهر پوش مگر چشمهي نوشست ليکن لب لعلت نمکي بس شکرينست هر چند نمک چون شکرت شور جهانيست يا چين سر زلف تو يا...